![](https://raisali.ir/wp-content/uploads/2021/04/شهید-قنبر-قنبری-228x300.jpg)
نام قنبر
نام خانوادگی قنبری
نام پدر سالم
تاریخ تولد 1342/06/03
محل تولد بوشهر - بوشهر
تاریخ شهادت 1365/10/04
محل شهادت جزيره مينو
مسئولیت رزمنده
نوع عضویت بسيج
شغل آموزش وپرورش
تحصیلات فوق ديپلم
مدفن بيدخون
![](https://raisali.ir/wp-content/themes/raisali/img/zendegi.png)
![](https://raisali.ir/wp-content/themes/raisali/img/vasiatn.png)
قنبر قنبری فرزند سالم در تاریخ سوم شهریورماه سال 1342 در روستای بیدخون دیده به جهان هستی گشود.
در 6 سالگی وارد مدرسه آیتالله سعیدی شد و دوره ابتدایی را به پایان رساند. به علت نبودن مدرسه راهنمایی، دوره راهنمایی و دبیرستان را در بخش گاوبندی از توابع استان هرمزگان گذراند.
نمرات عالی او باعث شد او را به اردوی چند روزه به بندرعباس و سپس برای گردش علمی و دیدار با شخصیتهای طراز اول مملکت به شهرهای اصفهان، قم و تهران بفرستند.
کلاس سوم دبیرستان را در یکی از دبیرستانهای وابسته به سپاه پاسداران در اصفهان گذراند و سال چهارم را در شهر خورموج به سر برد و موفق به اخذ دیپلم در رشته علومتجربی با معدل بسیار بالا شد و به تحصیل در رشته تجربی مرکز تربیت معلم علامه طباطبایی بوشهر ادامه داد.
وی هم زمان با تحصیل به مطالعه در زمینه مسایل مذهبی و سیاسی بهویژه جریانات و احزاب سیاسی روز می پرداخت.
صفای باطن و ایمان آگاهانه و آشناییاش به مسایل فرهنگی روز، او را بر آن داشت تا بیشتر در جبهه فرهنگی فعالیت کند و از اینرو در انجمن اسلامی و کتابخانه بیدخون که خود از مؤسسان آن بود، مشارکت مؤثر داشت و ار هر فرصتی برای جذب جوانان و تجهیز کتابخانه روستا استفاده میکرد.
او در ایام تابستان به فراگیری فنون نظامی میپرداخت و در تاریخ هجدهم مهرماه 1363 برای اولین بار راهی جبهه شد و مدت 3 ماه در یکی از جبهههای جنوب، مشغول نبرد شد و پس از پایان دوره مأموریت به نزد خانواده بازگشت.
در خردادماه سال 1365 دوره دو ساله مرکز تربیت معلم را به پایان رساند و موفق به اخذ مدرک کاردانی در رشته علومتجربی گردید.
در تابستان همان سال ازدواج کرد و ۲۰ روز بعد به یاری رزمندگان شتافت. با بازگشایی مدارس برای دیدار مجدد با خانواده به شهر برگشت. به او ابلاغ شد بهعنوان معلم به یکی از مدارس جم و ریز برود اما او دوباره به جبهه رفت و سرانجام در روز چهارم دیماه سال ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۴ بر اثر اصابت دو گلوله بر سر و گردن در سن ۲۳ سالگی جاودانه شد. پیکر پاکش را چهل روز بعد از کنار اروند رود به روستای بیدخون انتقال دادند و به خاک سپردند.
ادامه مطلب
در 6 سالگی وارد مدرسه آیتالله سعیدی شد و دوره ابتدایی را به پایان رساند. به علت نبودن مدرسه راهنمایی، دوره راهنمایی و دبیرستان را در بخش گاوبندی از توابع استان هرمزگان گذراند.
نمرات عالی او باعث شد او را به اردوی چند روزه به بندرعباس و سپس برای گردش علمی و دیدار با شخصیتهای طراز اول مملکت به شهرهای اصفهان، قم و تهران بفرستند.
