مشخصات شهید

X

"(ضروری)" indicates required fields

شهید علی طوسی

429
  • bale
  • eita
  • gap
  • soroush
  • telegram
  • whatsapp
نام علي
نام خانوادگی طوسي
نام پدر خداكرم
تاریخ تولد 1351/12/09
محل تولد بوشهر - بوشهر
تاریخ شهادت 1365/10/04
محل شهادت ام الرصاص
مسئولیت رزمنده
نوع عضویت بسيج
شغل دانش آموز
تحصیلات دوره راهنمايي
مدفن جتوط
  • زندگینامه
  • وصیت نامه
  • مصاحبه
  • زندیگنامه شهید

    ولاتحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتاً بل احياء عند ربهم يرزقون

    شهيد علس طوسي فرزند خداكرم متولد 1351 در خانواده اي مذهبي و متدين در روستاي جتوط متولد شد ، او در دامن پدر و مادر كه از محبان اهل بيت عصمت و طهارت بودند پرورش يافت . از همان اوايل نوجواني علاقه خاصي به پايگاه مقاومت داشت . در سال 65 به فرمان امام بزرگوار در لشكر محمد رسول الله (ص) عازم جبهه گرديد . و در عمليات كربلاي 4 تا تاريخ 10/10/75 مفقود و سپس شهيد در تاريخ 17/11/75 با شكوه خاصي تشييع و در زادگاهش به خاك سپرده شد .
    ادامه مطلب
    وصيت نامه شهيد علي طوسي

    شكر خداي را كه توفيق يافتم كه در راه مبارزه حق عليه باطل شركت كنم و در اين راه خون خود را پاي درخت اسلام بريزم . بايد بدانيم كه مسئله اصلي جنگ با كفر است بر هر مسلماني واجب مي باشد كه به جبهه برود و در راه اسلام بجنگد و من هميشه در پي فرصتي بودم كه به جبهه بروم و با اين بعثيان از خدا بي خبر بجنگم و پيامي كه براي پدر و مادر عزيزم دارم اين است كه از كشته شدن من ناراحت نشويد و در سوگ من گريه نكنيد و و لباس سياه نپوشيد و پيام من براي همه خواهران اين است كه حجاب خود را رعايت كنيد . به اميد پيروزي اسلام بر كفر .

    برادر كوچك شما علي طوسي

    :::::::::::::::::::    ::::::::::::::::::::    ::::::::::::::::::::    ::::::::::::::::::::

    شهيد علي طوسي در روستاي جتوط متولد شدند. خانواده ايشان به دليل علاقه ي وافري به اهل بيت داشتند و نام ايشان را علي گذاشتند .

    ايشان در دوره ي كودكي بچه ي بسيار فعال و پر جنب و جوشي بودند از 5 سالگي نيز به نماز علاقمند شدند و شروع به نماز خواندن كردند ايشان از همان دوران كودكي به مسائل مذهبي علاقه داشتند و در مراسمات حضوري فعال و به بانيان اين مراسمات كمك مي كرد .

    سپس ايشان در سن 6 سالگي شروع به تحصيل و تا كلاس سوم راهنمائي به تحصيل خود ادامه دادند ولي به دليل علاقه زيادي كه به امام و انقلاب و جنگ داشتند درس و مدرسه را رها كردند و به جبهه هاي حق عليه باطل شتافتند . چون ايشان بيشتر از 14 سال سن نداشتند از رفتن و اعزام ايشان به جبهه ممانعت مي شد ولي ايشان با اصرار و گريه موفق شدند آنها را راضي كنند . شهيد طوسي در برخورد با افراد روستا بسيار خوش اخلاق و متواضع بودند و هميشه با روي باز پذيراي همه ي افراد بودند و با همه سلام عليك داشتند و همه ي افراد روستا او را مانند پسر خود مي پنداشتند و با وجود اين كه او از خانواده فقير و بي بضاعتي بود با وي رفتار بسيار خوبي داشتند چون شغل پدر ايشان ماهيگيري بود ايشان شنا را به خوبي نزد پدر خود فرا گرفته بودند به همين دليل در جبهه نيز به عنوان غواص انجام وظيفه مي كرد . ايشان كه در مرخصي در منزل به سر مي بردند براي اعزام دوباره بسيار عجله داشتند و مدت زيادي در منزل نمي ماندند . حتي درز يكي از سفرهاي ايشان كه به مرخصي آمده بودند پدرشان گفتند تا من به جاي شما به جبهه بروم ولي ايشان قبول نمي كردند .

