مشخصات شهید

X

"(ضروری)" indicates required fields

شهید مهدی ملحاوی

922
  • bale
  • eita
  • gap
  • soroush
  • telegram
  • whatsapp
نام مهدي
نام خانوادگی ملحاوي
نام پدر عبدالحسين
تاریخ تولد 1341/02/26
محل تولد بوشهر - بوشهر
تاریخ شهادت 1361/02/28
محل شهادت دارخوين
مسئولیت روحاني
نوع عضویت روحاني
شغل روحاني
تحصیلات -
مدفن آبادان
  • زندگینامه
  • ولا تقولو لمن یقتل فی سبیل الله امواتاً بل احیاء و لکن لا تشعرون.

    یاثار الله خون ای جوشاننده تاریخ و ای حرکت دهنده رکودها، ای در قلب مردان خدا جاریو در عقل آنها ساری، ای جلالیت به جلالی سپیده دمان و سرخیت به سرخی طول تاریخ حقجویان، ای شتاب دهنده، ای خون، ای ثار الله دوباره صحبت از خون عاشقی است از دیارعاشقان درگاه حق و صحبت از مهاجری از دیار خوزستان و صحبت از هجری بسوی خدا و یادخون طلبه ای است از تبار خون خدا.  ای خونتو را دوباره به شهادت میطلبیم که این بار چگونه فرزندان اسلام خط سرخ شهیدان شاهداز هابیل تا یاسر و از یاسر تا حسین و از حسین تا کربلای خوزستان و از این دیار تارهایی مستضعفان کره ارض تو را به صاحبش تقدیم می کنند.  زمان زمان رهایی اسارت است، زمان زمان شکوفاییاسلام است و زمان امتحان، امتحانی خونبار به سرخی لاله های کل زمین و به درازایطول تاریخ، اما با مرزی به نازکی یک مو، آنها که خود را از او و بسوی او میدانند ودریافته اند که در کجا ی تاریخ هستند و آنها که چگونه باید باشند و چه باید بکنندرا درک کرده اند، زمین را تنگ تن را قفس و مرگ سرخ را زندگی جاوید و معراج بسوی حقمیدانند.  آنها مزدی به نازکی و سیاهی مورا در دل شب های تاریک دیده اند و جهت بزرگی پیروزی حق بر باطل جانانه جان باختهاند.  صحبت از تن نیست، صحبت از نان نیست،صحبت از اسلام و پیروزی اسلام است.  وایخون صحبت از اتصال خون سرخ حسین به حکومت عدل مهدی (عج) است.  صحبت از عقیده است عقیده ای که به انسان اصالتمیدهد ارزش قائل است او را از صلصال می آفریند و معراجش را نشان می دهد.  خود را در برابر هدفی مطلق می بیند با راهی پرپیچ و خم و دشوار.  قرآن می سازدش، اسلاماصالتش می دهد و روانش عاشقش می کند عاشق مطلقی توانا حلیم و رحیم و به بزرگی اللهاکبر، اگر به … برود جزایش سزاوار و اگر به معراجش بنگرد اینبار حق هم عاشقش میشود و خدا عاشق هر کس شد خونش که خون او است می گیرد و بسوی خود می خواند و روزیشمی دهد.  نیمی از ماه دوم بهار، بیداریزمین و شکوفایی گلها میگذشت گرمای سوزان خوزستان و بادها ی شرجی زا تن نخلهای صبوررا نوازش میداد، زوزه می کشید انگار که چیزی در وجودشان زمزمه می کرد بخار از زمینصعود می کرد که شاید خبر از انقلاب درون زمین مینمود، طلبه پاسدارمان شهید مهدیملهاوی در ۲۵ اردیبهشت ۱۳۴۱ در خانواده ای متوسط در آبادان چشم به جهان گشود.  کودکیش را در دامن پاک مادری و کنار پدری واکنون با استعداد سرشاری که داشت … …. آشنا شد.  بطوریکه از زمانی که خود را شناخت عاشق طریق حقشد.  هجرت از خرمشهر به بندر عباس و ارتباطبا مردم و وضع اجتماعی سیاسی آن شهر باعث شد که کما کان برای عقب ماندگی آنها تجسسکند.  ارتباط با مردم مستضعفی که حتی آبخوردن نداشتند قلبش را جریحه دار کرد، چشمش را باز کرد محیط را خوب شناخت زبانش راگشود و حرکت بر علیه ظلم را آغاز کرد. محیط را برای خود ساخت که نه خود را برای محیط.  تواضع و فروتنی را از مکتب کسب کرد به کلاسهایقرآن رفت و در آن … فساد فعالیت چشم گیری د رمساجد آغاز کرد.  زود آشنا، مأنوس و عاطفی بود حساسیت بخصوصینسبت به اجرای حجاب خواهران و برادران نشان میداد و لحظه ای از ارشاد خانواده ودوستان یا تواضع و فروتنی فرو گذار نمی کرد. آنها را به برپایی نماز با خضوع و خشوع تشویق می کرد.  از درجه شهید و مبارزه بر حق حسین بن علی (ع) وپیروزی خون بر شمشیر سخن می گفت.  برادرانو خواهران را به مبارزه در راه اسلام و مکتب انسان سازش تشویق می کرد.  