مشخصات شهید

X

"(ضروری)" indicates required fields

شهید كاظم دهقان

1031
  • bale
  • eita
  • gap
  • soroush
  • telegram
  • whatsapp
نام كاظم
نام خانوادگی دهقان
نام پدر بهرام
تاریخ تولد 1346/05/10
محل تولد بوشهر - بوشهر
تاریخ شهادت 1364/07/28
محل شهادت آبادان
مسئولیت رزمنده
نوع عضویت بسيج
شغل دانش آموز
تحصیلات دوره دبيرستان
مدفن حناشور
  • زندگینامه
  • وصیت نامه
  • مصاحبه
  • خاطرات
  • شهید کاظم دهقان در سال ۱۳۴۶ در خانواده‌ای مذهبی و محروم در روستای حناشور دیده به جهان گشود. کودکی را با رنج و مشقت فراوان در دامان مادر و پدر گذراند. در سن ۶ سالگی وارد دبستان شد و تحصیلات خود را شروع نمود. دورة دبستان را با موفقیت به پایان رساند و چون مدرسة راهنمایی در روستا نبود لذا مجبور شد برای ادامه تحصیل محل سکونت خود را ترک کند و با برادر همتای خویش که دوقلو بودند به روستای «شنبه» عزیمت نمودند. در سال ۱۳۵۹ وارد مدرسة راهنمایی شهید درج شدند. سال اول و دوم راهنمایی را در آن روستا گذراندند و برای ادامه تحصیل در سال سوم راهنمایی به شهرستان دشتی مهاجرت نمود و در مدرسة شهید باهنر خورموج با موفقیت این سال را به پایان رساند.

    شهید در فصل تابستان که تعطیلی مدارس بود در کار کشاورزی به پدر خود کمک می‌کرد و هیچگاه اجازه نداد که پدرش در امرار و معاش زندگی با سختی مواجه شود. شهید دهقان علی‌رغم سن کم خیلی مشتاق بود که به جبهه اعزام شود ولی به دلیل سن کم و کوتاهی قد هر بار که تصمیم گرفته بود با مخالفت مسئولین روبرو شده بود.

    در سال ۱۳۶۳ وارد دبیرستان ابوذر غفاری خورموج شد و به تحصیل خود ادامه داد، تا اینکه روزی که امام امّت، آن خورشید گرمی‌بخش دل‌های عاشق فرمان حضور محصلین در جبهه را داد، او نیز بر خود واجب دانست که باید به ندای رهبرش لبیک گوید.

    در اواخر خردادماه ۱۳۶۴ در بسیج ثبت‌نام نمود و راهی پادگان آموزشی شد و طی یک دوره آموزش نظامی به خانه برگشت و با خانواده‌اش خداحافظی نمود و راهی کازرون شد. دورة تخصصی آموزشی را در پادگان شهید دستغیب کازرون در تاریخ 1364/04/18 به پایان رسانید و در مورخه 1364/04/19 از شیراز به جبهه جنوب اعزام گردید . وی جهت شرکت در عملیات راهی کردستان می‌گردد و در تاریخ 64/0۶/18 در عملیات قادر با عظمی راسخ شرکت نمود و پس از رشادت‌ها و دلاوری‌های فراوان مفقودالاثر می‌گردد. از خصوصیات بارز شهید می‌توان، شرکت در مراسمات و مجالس مذهبی و همکاری با کمیتة فرهنگی جهاد سازندگی و عضویت انجمن اسلامی و شرکت در راهپیمایی‌ها را برشمرد. سرانجام پیکر مطهر شهید در مورخه 72/05/28 توسط کمیته جستجوی مفقودین شناسائی و در زادگاهش روستای حناشور دفن گردید.
    ادامه مطلب
    بسم الله الرحمن الرحیم

    با درود بر مهدی موعود و نایب برحقش خمینی کبیر که همچون ابراهیم خلیل‌الله بت را شکست و بتخانه را ویران ساخت و مردم مسلمان را از زیر یوغ ستمگران غاصب نجات داد با سلام بر شهدای صحرای کربلا، مخصوصاً سالار شهیدان امام حسین (ع) و شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی که حسین‌گونه شهید شدند، چند خط وصیت خود را می‌نویسم.