    تا بلاخره در سومين باري كه به جبهه رفتند در شب عمليات كربلاي 4 زخمي شدند و به هم رزمان خود گفته بودند كه مرا همين جا رها كنيد و برويد و از آن به بعد خبري از ايشان نشد تا سال 78 كه از روي پلاك و چند تكه استخوان شناسائي شدند و در تاريخ 9/2/78 به همراه دو تن از شهداي ديگر به نامهاي محمد مجرد و محمد ابوعلي در گلزار شهداي روستاي جتوط به خاك سپرده شدند . از اين كه خانواده شهيد هستيم اگر خدا قبولب كند بسيار خوشحال و مسروريم .
    ادامه مطلب
    مصاحبه با اعضاي خانواده شهيد

    ويژه والدين ، پدر شهيد خداكرم محمدي

    شرح زندگي

    الف) دوره پيش از تولد :

    به خاطر عشق و علاقه خانواده به ائمه اطهار (ع) نام شهيد را مزين به نام اولين امام يعني امام علي (ع) و به نام علي نهاديم با توجه به اين كه پدر شهيد در زمان تولد ايشان در محل نبوده مادر شهيد فاميل خود را براي وي انتخاب مي كند .

    ب) دوره كودكي

    شهيد از سن 5 الي 6 سالگي به نماز علاقه نشان داد و شروع به نماز خواندن كرد و در مراسم عزاداري سرور شالار شهيدان اباعبدالله كه در روستا برگزار مي شد شركت فعال داشتند .

    ج) دوره خردسالي

    شهيد در دوره خردسالي ارادت خاصي به ما نشان مي داد و هرچه من به او مي گفتم همه را با جان و دل گوش مي دا و هركاري كه مي خواستم انجام دهم ايشان به من كمك مي كردند .

    مرحوم حسينقلي طوسي دائي شهيد و آقاي حيدر قاسمي به عنوان معلم بسياري از ديگر بچه هاي روستا مثل شهيد مجرد و فرزندم بودند .

    د) دوره نوجواني و جواني

    1ـ مدارك و پرونده  ي تحصيل شهيد در كجا و نزد چه كسي مي باشد ؟

    ـ مدارك و پرونده شهيد در مدرسه و مجتمع تحصيل رزمندگان در بوشهر مي باشد .

    2ـ شهيد اوقات فراغت خود را چگونه مي گذراند ؟

    ـ با توجه به اين كه شغل پدر شهيد ماهيگيري بود شهيد مدت زيادي از فراغت خود را در رودخانه بود و شنا را به خوبي فرا گرفته بود و در زمان جبهه نيز به عنوان غواص خدمت مي كرد .

    3ـ ديدگاه شهيد نسبت به روحانيت چه بود ؟

    ـ ديدگاه شهيد اين بود كه آنها را به عنوان نماينده اسلام و رهبري قلمداد مي كرد و ارادت خاصي به آنها داشت .

    4ـ در خصوص جاذبه و محبوبيت شهيد در مياتن مردم توضيح دهيد .

    ـ در خصوص عشق و علاقه مردم نسبت به شهيد بايد گفت كه از آن جا كه ايشان از خانواده مستمند و بي بضاعت بوده و در عين حال مذهبي و ديني و بي آزار و اذيت همه ي مردم به اتفاق اظهار علاقه و محبوبيت به ايشان داشتند .

    5ـ هرگونه خواب و الهامات اطرافيان و يا دوستان در ارتباط با شهيد را بيان كنيد .

