مشخصات شهید

X

"(ضروری)" indicates required fields

شهید مدافع حرم عیدمحمد رضایی

369
  • bale
  • eita
  • gap
  • soroush
  • telegram
  • whatsapp
نام عید محمد
نام خانوادگی رضایی
  • مصاحبه
  • ادامه مطلب
    ادامه مطلب

    برادر شهید «عید محمد رضایی»


    از چه زمانی تب و تاب رفتن داشت؟


    از پارسال به مادرم مرتب می گفت می خوام به سوریه بروم. سال گذشته برای کار به کاشان رفت و تقریباً 20 روز آنجا کار کرد. بعد از 20 روز زنگ زد به مادرم که من کارهای اعزامم را به سوریه انجام دادم و می خواهم به سوریه بروم. او با تعدادی از همشهریانم که در شیراز بودند از این شهر به سوریه رفت و حتی پیش از رفتن به خانه هم نیامد. البته پارسال هم یک بار به سوریه رفته بود و برگشت اما دوباره تصمیم به رفتن گرفت.


    از کجا خبر شهادتش را متوجه شدید؟


    بار آخری که رفت حدود 15 روز شد که تماسش با ما قطع شد. بعد از مدتی یکی از دوستان همرزمانش در سوریه به پسر خواهرم پیام داد که عید محمد شهید شده و از این طریق خبر شهادتش به خانواده اطلاع داده شد. البته برای اطمینان پیگیری هایی در مشهد داشتیم اما به ما اعلام می کردند نام چنین شهیدی پیش ما ثبت نشده. روز بعد مجددا پیگیری کردیم تا اینکه خبر شهادتش را رسماً به ما اعلام کردند.


    چند سالش بود؟


    18 سالش بود و به دلیل سن کمی که داشت به او اجازه نمی دادند که برای رفتن به جبهه نبرد در سوریه ثبت نام کند اما به دلیل اشتیاقی که برای رفتن و دفاع از حرم اهل بیت(ع) داشت سن خود را 25 سال اعلام کرد تا اجازه اعزام را بگیرد.


    دومین شهید مدافع حرم وارد استان بوشهر می شود


    اطلاع دارید در کدام منطقه سوریه به شهادت رسید؟


    خیر هیچ اطلاع نداریم.


    فکر می کردید روزی برادرتان شهید شود؟


    اصلا تصورش را هم نمی کردیم و بعد از شنیدن خبر شهادتش هم نمی توانستیم باور کنیم. بعد یک هفته که با سپاه و بسیج ارتباط گرفتیم مطمئن شدیم.


    آیا وصیت نامه ای هم از خود بجای گذاشته بود؟


     خیر هیچ وصیتی پیش ما نگذاشته بود فقط احتمال می دهیم که وصیت نامه خود را در سوریه نوشته و به همرزمانش تحویل داده باشد. قرار است یکی از همرزمانش که از سوریه برگشته مجدداً به سوریه بازگردد و به دنبال وصیت نامه برادرم باشد چرا که معمولا رزمندگان وصیت نامه ای را می نویسند.


    در مدتی که در سوریه بود آیا با هم در ارتباط بودید؟


    فقط با مادرم صحبت می کرد و می گفت که در سوریه نگهبان یکی از مدارس است. در آخرین تماسش هم به مادرم گفت که می خواهم به مناطق عملیات جنگی بروم و آنجا تلفن آنتن نمی دهد که تماس بگیرم و هر موقع که برگشتم زنگ می زنم. بعد این تماس حدود 15 روز ارتباطش با ما قطع شد تا اینکه فهمیدیم به شهادت رسیده است.


    سخن پایانی خود را بفرمایید


    امروزه دفاع از اسلام و حریم اهل بیت(ع) بر هر کسی واجب است. برادرم این راه را انتخاب کرد تا نگذارد عده ای تکفیری به نام اسلام غیر واقعی چهره اسلام حقیقی را در جهان زشت جلوه دهند.

    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    اطلاعات مزار
    تصویر مزار
    موقعیت مکانی مزار
    گالری تصاویر   
    مشاهده سایر تصاویر
    در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید

    فایل ها را به اینجا بکشید
    Max. file size: 64 MB, Max. files: 10.
      your comments
      guest
      0 دیدگاه ها و دلنوشته ها
      بازخورد (Feedback) های اینلاین
      مشاهده همه دلنوشته ها
      0
      ما را از دلنوشته های خود محروم نکنید ...x