مشخصات شهید

X

"(ضروری)" indicates required fields

شهید محمود احمدی

46
  • bale
  • eita
  • gap
  • soroush
  • telegram
  • whatsapp
نام محمود
نام خانوادگی احمدی
نام پدر اسماعيل
تاریخ تولد 1349/01/09
محل تولد بوشهر - بوشهر
تاریخ شهادت 1365/11/03
محل شهادت شلمچه
مسئولیت رزمنده
نوع عضویت بسيج
شغل دانش آموز
تحصیلات دوره راهنمايي
مدفن گناوه
  • وصیت نامه
  • خاطرات
  • ادامه مطلب
    بسم رب الشهدا
    يا ايها الذين آمنوا اطيعو الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منكم

    با درود فراوان به پيامبر اعظم‌الشان و فرزند بر حقش امام خميني و با سلام و درود بي پايان به سالار شهيدان كربلا و كربلاهاي خونين ايران كه بياد حماسه هاي والا مقام آنها كه با خون خويش درخت اسلام را آبياري كردند و نام خويش را تا ابد جاويد ساختند و لذت زندگي را جز رسيدن به لقا الله براي خدمت به اسلام و مسلمين هدفي نداشتند ، همانا آنان سعادتمندند و هرگز نمر‌ده‌اند .
    آنان به هدف شامخ و بلند مرتبت خويش رسيدند و اين بار را بر دوش عاشقان الله نهادند باشند كه ما نيز بتوانيم رسالت الهي خويش را با تمامي نيرويي كه در جسم حقيرمان اندوخته است حفظ كنيم و اين چيزي است كه بزرگان خواهانش بودند روزي كه حسين فرياد حق طلبانه‌اش يعني «هل من ناصراً ينصرني» را سر ميداد گويي آن صدا تازه تازه‌تر است و امام ما را بياري ميطلبد .
    اينك امت شهيد پرور با صميمانه‌ترين احساسات خود به اين فرياد لبيك ميگويند و فوج ، فوج روانه كربلاي خونين ميشوند وبا دشمن قسم خورده كه دستش تا مرفق به خون جوانان اين وطن آلوده است نبرد ميكنند و حماسه ميآفرينند من نيز تا آخرين قطره خونم از اين انقلاب كه ادامه نهضت و انقلاب حسيني است دفاع ميكنم .
    مردم اگر ما مسلمانيم چنانچه پروردگار عالم فرموده به هر نحو باشد آزمايش خواهيم شد كه فردي صالح و با فضيلت براي خدمت به اسلام باشيم و از آزمايشات الهي غافل نشويم .
    و سخني با شما پدر و مادر عزيزم دارم كه اگر شهيد شدم بدانيد كه در راه مولايم حسين (ع) قدم برداشته‌ام و افتخار ا بدي و سعادت دائمي را براي خود خريده‌ام مبادا گريه كنيد كه اجر شما ضايع ميگردد و اگر خواستيد گريه كنيد براي شهيد بي غسل و كفن يعني حسين (ع) گريه كنيد در پايان از تمامي برادرانم و خواهرانم تقاضاي حلاليت دارم و از تمامي خويشان خود نيز آمرزش .

    « والسلام علي عباد الله الصالحين »
    سرباز كوچك خميني محمود احمدي
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    خاطر‌اتي از زبان برادر شهيد (عبدالرسول احمدي) :