    قبل از شهادت ايشان خواب ديدم كه شهيد به منزل برگشته و يك آتش روشن نموده و مشغول كباب كردن گوشت مي باشد به او گفتم كي آمده اي ؟ گفت من از جبهه آمده ام .

    بعد از شهادت شبي در خواب ديدم كه شهيد در استخري مي باشد و به من مي گويد بيا تا ماهي بگيريم . من هم در عالم خواب به خانه برگشتم و نور ماهيگيري را بردم و در آنجا ماهيهاي زيادي را صيد نمودم .

    :::::::::::::::::::    ::::::::::::::::::::    ::::::::::::::::::::    ::::::::::::::::::::

    دفاع مقدس و شهادت

    الف ) سوابق جبهه :

    1ـ نظر شهيد در مورد جنگ و جبهه چه بود و چه توصيه هايي در اين مورد به شما و ديگران مي كرد ؟

    ـ نظر شهيد جنگ و جبهه را جنگ اسلام و كفر تصور مي كرد و بستگان و ديگران را به زنده نگه داشتن جبهه تشويق مي كرد .

    2ـ اولين بار در چه سني و چگونه به جبهه رفت ؟

    ـ در سن 14 با گريه و زاري و اصرار زياد به مسئولين اعزام به جبهه موفق شد نظر آنها را جلب كند .

    3ـ آخرين مرتبه كه به جبهه مي رفت چه حالات روحي داشت و چگونگي وداع را توضيح دهيد ؟

    ـ با توجه به سني كه داشت و چند مرحله در جبهه شركت كرده بود در مرحله آخر من اصرار كردم كه خودم ( پدر شهيد ) به جاي ايشان به جبهه بروم ولي قانع نشد و با ما خداحافظي كرد با روحيه و حالاتي كه با مراحل قبل فرق مي كرد .

    ب) شهادت

    1ـ چگونه و توسط چه كسي از شهادت فرزندتان باخبر شديد ؟

    ـ يكي از همرزمان شهيد كه بعداً خودشان نيز به شهادت رسيدند به نام شهيد احمدپور از شهداي دشتستان به اطلاع ما رساند .

    2ـ يا شهيد تشييع جنازه شده است ؟ چند روز بعد از شهادت تشييع گرديد ؟ تاريخ تشييع و محل دفن و نام گلزار را بيان كنيد .

    ـ بله 11 سال پس از شهادت . سال 1375 گلزار شهداي روستاي جتوط همراه با دو شهيد ديگر از همرزمان ايشان محمد مجرد و محمد ابوعلي .

    3ـ از اينكه خانواده شهيد هستيد چه احساسي داريد ؟

    ـ از اينكه خانواده شهيد هستيم اگر خداوند بزرگ قبول كند بسيار خوشحال مسروريم و هميشه روح ايشان را در خانواده حاضر مي بينيم .

    4ـ به نظر شما چگونه مي توان فرهنگ جهاد و شهادت را براي هميشه و نسلهاي حاضر و آينده و زنده نگه داشت و حرمت خون شهدا را حفظ كرد ؟

    ـ به نظر من احيا مكتب اسلام و تشويق و ترغيب مردم به صورت عملي به دين اسلام و تفهيم فرهنگ و تعاليم آسماني باعث توسعه فرهنگ جهاد و شهادت خواهد شد و با اعتقاد به مكتب اسلام و انجام امورات به صورت عمل و حس خدمتگزاري به محرومين و احساس مسئوليت در تمام زمينه ها و در نهايت اطاعت از رهبري و ولايت فقيه خون شهيدان را ارج نهاده ايم .

    6ـ  شما به عنوان پدر يا مادر شهيد ، پيامي يا سخني با مردم و مسئولين داريد ؟

    ـ انتظار ما از مسئولين اين است كه در خط ولي فقيه و پيروي از رهبري كه پرچمدار مكتب اسلامند حركت نمايند و محرومان را فراموش نكنند از تجملات و پيچ و خم اداري كه مايه خستگي مرزدم مي باشد بپرهيزند و همان طور كه در شعار از اسلام و مكتب مي زنند در عمل نيز چنين باشند و از مردم انتظار مي رود كه گوش به فرمان امام و ولايت فقيه و روحانيون اصيل در اين خط باشند .