کلاس سوم دبیرستان را در یکی از دبیرستانهای وابسته به سپاه پاسداران در اصفهان گذراند و سال چهارم را در شهر خورموج به سر برد و موفق به اخذ دیپلم در رشته علومتجربی با معدل بسیار بالا شد و به تحصیل در رشته تجربی مرکز تربیت معلم علامه طباطبایی بوشهر ادامه داد.
وی هم زمان با تحصیل به مطالعه در زمینه مسایل مذهبی و سیاسی بهویژه جریانات و احزاب سیاسی روز می پرداخت.
صفای باطن و ایمان آگاهانه و آشناییاش به مسایل فرهنگی روز، او را بر آن داشت تا بیشتر در جبهه فرهنگی فعالیت کند و از اینرو در انجمن اسلامی و کتابخانه بیدخون که خود از مؤسسان آن بود، مشارکت مؤثر داشت و ار هر فرصتی برای جذب جوانان و تجهیز کتابخانه روستا استفاده میکرد.
او در ایام تابستان به فراگیری فنون نظامی میپرداخت و در تاریخ هجدهم مهرماه 1363 برای اولین بار راهی جبهه شد و مدت 3 ماه در یکی از جبهههای جنوب، مشغول نبرد شد و پس از پایان دوره مأموریت به نزد خانواده بازگشت.
در خردادماه سال 1365 دوره دو ساله مرکز تربیت معلم را به پایان رساند و موفق به اخذ مدرک کاردانی در رشته علومتجربی گردید.
در تابستان همان سال ازدواج کرد و ۲۰ روز بعد به یاری رزمندگان شتافت. با بازگشایی مدارس برای دیدار مجدد با خانواده به شهر برگشت. به او ابلاغ شد بهعنوان معلم به یکی از مدارس جم و ریز برود اما او دوباره به جبهه رفت و سرانجام در روز چهارم دیماه سال ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۴ بر اثر اصابت دو گلوله بر سر و گردن در سن ۲۳ سالگی جاودانه شد. پیکر پاکش را چهل روز بعد از کنار اروند رود به روستای بیدخون انتقال دادند و به خاک سپردند.
اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله
ضمن شهادت به وحدانيت خداي يکتا و شهادت به محمد (صل الله عليه وآله) فرستاده رسول خدا وصيتنامه خود را شروع میکنم.
حرکت کردن و آمدن من به جبهه تنها و تنها بخاطر اين است که اسلام در خطر است و براي نگهداري ازآن حرکت خود را لازم دانستم و چون رضاي خود را در اين مي ديدم حرکت کردم ، آن رضائي که روزي حسين (عليه السلام) آن را درک کرد و ندا سرداد و حرکت کرد و امروز رهبر ما امام خميني آن را فهميده و ندا سرداده الهي رضا برضائک و تسليما لامرک ، يکي از مسائل مهم کنوني خط اصيل اسلام است که در روحانيت اصيل مجسم شده است.روحانيت موتور حرکت انقلاب مي باشد. در هر انقلابي اگر روحانيت پيشرو باشد و خط انقلاب از روحانيت باشد اين حرکت الهي است و هيچ موقع شکست نمي خورد ، ولي اگر غير از اين باشد مسلما و بطور حتم اين حرکت به بن بست و در نتيجه به سازش کشيده مي شود و بحمد الله انقلاب ما بعلت اصيل بودن خط فکريش و داشتن سياست عدم شرق گرایی و غرب گرایی که در نتيجه همان خط است تا به امروز پيش رفته و هيچ جريانی نمیتواند جلوی آن را بگيرد و تا کنون جنگ ميرود تا کاخ های ظلم و زور بعثيها را ويران کند، عوامل مزدور و سر سپرده استکبار میخواهند شما را به پای ميز مذاکره بکشانند و با صلح تحميلی به مقاصد شوم خود برسند. به گفته امامان، صدام رفتنی است و ما بايد اين جنگ را ادامه بدهيم تا صدام و حزب بعث عراق به زباله دان