    1. عنوان خاطره : شهيد در يك نگاه


    شهيد محمود احمدي فرزند اسماعيل احمدي متولد سال 1349 در شهرستان گناوه چشم به جهان گشود ايشان دانش آموز سال دوم راهنمايي مي بوده هنگامي كه به جبهه رفته بودند .
    و در سال 1365 در پاسداري از حريم مقدس انقلاب اسلامي ايران در كربلاي 5 و محل شادت ايشان در شلمچه ميباشد كه ايشان 2 ماه مفقود بوده و پس از چندي پيدا شده بودند . و هنگامي كه ايشان را پيدا كردند و به شهرستان ما آوردند شهيد محمود احمدي سرش از بدنش جدا شده بود بطوري كه اصلاً ما او را نشناختيم و گفتيم كه شايد اين شهيد محمود نباشد ولي همسرم از لباسهايش كه بر تنش بود او را شناخت و از روي اندام و جثه‌اي كه داشت ما ايشان را شناسايي كرديم .
    شهيد محمود احمدي در دبستان دانش تحصيل ميكردند و سپس دوره راهنمايي وارد مدرسه شهيد خدرزاده گرديد و تا سال 1362 چندين با به جبهه اعزام گرديد . و در سال 64 در جمله عمليات در كربلاي 4 شركت نموده و حدود 3 ماه بعد دوباره به جبهه اعزام گرديدند . و بعد از چندي وارد كربلاي 5 شده بودند .
    از نظر اخلاقي بسيار خوش برخورد و خوشرو بودند و به همه مردم و بخصوص پيران و بچه‌ها احترام ميگذاشت . و با همه صميمي و مهربان بود . محمود واقعاً از هر نظري براي ما برادر فوق‌العاده با استعداد خوب بود . و شايد هم كمتر كسي پيدا مي شود كه مثل ايشان باشد تا اينكه از روي علاقه اي كه داشت به مداحي و نوحه خواني ميپرداخت . و با صداي گرم و دلنشين خود فضاي حسينيه عبدامامي را كه در همان محله هم زندگي ميكرد طنين انداز ميكرد .
    هيچگاه دست از نوحه سرايي و عزاداري امام حسين بر نمي داشت و عشق او به امام حسين و شهيدان و شهيد شدن خيلي زياد بود . و بخاطر همين هم كه بود با صداي دلنشين و زيباي كه داشت مجلس عزاداري را منور ميكرد و هميشه به مادرش ميگفت : اگر من شهيد شدم شما هيچگاه گريه نكنيد و براي من عزادار نباشيد بلكه خوشحال هم باشيد زيرا كه من جايگاهم آن موقع خيلي بالاتر از اين حرفها است و من در بهشت وارد ميشوم و با پيامبران و امامان مونس ميشوم و انس ميگيرم پس شما هم مانند من خوشحال باشيد و اين جان من و خون من ناقابل است و من اين خون خود را نثار ميكنم تا كشورم پيروز از ميدان به بيرون بيايد و خود هم در اين راه مقدس پا نهاده‌ام و تا آخرين قطره خون خود ميجنگم پس بيايد و به ياري كشور و مردم خويش بپا خيزيم.
    ايشان هميشه از اين صحبتها ميكردند و ما را به كارهاي نيك دعوت مي‌كردند و هميشه ميگفتند : به انسانهاي نيازمند كمك كنيد و دست يتيمان را بگيريد و آنها را پناه دهيد .
    شهيد محمود احمدي 16 ساله بودند كه به جبهه جنگ رفتند و ما از ايشان هيچگاه ناراحتي و رنجي كه ما را بيازارد نديديم تا اينكه اين برادر خوبمان را از دست داديم از ديگر خصوصيات اخلاقي محمود احمدي اين بود كه اصلاً به مال دنيوي دل نمي داند و ادعايي هم نداشتند زيرا يك روز كه نشسته بودم كنار مادرم شهيد محمود احمدي كه برادر كوچكتر ما بود آمد كنار مادرم نشست و با صحبت ميكرد و ميگفت : مادر جان من اگر شهيد نشدم و آمدم و خواستم ازدواج كنم همين خانه كاهكي را بيشتر نمي خواهم همين براي من مادرش هم ميخنديد و ميگفت : چشم پسرم هرچه پسرم هر چه كه خودت صلاح ميداني همان باشد.
    شهيد محمود احمدي به يكي از دوستان همسنگر خود كه با ايشان در جنگ و جبهه حضور داشته گفته بودند كه اگر من شهيد شدم بيا و در عزاداري من برايم نوحه بخوان و اگر هم تو شهيد شدي من برايت نوحه سرايي ميكنم آقاي حسن توزي هم به شهيد محمود احمدي گفتند : باشد من هم همين كار را انجام ميدهيم .
    و در آخر قسمتي از وصيت نامه اين شهيد را براي شما مينويسم .

    من نيز تا آخرين قطره خونم از اين انقلاب كه ادامه نهضت و انقلاب حسن است دفاع ميكنم مردم اگر مسلمانيم چنانچه پروردگار عالم فرموده به هر نحو باشيد آزمايش خواهيد شد . كه فردي صالح و با فضيلت براي خدمت به اسلام باشيم و از آزمايشات الهي غافل نشويم .

    2. عنوان خاطره : مبادا حسينيه و مسجد را رها كني !


    در آخرين لحظات خدا حافظي كه به جبهه اعزام ميشد فرمود : برادرم بعد از من مبادا حسينيه و مسجد را رها كني ، اين توصيه برادرم را هرگز فراموش نمي كنم و به گوش و جان شنيدم و تا آخرين لحظه عمرم راهش را كه همانا « مدح » آل علي (ع) باشد ادامه خواهم داد .

     
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    اطلاعات مزار
    محل مزارگناوه
    تصویر مزار
    موقعیت مکانی مزار
    اسناد و مدارک   
    مشاهده سایر اسناد
    در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید

    فایل ها را به اینجا بکشید
    Max. file size: 64 MB, Max. files: 10.
      your comments
      guest
      0 دیدگاه ها و دلنوشته ها
      بازخورد (Feedback) های اینلاین
      مشاهده همه دلنوشته ها
      0
      ما را از دلنوشته های خود محروم نکنید ...x