    :::::::::::::::::::    ::::::::::::::::::::    ::::::::::::::::::::    ::::::::::::::::::::

    مصاحبه با اعضاي خانواده شهيد

    ويژه خواهران شهيد علي طوسي

    ضمن معرفي خود خواهشمنديم به سئوالات ما پاسخ فرمائيد

    ـ نسرين طوسي خواهر شهيد علي طوسي .

    1ـ از محبوبيت شهيد در خانواده تعريف كنيد ؟

    ـ واقعاً در ميان خانواده با ما صميمي و هميشه خوش اخلاق بود و هميشه حرفش از بسيج بود .

    2ـ از چه سني متوجه تغيير حالات و روحيه ايشان شديد ؟

    ـ از سن 14 سالگي كلاس دوم راهنمائي از زماني كه بسيج نيرو به جبهه اعزام مي كرد واقعاً رفتار ععلي تغيير كرد و بعد كم كم گفت كه مي خواهم به جبهه بروم و مدرسه را رها كرده بود و وقتي رزمندگان را در تلويزيون مي ديد كه دليري مي كنند مي گفت  خوش به حال شماها كه الان در جبهه هستيد.

    3ـ نحوه ي رفتار ايشان با پدر و مادرتان چگونه بود ؟

    ـ رفتار ايشان چگونه بود ؟

    مثل رفتار پدر و مادر دلسوز و دل رحيم بود .

    5ـ آيا شهيد ازدواج كرده بودند ؟

    ـ خير مجرد بودند .

    6ـ چه توصيه و سفارشاتي به خواهران و برادران خود مي كرد ؟

    ـ با برادران خود در مورد نماز اول وقت در مسجد و خواهران خود نيز هميشه مي گفت حجاب خود را حفظ نمائيد .

    7ـ در خصوص جاذبه و محبوبين شهيد در ميان مردم توضيح دهيد ؟

    ـ در ميان مردم همان طوري بود كه در خانواده بود هيچ كس از دستش دلخور نشد و همه مردم از او راضي بودند .

    8ـ ارتباطش با دوستان خود چگونه بود ؟

    ـ ارتباطش با دوستان خود واقعاً مثل ارتباطش با برادرانم بود و هميشه تأكيد داشت ددوستي را انتخاب كنيد كه از دود و دزدي و غيره دور باشد .

    9ـ در خصوص رعايت حقوق ديگران ( حق الناس ) چگونه عمل مي كرد ؟

    ـ هميشه اگر حقي را در گردنش داشتند به موقع ادا مي كرد

    10ـ در مورد نقش و جايگاه نمازهاي جماعت و جمعه چه اعتقادي داشت و و چگونه عمل مي كرد ؟

    ـ به موقع به مسجد مي رفت و قبل از نماز هميشه قرآن مي خواند و بيشتر ما را به نماز خواندن در صف نماز جماعت دعوت مي نمود و خود نيز به نماز جماعت مي رفت و شركت مي كرد .

    11ـ در خصوصض ارادت و معرفت و اظهار محبت شهيد به اهل بيت (ع) و توسل به ائمه طاهرين توضيح دهيد .

    ـ هميشه درحسينيه ها و روضه ها حضور داشت و هميشه سفارشات اهل بيت را در جان داشت .

    12ـ ديدگاه شهيد نسبت به امام خميني (ره) و ولايت فقيه را بيان كنيد و چه توصيفي از معظم له داشت ؟

    ـ ديدگاه خوبي داشتند . وقتي به جبهه اعزام شد در يكي از عملياتها كه پيروز شدند نزد اماتم رفتند و يك قاب عكس از ايشان كه عكس خود امام بود هديه گرفت .

    13ـ ديدگاه شهيد نسبت به انقلاب اسلامي چگونه و چه توصيفي از انقلاب داشت ؟

    ـ هميشه در مورد پيروزي انقاب حرف مي زد و هيچ وقت خوش نداشت كسي از انقلاب بد بگويد .