تاريخ افکنده شود ، هر چه بيشتر از اين نبرد حمايت کنيد ،آنهائي که مي توانند در جبههها شرکت داشته باشند و قدرت جنگيدن دارند در جنگ شرکت کنند و مردانه بجنگند و مايه افخاري براي اسلام و ايران باشند و آنهائي که نمي توانند بجنگند بايد با مال وزبان خود از اين جنگ حمايت کنند که انشاء الله پيروزي نزديک است و تا رسيدن به قله پيروزي راهي نمانده است. از تمامي دوستان و آشنايان مي خواهم که هميشه بدنبال امام حرکت کنند و به همين فعاليتهاي نسبي اکتفا نکنند و هميشه براي خدا کار و فعاليت نمايند ، مخصوصا در مساجد محل که براستي مسجد سنگر است ،بايستي آن را حفظ کرد. اين همه مسجد را از خود بيگانه ندانيد، اگر مسجد نداشته باشيد يعني محل تجمع و اتحاد را از شما گرفته اند. مسجد محل نبرد و جنگ و محل نشر اسلام است. پيامم به همه برادران و خواهران ، ترا به خدا قسم قدر و ارزش يکديگر را بدانيد و از غيبت و حسد و کبر و دروغ و حب دنيا ، خلاصه رذائل اخلاقي پرهيز کنيد. وقتي از اينها دوري جستيد ،اينقدر قوي ميشويد که احساس مي کنيد خدا را مي بينيد. اينقدر به همديگر تهمت و حرفهاي ناروا نزنيد.بخاطر منافع مادي دنيوي از همديگر ناراحت نشويد ، اين دنيا براي شما باقي نخواهد ماند. صله رحم نمائيد و احسان و نيکي در مقابل همديگر داشته باشيد و از اقوام و خويشانم مي خواهم که دراين راه قدم پيش نهند. اي برادر و خواهر معلم به اين نسل که مثل شمع مي سوزند و به ديگران نور مي رسانند ، به اين نسل که مقام والاي پيامبري دارند ، ترا به شهداء قسم ، مسئوليت بس خطير خود را به نحو احسن انجام دهيد که اگر شما انجام دهيد ، جامعه ما پاک مي شود و ديگر مردم از خود بيخود نمي شوند و يک مسلمان واقعي مي شوند، آن وقت است که همه مشکلات و سختيها درست مي شود.
برادر وخواهر اگر پاک و تزکيه نشويد نمي توانيد دانش آموزان را تزکيه کنيد .مسلما وقتي شما تزکيه شده باشيد خيلي روي دانش آموز اثر مي گذارد. و از دانش آموزان ، اين اميدان انقلاب ، انتظار مي رود که مدرسه را سنگر اسلام و انقلاب سازند و درسهايشان را با جديت بخوانند ، انشاء الله در آينده نزديک از هر لحاظ غني باشيم و نگذارند منافقين و ديگر گروهکهاي وابسته در انجمنهاي اسلامي نفوذ کنند ، آنها را اگر قابل هدايت هستند ، راهنمائي و ارشاد و اگر نه آنها را از خود دور نمائيد.
پدر جان و مادر جان حلالم کنيد و افتخار کنيد که فرزندي در اين راه داده ايد ، البته هدف نهائي پيروزي اسلام است، چه بکشيم و چه کشته شويم.اگر زنده ماندم که خوشحالي ديگري است و آن چشيدن مزه شيريني پيروزي اسلام است و اگر کشته شدم مزه شيريني شهادت را چشيده ام به هر حال پيروزي با اسلام است و حسين ( عليه السلام ) آن را ثابت کرده و خداوند وعده آن را در قرآن داده است و اگر جسدم به دستتان رسيد آن را در بيدخون در جوار شهيدان دفن کنيدف در درست کردن قبرم هيچ نهادي و يا کسي را زحمت ندهيد، بگذاريد قبرم ساده باشد.
از خواهرانم ميخواهم که در مرگم گريه و زاري نکنند، صبر داشته باشيد و به ياد زينب ( سلام الله عليها) و آن بلاهائيکه بر سر او آمده است ياد کنيد.وظيفه شما هم رساندن پيام ما مي باشد.