    ای مؤمنین؛ انسان موجودی است که طبیعی خلق شده است، اما همین موجود ضعیف آفریده شده، هم می‌تواند چه‌بسا کارهای خوب و نیک انجام دهد و همچنین می‌تواند خیلی از کارهای ناشایست از او سر بزند و از راه مستقیم منحرف شود. ای مؤمنین خدا! اگر به خدا ایمان داشته باشید با عبادت و اطاعت از او می‌توانید ارادة خود را مستحکم کنید و هیچ‌وقت از راه مستقیم منحرف نشوید.

    اگر به عقیدة خود اعتماد کامل نداشته باشید، ارادة شما سست می‌شود و با سست شدن اراده فریب شیطان را می‌خورید. اینجاست که انسان خود را به شیطان فروخته است. پس ای مسلمانان؛ با ثابت نگه‌داشتن عقیدة خود نسبت به آفریدگار خود، دست اتحاد به هم بدهید و با وحدت کلمه و با متکی بودن به یگانگی پروردگار عالم و اصول احکام اسلام به راه راست بروید. ای جوانان مسلمان همه بیایید و به ندای پیامبرگونه حسین زمان خمینی بت‌شکن لبیک گفته و راه شهیدان که همان دفاع از دین و میهن و ناموس خودتان است ادامه دهید. بنده به این دلیل به جبهه آمدم تا به ندای رهبرم پاسخ مثبت داده باشم و به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین (ع) لبیک گفته باشم. چون درک کردم که درخت اسلام نیاز به خون دارد و به عقیدة اسلامی خودم که یاری دادن به برادران رزمنده یک وظیفه است از خانه خارج شدم، به این امید که توانسته باشم هرچند که کوچک‌تر از آن هستم که یک رزمنده اسلام باشم، اما می‌توانم بگویم که فرد بسیار حقیر در بین رزمندگان اسلام باشم و خدمت کوچکی شاید پذیرفته شود، انجام وظیفه داده باشم، تا فردای قیامت پیش پیغمبر و خاندان وی شرمنده نباشم. ای پدر و مادر عزیزم! اگر چه برای شما کمی سخت است که مرا بزرگ کرده‌اید و الان از دست بدهید، اما هروقت بخواهید به یاد من بیفتید، فوراً در ذهنتان شهدای کربلا مثل علی‌اکبر حسین (ع) را مجسّم کنید و بگویید که فرزند ما از جوانان حسین (ع) بهتر نبوده و خونش هم از همة شهدا رنگین‌تر نبوده که برایش ناراحت باشیم. اگر سعادت نصیبم شد و شهید شدم به حال من گریه نکنید. هروقت هم خواستید قطره اشکی بریزید برای حسین (ع) گریه کنید که مظلومانه در صحرای کربلا شهید شد. از برادرانم می‌خواهم که ادامه‌دهندة راهم باشند و از اسلام محافظت به عمل بیاورند.

    از خواهرانم می‌خواهم که با حفظ حجاب و عفت و پاک‌دامنی خودشان مشت محکمی بدهان یاوه‌گویان شرق و غرب بزنند.

    از اهل روستایم می‌خواهم که با هم متحد باشند و با کمک‌های مالی و جانی خود اسلام را یاری دهند.

    کاظم دهقان 25/4/64
    ادامه مطلب
    در محضر برادر شهيد «حسن دهقان»
    ويژگيهاي اخلاقي

    شهيد بزرگوار داراي اخلاقي نيكو و رفتاري خوب و پسنديده بود . نسبت به همه كوچك‌نفس بود . هيچگاه خود را برتر از ديگران نمي‌دانست .

    برخورد با اقوام و دوستان

    احترام خاصي براي اقوام و دوستان قائل بود . صله‌رحم را هيچگاه فراموش نمي‌كرد .

    برخورد با اعضاء خانواده

    بي‌نهايت به پدر و مادر احترام مي‌گذاشت . به ياد ندارم در خانه در حق كسي از اعضاء خانواده نافرماني كرده باشد . آنچه به ياد دارم خوبي بود و مهرباني .

    رابطه‌اش با مراسمات و فعاليتها

    در كليه مراسمات و فعاليتهاي فرهنگي شركت مي‌كرد . همكاري زيادي با كميتة فرهنگي جهادسازندگي داشتند .