    14 ـ انديشه ي جبهه را از چند سالگي داشت و بزرگترين آرزوي شهيد چه بود ؟

    از 14 سالگي هميشه آرزوي جبهه را داشت و بزرگترين آرزوي ايشان شهادت در راه انقلاب بو .

    15 ـ ديدگاه شهيد نسبت به نهادهاي انقلابي ( سپاه و بسيج و… ) و نقش و ميزان همكاري ايشان در اين نهادها را بيان كنيد .

    ـ از موقعي كه بسيج تشكيل شد هميشه در بسيج حضور داشت طوري كه بيشتر رفقا سراغش را از بسيج مي گرفتند تا از خانه و هميشه شب در بسيج نگهباني مي داد .

    16ـ ديدگاه شهيد را در مورد شهيد و شهادت بيان كنيد ؟

    ـ هميشه شهادت را آرزو مي كرد و در مورد همرزمان خود وقتي شهيد مي شدند واقعاً ناراحت مي شدند اما آرزوي خودش شهادت بود .

    17 ـ ميزان ارتباط شهيد با بازماندگان و خانواده شهدا چگونه بود و چه اقداماتي انجام مي داد ؟

    18 ـ مزان علاقه و جديت در كسب علم و دانش شهيد را توضيح دهيد ؟

    ـ علي كلاس دوم راهنمائي را پشت سر گذاشت و حتي كتاب كلاس سوم راهنمايي را هم گرفت ولي چون دلش هواي جبهه داشت نتوانست كلاس دوم راهنمائي را به پايان برساند .

    19ـ بيشتر چه كتابهائي را مطالعه مي كردند ؟

    ـ بيشتر توضيح المسائل را مطالعه مي كرد .

    20ـ اوقات فراغت و بيكاري خود را چگونه مي گذراند ؟

    ـ بيشتر اوقات قبل از اينكه عضو بسيج شود با پدرم براي ماهيگيري به رودخانه مي رفت و وقتي كه عضو بسيج شد بيشتر اوقات خود را در بسيج مي گذراند .

    21ـ در مورد همرزمان ايشان اطلاع داريد ؟ الان كجا هستند؟

    ـ بله ـ چند تن از همرزمانش به درجه رفيع شهادت رسيدند و چند تن از آنها نيز الان معلم و كارهاي مختلفي دارند .

    :::::::::::::::::::    ::::::::::::::::::::    ::::::::::::::::::::    ::::::::::::::::::::

    دفاع مقدس و شهادت

    1ـ نظر شهيد در مورد جبهه و جنگ چه بوده و چه توصيه هايي در اين مورد به شما و ديگران مي كرد ؟

    ـ هميشه حرفش در مرد جبهه و جنگ بود و شهادت را آرزو مي كرد و مي گفت در مورد رفتن بهه جبهه هيچ كس جلوي مرا نگيرد كه من نمي توانم ديگر درس بخوانم .

    2ـ اولين بار در چه سني و چگونه به جبهه اعزام شد ؟

    در سن 14 سالگي و با آن كه سنش كم بودنذر امام زاده كرده بود كه او را به جبهه ببرند .

    3ـ عامل تشويق و محرك اصلي اعزام به جبهه او چه بوده است ؟

    ـ شوق جبهه رفتن در خودش بود .

    4ـ در اولين اعزام به جبهه چه حالات روحي خاصي داشت و توصيه هاي ايشان در هنگام رفتن به جبهه را بيان كنيد .

    ـ موقعي كه به جبهه مي رفت واقعاً خيلي خوشحال بود و لحظه شماري مي كرد كه چه موقع اعزام مي شود و فقط خوشحال بود .

    5ـ در مدت دفاع مقدس چه فعاليتهائي پشت جبهه داشت و اگر در اين مورد از همرزمانش شنيده ايد بيان كنيد .

    ـ هميشه شوق جبهه داشت و اصلاً پشت جبهه نبود .