تا اینکه در ۱۴ سالگی سنی که اوج شتاب از سوئیبه فطرت و عقل و از سوئی به نفس و شهوت می باشد، سنی که می بایستی سرپرستی او رااز خصوصیات این دو بعد خدایی و شیطانی آشنا سازد و متاسفانه پدرش به رحمت حق پیوستو مهدی با صبر بر حق و به سر پرستی مادرش و دو برادر و دو خواهرش به خرمشهر اینزادگاه شهیدان و شهر حماسه هجرت می کند. دومین هجرت به دیار شهر خون و شهادت و ارتباطش با اجتماع و غریبی مساجد اورا مصمم تر در ادامه طریق حق کرده در سال ۵۶ با امامش این قلب طپنده تاریخ آشناشده ایشان را به مرجع تقلید انتخاب کرد. اواسط همین سال ارتباط با مسجد مرکزی شهر خرمشهر برقرار کرده نو در برگزاریمجالس قران و جلسات سخنرانی لحظه ای از پا نمی نشست بطوری که در آن زمان اختناقسخنرانی ها ی امام که از مراکز ارتباط جمعی جهان بصورت مصاحبه پخش میشد تبدیل به نوارو اعلامیه کرده بین مردم توزیع می کرد.  دررشته ریاضی فیزیک تحصیلش را ادامه داد و استعداد و علاقه اش به الکترونیک و فیزیکاو را در ساختن وسایل کوچک الکترونیکی بین دوستان نمونه کرد.  در تظاهرات علیه رژیم آمریکائی طاغوت در صف اولمبارزان همیشه شرکت داشت و بارها از دست دژخیمان آن زمان جان سالم بدر برد چونخدایش از شهادتش در آینده و در راه رضای او آگاهی داشت.  انقلاب پیروز شد و در تبلیغات امام مشغول بهفعالیت شده و حتی نیمه های شب با دیگر برادران در خنثی کردن ترفندهای منافقین ازخدا بی خبر مبارزه خستگی ناپذیری داشت و زمانیکه منافقین جهت تبلیغ در مرکز شهردکه ای باز کرده بودند شجاعانه تنهائی در کنار آنها به ایجاد دکه ای متقابل پرداختو عده ای از روشن بینان واقعیت گرا به سوی اسلام راستین رهنمون کرد و بقیه کوردلان منافق را به عقب نشینی وا داشت در شب با عده ای از برادران و همسایه ها…ضدخلقی که بوسیله منافقین در شهر حتی… درب منازل پخش می گردید.  جمع آوری و شرار از نوشته های مزدوران منافقپاک می کردند.  مسجد زهرای خرمشهر که تا آنزمان فعالیت  چشم گیری نداشت با یاری سایربرادران به حرکت درآمد و با ایجاد نمایشگاهها و فروش کتاب با تخفیف باعث شکست بیسابقه منافقین و رسوای آنها در خرمشهر گردید. از اوایل تشکیل بسیج با این ارگان انقلابی همکاری و سعی می کرد به خصوص درآموزش عملیات در گرمای سوزان خوزستان با دهان روزه شرکت کند.  جنگ شروع می شود.  با تشکیل نیروی مقاومت بسیج ملی مدت۶ماه شبانهروز با کفار اشغالگر در شهر خرمشهر جنگید تا اینکه برای گرفتن دیپلم در رشته یریاضی فیزیک به شهرستان برازجان کنار خانواده اش برگشت و زمان ۳ماه با نمرات بالاموفق به اخذ دیپلم شد.  پس از مدت کوتاهیدوباره راهی جبهه خرمشهر گردید.  در اینسفر با عده ای از طلاب اصفهان که در جبهه ی خرمشهر فعالیت داشتند آشنا و ارتباطمداوم مغز با مغز و تبادل نظر مکتبی باعث تشویق وی جهت تحصیل در حوزه ی علمیهاصفهان گردید تا بالاخره بعد از ۴ ماه مبارزه برای نام نویسی به حوزه اصفهان بهکنار خانواده خانه ها و گفته های جالبی که حاکی از تعالی روح شهید در همنشینی باروحانیون و طلاب داشت، نمایان بود و از معنیوت و وابستگی انسان به خدا در حوزه سخنبسیار می گفت.  در خاطره اش از حوزه می گفتوقتی وارد حوزه شدم مدرسین از من سؤال کردند از کجا آمده اید در جواب گفتم مهاجرجنگی هستم که برای تحصیل علوم دینیه به اینجا آمده ام که آنها به من گفتند که توخودت نیامدی، بلکه امام زمان تو را به سربازی و شاگردی قبول کرده و به اینجافرستاده، در مقابل شاد شدم نیرو گرفتم و شتابم بسو ی او بیشتر شد.  قبل از حمله فتح المبین به خرمشهر آمد به خیالاینکه حمله جهت آزادی خرمشهر می باشد ولی بعد از مدتی مبارزه و فعالیت در جبهه باربه حوزه برگشت تا اینکه در حمله بیت المقدس از اصفهان با برادران داوطلب بسیج …گردان امام سجاد (ع) و گروهان عقیل به خرمشهر وارد شدم که در مرحله اول حمله بیتالمقدس در سن کمتر از ۲۰ سالگی به تاریخ ۱۲/۲/۶۱ در ۵ کیلو متری خرمشهر جبههدارخوین بر اثر اثابت ترکش به جمجمه به فیض شهادت نائل گردید.  پس از ۱۶ روز خانواده آن شهید مطلع و جهت تحویلجسد به اصفهان عازم شدند و  بنا به وصیت آنشهید که در آبادان شهر خون و شهادت به خاکم بسپارید با همکاری بسیار سپاه خرمشهر وبنیاد شهید اصفهان به آبادان تشییع شد و در زادگاه عزیزش به خاک سپردند.
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    اطلاعات مزار
    محل مزارآبادان
    تصویر مزار
    موقعیت مکانی مزار
    در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید

    فایل ها را به اینجا بکشید
    Max. file size: 64 MB, Max. files: 10.
      your comments
      guest
      0 دیدگاه ها و دلنوشته ها
      بازخورد (Feedback) های اینلاین
      مشاهده همه دلنوشته ها
      0
      ما را از دلنوشته های خود محروم نکنید ...x