از سرمياه دنيا چيزي ندارم ، تعدادي کتاب در خانه مي باشد، اگر برادرانم و خواهرانم خواستند استفاده کنيد و اگر نه به بسيج ويا کتابخانه محل تحويل دهيد تا اهل مطالعه از آن استفاده کنند.
15 روز روزه قضاي واجب دارم ، برايم بجا آوريد. در پايان وصيتي ديگر ندارم. موفقيت شما را در راه اسلام از خداوند بزرگ خواستارم. بار ديگر سفارش مي کنم امام و روحانيت مسجد و اتحاد را از خود دور نکنيد. دعا بجان امام فراموش نکنيد :
خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار
بنده حقير خدا
قنبر قنبري
1364/5/09
ادامه مطلب
ضمن شهادت به وحدانيت خداي يکتا و شهادت به محمد (صل الله عليه وآله) فرستاده رسول خدا وصيتنامه خود را شروع میکنم.
حرکت کردن و آمدن من به جبهه تنها و تنها بخاطر اين است که اسلام در خطر است و براي نگهداري ازآن حرکت خود را لازم دانستم و چون رضاي خود را در اين مي ديدم حرکت کردم ، آن رضائي که روزي حسين (عليه السلام) آن را درک کرد و ندا سرداد و حرکت کرد و امروز رهبر ما امام خميني آن را فهميده و ندا سرداده الهي رضا برضائک و تسليما لامرک ، يکي از مسائل مهم کنوني خط اصيل اسلام است که در روحانيت اصيل مجسم شده است.روحانيت موتور حرکت انقلاب مي باشد. در هر انقلابي اگر روحانيت پيشرو باشد و خط انقلاب از روحانيت باشد اين حرکت الهي است و هيچ موقع شکست نمي خورد ، ولي اگر غير از اين باشد مسلما و بطور حتم اين حرکت به بن بست و در نتيجه به سازش کشيده مي شود و بحمد الله انقلاب ما بعلت اصيل بودن خط فکريش و داشتن سياست عدم شرق گرایی و غرب گرایی که در نتيجه همان خط است تا به امروز پيش رفته و هيچ جريانی نمیتواند جلوی آن را بگيرد و تا کنون جنگ ميرود تا کاخ های ظلم و زور بعثيها را ويران کند، عوامل مزدور و سر سپرده استکبار میخواهند شما را به پای ميز مذاکره بکشانند و با صلح تحميلی به مقاصد شوم خود برسند. به گفته امامان، صدام رفتنی است و ما بايد اين جنگ را ادامه بدهيم تا صدام و حزب بعث عراق به زباله دان تاريخ افکنده شود ، هر چه بيشتر از اين نبرد حمايت کنيد ،آنهائي که مي توانند در جبههها شرکت داشته باشند و قدرت جنگيدن دارند در جنگ شرکت کنند و مردانه بجنگند و مايه افخاري براي اسلام و ايران باشند و آنهائي که نمي توانند بجنگند بايد با مال وزبان خود از اين جنگ حمايت کنند که انشاء الله پيروزي نزديک است و تا رسيدن به قله پيروزي راهي نمانده است. از تمامي دوستان و آشنايان مي خواهم که هميشه بدنبال امام حرکت کنند و به همين فعاليتهاي نسبي اکتفا نکنند و هميشه براي خدا کار و فعاليت نمايند ، مخصوصا در مساجد محل که براستي مسجد سنگر است ،بايستي آن را حفظ کرد. اين همه مسجد را از خود بيگانه ندانيد، اگر مسجد نداشته باشيد يعني محل تجمع و اتحاد را از شما گرفته اند. مسجد محل نبرد و جنگ و محل نشر اسلام است. پيامم به همه برادران و خواهران ، ترا به خدا قسم قدر و ارزش يکديگر را بدانيد و از غيبت و حسد و کبر و دروغ و حب دنيا ، خلاصه رذائل اخلاقي پرهيز کنيد. وقتي از اينها دوري جستيد ،اينقدر قوي ميشويد که احساس مي کنيد خدا را مي بينيد. اينقدر به همديگر تهمت و حرفهاي ناروا نزنيد.بخاطر منافع مادي دنيوي از همديگر ناراحت نشويد ، اين دنيا براي شما باقي نخواهد ماند. صله رحم نمائيد و احسان و نيکي در مقابل همديگر داشته باشيد و از اقوام و خويشانم مي خواهم که دراين راه قدم پيش نهند. اي برادر و خواهر معلم به اين نسل که مثل شمع مي سوزند و به ديگران نور مي رسانند ، به اين نسل که مقام والاي پيامبري دارند ، ترا به شهداء قسم ، مسئوليت بس خطير خود را به نحو احسن انجام دهيد که اگر شما انجام دهيد ، جامعه ما پاک مي شود و ديگر مردم از خود بيخود نمي شوند و يک مسلمان واقعي مي شوند، آن وقت است که همه مشکلات و سختيها درست مي شود.