    6ـ آيا در زمان حضور در جبهه براي شما نامه مي نوشت ؟ چه مسائلي مطرح مي كرد ؟ آيا نامه موجودند ؟ نزد چه كسي است ؟ بله ـ هميشه نامه مي نوشت و مي گفت من سلامتم و شما ناراحت نباشيد و سلام همسايه ها و رفقا را مي رساند ـ خير

    7ـ چه تغيير و تحول روحي خاصي بعد از برگشتن از جبهه در او مشاهده كرديد ؟ اگر مورد خاصي به خاطر داريد بيان كنيد ؟

    ـ فقط از جبهه و شهادت پيش ما و دوستانش مي گفت و تعريف مي كرد و واقعاً به آرزويش رسيد .

    8ـ چه خاطراتي از جبهه و همرزمان براي شما و دوستان تعريف مي كرد ؟

    ـ بار دوم كه از جبهه برگشت مي گفت كه يك عراقي دستگير كردم خواستم او را بكشم كه قرآن و عكس زن و بچه اش را به من نشان داد و من به خاطر قرآن او را نكشتم و تحويل ديگر بچه ها دادم .

    9ـ چه فداكاري و خلاقيت و ابتكار و … جنگي از شهيد در دوران جبهه و جنگ به ياد داريد ؟

    ـ همين كه دشمن عراقي را به خاطر قرآن و زن و بچه اش نكشت واقعاً فداكاري خيلي بزرگي بود .

    10ـ آيا در جبه با انقلاب مجروح هم شد ؟ در چه بيمارستاني بستري بود ؟ چه حال و هواي داشت ؟ نام بيمارستان را ذكر كنيد .

    بله ـ در بار سوئم كه به جبهه اعزام شد طبق گفته ي يكي از همرزمانشش او از پاي چپ مجروح مي شود و چون عمليات شروع مي شود به اصرار خود علي كه مي گويد مرا همين جا رها كنيد و برويد و چون ما وسيله اي در دست نداشتيم او را پشت بيشه زار گذاشتيم .

    11ـ آخرين مرتبه اي كه به جبهه مي رفت چه حالات روحي داشت چگونگي وداع را شرح دهيد ؟

    ـ آخرين بار كه مي خواست به جبهه برود پدرم به او گفت كه درست را ادامه بده و او اصرار پدر را كه ديد به بهانه درس خواندن از خانه خارج و به سعدآباد رفت و شب را در همانجا ( بسيج ) ماند و صبح اعزام شد .

    12ـ چه افرادي ممكن است خاطرات و اطلاعات از شهيد داشته باشند معرفي نمائيد .

    ـ علي پارسيان ـ شكرالله كهن ـ عوض غلامي ـ اسماعيل محمدپور .

    :::::::::::::::::::    ::::::::::::::::::::    ::::::::::::::::::::    ::::::::::::::::::::

    مصاحبه با اعضاي خانواده شهيد

    ويژه محل تحصيل شهيد

    ضمن معرفي خود خواهشمنديم به سئوالات ما پاسخ فرمائيد.

    اينجانب احمد مال احمدي هستم از خويشان نزديك شهيد مي باشم .

    1ـ از سجاياي اخلاقي و صفات بارز ايشان براي ما بفرمائيد .

    ـ در مورد اخلاق و رفتار ايشان بايد بگويم كه فردي سر به زير در روستا بود و در خانواده سرآمد تمام فرزندان بود ، نماز خواندن اول وقت صفات بارز ايشان بود .

    2ـ از هوش و استعداد شهيد بفرمائيد ؟ اگر خاطره اي مي باشد بيان كنيد .

    ـ با توجه به اين كه ايشان سن كمي داشتند به شهادت رسيد نتوانست تحصيلات زيادي داشته باشد ولي در همين دوران كم از نظر هوش و استعداد سرآمد تمام دانش آموزان كلاس بود و بارها از طرف  معلمين تشويق شده بود .

    3ـ از ميزان جدين و پشتكار شهيد در كسب علم و دانش بفرمائيد .

    ـ در دوران قبل با توجه به محروميت شديد جامعه روستائي اين خانواده هم در سخت ترين شرائط زندگي مي كرد و و تا كلاس اول راهنمائي كه تحصيل كرد هيچ كلاسي تشديد يا مردودي نداشت .

