مشخصات شهید

X

"(ضروری)" indicates required fields

شهید محمد کریم کشفی

248
  • bale
  • eita
  • gap
  • soroush
  • telegram
  • whatsapp
نام محمد کریم
نام خانوادگی کشفی
نام پدر ابراهیم
تاریخ تولد 1343
محل تولد بوشهر - بوشهر
تاریخ شهادت 12/2/1360
محل شهادت فاو
  • زندگینامه
  • خاطرات
  • شير مردان خدا عاشقانه سلاح بر مي گيرند و بر خصم زبون يورش مي برند تا مظلوميتشان را بگوش جهانيان برسانند . آري فاتحان قلعه هاي شهادت و ايثار كه مشتاقانه به استقبال مرگ مي شتابند چه زيبا مرگ را در آغوش مي كشند و چه خوش سرود رهائي را زمزمه مي كنند اي مجاهدان راه خدا كه سختيها در نظرتان شيرين و لذتبخش است . اي ياران باوفاي روح ا… كه جان بر كف گوش به فرمان او هستيد رهروان محمد ( ص ) كه پس از قرنها نداي اسلام راتين را به گوش جهانيان رسانديد اي زنده كنان صحنه كربلا . بله شهيد سوخت تا روشني آن ظلمت را روشني بخشد .

    آري برادر شهيدمان محمد كريم كشفي فرزند ابراهيم در سال 1343 در خانواده اي فقير و مستضعف ولي مسلمان و متعهد به احكام اسلام چشم به جهان گشود و پدرش با نداشتن وضع مال محمد را به مدرسه فرستاد . تحصيلات ابتدائي خود را در دبستان منتظري درودگاه گذراند او دانش آموزي موفق در درس و مشق و هوش و استعداد بي نظيري بود لذا براي گذراندن دوره تحصيلي قدم به مدرسه راهنمائي 22 بهمن درودگاه نهاد و موفق و سرافراز اين

    دوران را نيز طي كرد محمد دوران دبيرستان را نيز در پيش داشت راهي را كه بايد با پاي پياده هر روز طي مي كرد و فاصله اي در حدود 10 كيلومتر راه مي رفت و باز مي گشت او سحرگاهان بر مي خواست و نهار خود را به كمر مي بست و سرما و گرما را بر خود تحميل مي كرد و شامگاهان به منزل باز مي گشت ولي عشق به تحصيل را هرگز فراموش نمي كرد روزها را براي ادامه تحصيل به دبيرستان آپبخش مي رفت و اغلب شبها را در سنگر بسيج با شور و اشتياق در ميان همسنگرانش تا سپيده دم به سر مي برد حتي در روزهاي تعطيل 24 ساعت زندگي روزمره را در پايگاه مي گذراند در ادامه تحصيل براي گذراندن دوره آموزشي و فرا گرفتن فنون اين دوره رهسپار جبهه نور عليه ظلمت گرديد و مثل سربازان صدر اسلام در عمليات بزرگ بدر شجاعانه جنگيد و مردانه پيروزمند و سرافراز به آغوش خانواده اش بازگشت و به ادامه تحصيل پرداخت در مدرسه به علت علاقه زياد به قرآن و دروس ديني و اخلاقي از طرف مربي امور تربيتي و پرورشي فردي نمونه و چند بار مورد تشويق مربي خود گرديد ، لذا براي پيشبرد امور آموزشي ساعت طرح كاد نيز در تعليم و تربيت مي پرداخت و در اين مورد براي طي كردن اين دوره از طرف دبيرستان طالقاني به دبستان منتظري فرستاده شد و اين دوره را با موفقيت گذراند در آخر دوران تحصيلي دبيرستاني به فرمان امام امت رهبر كبير انقلاب اسلامي لبيك گفت و در تاريخ 16/1/65 با راهيان كربلا كاروان پنجم طليعه داران نور تحت عنوان لبيك يا امام و چهر ه اي نوراني در خط مقدم جبهه فاو به پاسداري از اين سرزمين آزاد شده پرداخت محمد در يك سپيده صبح كه براي نماز به پا مي خواست براي همسنگرانش چنين تعريف مي كرد برادران خواب بودم و در خواب ديدم كه در امتحانات كنكور دانشگاه شركت نموده و اسامي قبول شدگان را زده اند كه در بين شما من در اين امتحان قبول شده ام بعد از اين خواب طولي نكشيد كه محمد در مورخه 11/2/65 در پيشگاه خداوند درجه قبولي شهادت را گرفت و فرشته گان روح پاكش را به آسمان بردند و به ديدار معشوق خويش شتافت و به آرزوي ديرينه اش رسيد . روحش شاد ، راهش مستدام و پر رهرو باد .
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ما را سوار بر قايق از اروند عبور دادند شب بود چند لحظه بعد به اسكله فاو رسيديم ورود ما به انجا با استقبال دوستان برگشت ــــــ بود همديگر را در آغوش مي گرفتند تا اينكه بعد از چند دقيقه سوار بر جيب ها شديم و روانه « پرها » گشتيم من و شهيد محمد كريم و چند تا از ياران ( يادشان به خير ) به ـــــ كه به پدر مرگ هم مشهور بودند رسيديم با شور و اشتياقي كه به جبهه داشتيم شب را در سوله ها بيتوته نموديم صبح شد بعد از نماز و دعا صحبت مرگ و زندگي

    شد كه شهيد مي گفت هنوز نوبت مرگ ما فرا نرسيده و هر گاه خواسته خدا باشد اجل مي آيد اما چند روز بعد ….

    شهيد در يك سپيده صبح كه براي نماز به پا خواست گفت برادران عجب خوابي ديشب من ديدم و شرع به تعريف آن خواب نمود كه من در امتحانات كنكور دانشگاه شركت نموده ام و فقط من در بين شما قبول شده ام بلي خواب به حقيقت پيوست و شهيد محمد كريم در تاريخ 11/2/65 به درجه رفيع شهادت نائل گشتند و فرشتگان روح پاكش را به آسمان بردند .            محمد جاهدين محمدي التماس دعا

    ::::::::::::::::::::    ::::::::::::::::::    ::::::::::::::::::::    ::::::::::::::::::::

    خاطره اي از شهيد محمد كريم كشفي از زبان يكي از همرزمان شهيد به نام حسين باقري حقيقي

    در موقع اعزام به جبهه پدرش به محل اعزام در بسيج دشتستان آمده بود و مي گفت الان موقع امتحان و درس و مشق است بيا بعد از امتحانات برو و شهيد گرانقدر گفت : پدرچان همه اينها و اشاره به جمع برادران اعزامي اينها مگر درس و مشق و امتحان نداشتند كه پدر چيزي نگفت بعد گفتند اين سيصد تومان را بگير در پيشت باشد و با هم خداحافظي كردند يادش به خير

     
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    اطلاعات مزار
    تصویر مزار
    موقعیت مکانی مزار
    در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید

    فایل ها را به اینجا بکشید
    Max. file size: 64 MB, Max. files: 10.
      your comments
      guest
      0 دیدگاه ها و دلنوشته ها
      بازخورد (Feedback) های اینلاین
      مشاهده همه دلنوشته ها
      0
      ما را از دلنوشته های خود محروم نکنید ...x