برادر وخواهر اگر پاک و تزکيه نشويد نمي توانيد دانش آموزان را تزکيه کنيد .مسلما وقتي شما تزکيه شده باشيد خيلي روي دانش آموز اثر مي گذارد. و از دانش آموزان ، اين اميدان انقلاب ، انتظار مي رود که مدرسه را سنگر اسلام و انقلاب سازند و درسهايشان را با جديت بخوانند ، انشاء الله در آينده نزديک از هر لحاظ غني باشيم و نگذارند منافقين و ديگر گروهکهاي وابسته در انجمنهاي اسلامي نفوذ کنند ، آنها را اگر قابل هدايت هستند ، راهنمائي و ارشاد و اگر نه آنها را از خود دور نمائيد.
پدر جان و مادر جان حلالم کنيد و افتخار کنيد که فرزندي در اين راه داده ايد ، البته هدف نهائي پيروزي اسلام است، چه بکشيم و چه کشته شويم.اگر زنده ماندم که خوشحالي ديگري است و آن چشيدن مزه شيريني پيروزي اسلام است و اگر کشته شدم مزه شيريني شهادت را چشيده ام به هر حال پيروزي با اسلام است و حسين ( عليه السلام ) آن را ثابت کرده و خداوند وعده آن را در قرآن داده است و اگر جسدم به دستتان رسيد آن را در بيدخون در جوار شهيدان دفن کنيدف در درست کردن قبرم هيچ نهادي و يا کسي را زحمت ندهيد، بگذاريد قبرم ساده باشد.
از خواهرانم ميخواهم که در مرگم گريه و زاري نکنند، صبر داشته باشيد و به ياد زينب ( سلام الله عليها) و آن بلاهائيکه بر سر او آمده است ياد کنيد.وظيفه شما هم رساندن پيام ما مي باشد.
از سرمياه دنيا چيزي ندارم ، تعدادي کتاب در خانه مي باشد، اگر برادرانم و خواهرانم خواستند استفاده کنيد و اگر نه به بسيج ويا کتابخانه محل تحويل دهيد تا اهل مطالعه از آن استفاده کنند.
15 روز روزه قضاي واجب دارم ، برايم بجا آوريد. در پايان وصيتي ديگر ندارم. موفقيت شما را در راه اسلام از خداوند بزرگ خواستارم. بار ديگر سفارش مي کنم امام و روحانيت مسجد و اتحاد را از خود دور نکنيد. دعا بجان امام فراموش نکنيد :
خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار
بنده حقير خدا
قنبر قنبري
1364/5/09
![](https://raisali.ir/wp-content/themes/raisali/img/icc.png)
محل مزاربيدخون
![](https://raisali.ir/wp-content/themes/raisali/img/icb.png)
![](https://raisali.ir/wp-content/uploads/2024/03/grave_alternative-300x224.png)
![](https://raisali.ir/wp-content/themes/raisali/img/icd.png)
در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید
![your comments](https://raisali.ir/wp-content/themes/raisali/img/your-comments.png)
0 دیدگاه ها و دلنوشته ها