    4ـ از نظم و انضباط و رعايت ضوابط ايشان در محل تحصيل و آموزشگاه بيان كنيد .

    ـ 5 يا 6 سالگي كه در مدرسه بود الگوئي مناسب براي بقيه دانش آموزان بود و افسوس كه نتوانست بيشتر ادامه دهد .

    5ـ در مورد فعاليت فرهنگي ، سياسي ، مذهبي شهيد در محل تحصيل و خارج از آن توضيح دهيد ؟

    ـ فعاليت ايشان فقط در بسيج بود و كارهائي از قبيل تبليغاتـ نصب پوستر ـ تبليغ با بلندگو براي جبهه انجام مي داد .

    6ـ از فعاليت گروهي و نقش شهيد در مدرسه پيرامون فعاليت در انجمن اسلامي ـ پايگاه مقاومت ـ كتابخانه ـ تيم ورزش توضيح دهيد .

    ـ عضو فعال پايگاه مقاومت حر روستاي جتوط بود .

    7ـ نحوه ي برخورد شهيد با هم كلاسي ها را توضيح دهيد ؟

    ـ از هم كلاسي ها ايشان كسي نبود كه كوچكترين كينه اي از او به دل داشته باشد و در كل فردي مهربان و دوست داشتني بود .

    :::::::::::::::::::    ::::::::::::::::::::    ::::::::::::::::::::    ::::::::::::::::::::

    ب) شهادت . ويژه خواهران شهيد علي طوسي

    1. چگونه و توسط چه كسي از شهادت برادرتان باخبر شديد ؟


    ـ مدتي كه نعمت الله قاسمپور از جبهه مده بود از او در مورد علي سئوال كرديم كه چرا ايشان نيامده اند و بخاطري كه ما را ناراحت نكند گفت علي بعداً مي آيد ولي پدر و مادرم به مقاومت بسيج برازجان رفتند و فيلم جبهه را ديدند خودشان علي را ديده بودند كه زخمي شده و توسط عراقي ها به اردوگاه عراقيها مي برند .

    1. شهادت ايشان چه تأثيري بر شما و اعضاي خانواده گذاشت و براي استقبال از شهيد چه كارهائي انجام داديد ؟


    ـ شهادت ايشان واقعاً كمر ما را شكست ولي با توجه به اين كه شهادت آرزوي همه است و هيچ كاري از دستمان بر نمي آيد فقط از خدا طلب صبر و تحمل كرديم .

    1. آيا شهيد تشييع جنازه شده است ؟ چند روز بعد از شعادت تشييع گرديد ؟ تاريخ تشييع و محل دفن و نام گلزار را بفرمائيد ؟


    ـ بله ـ 13 سال ـ 9/2/78 محل دفن آرامگاه گلزار شهداء

    1. آيا جسد مطهر شهيد مفقود بوده و بعد تشييع شده است ؟ علائم شناسائي شهيد چه بوده است ؟


    ـ بله ـ باتوجه به پلاك

    1. چه قسمتاهائي از اعضاء بدن شهيد كشف و تشييع گرديد ؟


    ـ فقط مقداري از استخوان بدنش بود .

    1. چه مدت ايشان مفقود بود و توسط چه سازمان يا نهادي پيدا شده و در چه سالي بود ؟


    ـ 10 سال ـ سپاه پاسداران ـ سال 78

    1. هر چه در مراسم تشييع و تدفين شهيد بياد داريد تعريف كنيد ؟


    در سال 1378 سه تن از شهدا به نامهاي محمد مجرد ـ علي طوسي ـ محمد ابوعلي طبق گفته هاي خود سازمان كه از روي پلاك شناسايي شده بودند به روستا آوردند و ما فقط هنگام دفن مقداري استخوان را ديديم .