    مدرك تحصيلي شهيد

    تا سال سوم راهنمايي تحصيل را ادامه دادند . امتحانات دورة متوسطه را در منطقة عملياتي دادند ولي متأسفانه هيچ مدركي در دسترس نيست .

    جبهه بود .

    علاقه خانواده به وي

    اعضاء خانواده چون شهيد برادر دوقولويي نيز داشت، بي‌نهايت آنها را دوست مي‌داشتند . و هيچگاه راضي نمي‌شدند كه از همديگر جدا شوند تا اينكه تقدير چنين كرد .

    ويژگيهاي خاص شهيد

    اخلاق نيكو ـ صله‌رحم ـ پرهيز از دروغ ـ مهرباني با كودكان ـ هميشه در سلام كردن سبقت مي‌گرفت .

    احساس خانواده شهيد بودن از ديدگاه برادر شهيد

    افتخار مي‌كنيم كه توانستيم در راه خدا فرزندي و برادري را بزرگ كنيم تا بتواند از ناموس و وطن عزيزمان دفاع كند و دين اسلام بتواند بعد از هزار و چهارصد سال پابرجا بماند.

    پيام برادر شهيد

    مي‌خواهيم كه مسئولين و مردم عزيزمان، حافظ خواسته‌هاي شهداء و ادامه‌دهندة راه آنان باشند .

    چگونگي شنيدن خبر شهادت

    من كه در جبهة كردستان بودم ، اتفاقي خبر به گوشم رسيد . فوراً به خانه برگشتم و فهميدم كه برادرم شهيد شده ولي مفقودالاثر است . سرانجام پس از 8 سال مفقودالاثر بودن، توسط گروه تفحّص شناسايي و در مهرماه سال 72 از طرف سپاه دشتي اطلاع دادند كه براي تشييع پيكر شهيد به خورموج برويم .

     
    ادامه مطلب

    خاطره شهيد از زبان مادرش


    اوايل انقلاب بود . در ارديبهشت‌ماه بود كه برادران و خواهران شهيد براي جمع‌آوري گندم و جو به دشت پلنگ مهاجرت كرده بودند . كاظم و برادر دوقلويش كه مشغول تحصيل بودند مجبور بودند در روستا پيش من بمانند . در يكي از روزها كه تا حدودي بيمار بودم و در خانه خوابيده بودم و مي‌بايست براي آوردن آب به چشمه مي‌رفتم و آب  مي‌آوردم .

    شهيد دهقان با توجه به اينكه خردسال هم بود بدون اينكه من بفهمم ، به چشمه رفته بود و با مشك ، آب به خانه آورده بود و تمامي ظرفها را پركرده بود و غذا نيز درست كرده  بود .وقتي مرا از خواب بيدار كرد، فهميدم كه همة كارهايي كه مي‌بايست انجام بدهم او انجام داده است . وقتي كه از او پرسيدم كه چرا اين كار را كرده است؟ گفت: خواستم تا اندكي جبران زحمات دوران كودكي را كرده باشم .
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    اطلاعات مزار
    محل مزارحناشور
    تصویر مزار
    موقعیت مکانی مزار
    گالری تصاویر   
    مشاهده سایر تصاویر
    اسناد و مدارک   
    مشاهده سایر اسناد
    در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید

    فایل ها را به اینجا بکشید
    Max. file size: 64 MB, Max. files: 10.
      your comments
      guest
      2 دیدگاه ها و دلنوشته ها
      قدیمی‌ترین
      تازه‌ترین بیشترین رأی
      بازخورد (Feedback) های اینلاین
      مشاهده همه دلنوشته ها
      ریحانه
      ریحانه
      1 ماه قبل

      با سلام
      با اینکه شهید از توابع شهرستان بود ، اولین بار اسمش را شنیده بودم.
      وقتی وصیتنامه ی ایشان را خواندم ، متوجه شدم که واقعا شهدا انتخاب شده ی خداوند هستند و رفتار وگفتارو عمل آنها هست که ، در مسیر شهادت قرار می گیرند،

      2
      0
      ما را از دلنوشته های خود محروم نکنید ...x