    1. در صورتي كه فرزند شما مفقود مي باشد چه اطلاعي از ايشان داريد ؟ اين اطلاعات توسط چه منابعي در اختيار شما قرار گرفته است


    ـ هيچ كه در اين مورد به شهادت رسيده اند اعتقاد نداريم چون پدر و مادرم او را زخمي ديده بودند كه به اردوگاه عراق مي بردند

    1. از اين كه خانواده معظم شهيد هستيد چه احساسي داريد ؟


    واقعاً افتخار مي كنيم .

    1. به نظر شما چگونه مي توان فرهنگ جهاد و شهادت را براي هميشه و نسل هاي حاضر و آينده زنده نگه داشت و چگونه مي توان حرمت خون شهدا را حفظ كرد .


    تا زماني كه مملكت ما خون ريخته شهيدان را از ياد نبرد و خاطره ي شهيد را فراموش نكنند .

    1. شما به عنوان خواهر شهيد چه پيامي يا سخني با مردم و مسئولين داريد ؟


    واقعاً از مردم و مسئولين مي خواهم شهدا را از ياد نيرند و از شما هم كه در اين موارد زحمت مي كشيد واقعاً متشكرم.

    :::::::::::::::::::    ::::::::::::::::::::    ::::::::::::::::::::    ::::::::::::::::::::

    خاطره از زبان پدر و مادر شهيد :

    از زبان پدر بزرگوارشان :

    از پدر ايشان نقل است كه بعد از بازگشت از مرحله دوم جبهه من به او اصرار كردم تا به جاي تو به جبهه بروم ايشان با اراده اي مصمم گفتند كه پدر جان جاي من اكنون در جبهه مي باشد نه در خانه و فرداي آن روز براي مرحله سوم به جبهه رفتند .

    از داماد شهيد طوسي نقل است كه بعد از رفتن مرحله سوم شهيو طوسي كه ديگر خبر شهادت ايشان را آوردند به نقل از يكي از همرزمان ايشان به نام احمدپور كه به وطن برگشتند در ديداري كه با من و خانواده شهيد طوسي داشتند به صراحت به ما گفتند كه دنبال شهيد طوسي در ايران نباشيد شهيد طوسي يا در عراق اسير است و يا به شهادت رسيده است . شهيد طوسي در شب عمليات كربلاي 4 كه به شهادت رسيدند به نقل از همرزمان ايشان شهيد در آن شب عمليات كه همه بچه ها مشغول خداحافظي با هم بودند و لباس مي پوشيدند مشغول نماز خواندن شد و طوري چهره ي شهيد طوسي نوراني شده بود كه اصلاً وضعيت ظاهري شهيد كاملاً متفاوت شده بود طوري كه دوستانش به شهيد طوسي مي گفتند مگر كرم به خودت ماليده اي و شهيد لبخندي زد و گفت مگر اين جا كرم پيدا مي شود .

    خاطرات مربوط به مادر شهيد طوسي :

    موقعي كه علي به دنيا آمد واقعاً بركت در زندگي ما داشت و من هميشه از خدا مي خواستم كه پسرم با قرآن انس بگيرد و فردي در خدمت جامعه باشد وقتي به 7 سالگي رسيد به دبستان در روستاي جتوز رفت و او واقعاً پسري درس خوان ، منضبط و بدون اذيت و آزار در مورد رفيق يا ديگران بود و به تيم فوتبال كه خود سرپرست آن بود علاقه زيادي داشت و هميشه فوتبال بازي مي كرد و موقع بيكاري با پدرش به ماهيگيري مني رفت ، ماهيگيريب و رفتن به باغ را خيلي دوست داشت و من هم به عنوان مادر شهيد واقعاً افتخار مي كنم كه پسرم به درجه رفيع شهادت رسيده است هرچند در موقع خبر شهادت ايشان كمر ما را شكست ولي فقط اين را مي دانم كه اين همان راهي بود كه خودش دوست مي داشت و آرزويش را داشت و اين راهم مي دانم كه خدا از او راضي است . در موقع تحصيلات هرگاه از معلم جايزه اي مثل خودكار ، دفتر ، مي گرفت با شوق به خانه مي آمد و درس مي خواند و هميشه حرف من و پدرش را گوش مي داد و كارهايش را به موقع انجام مي داد .

     
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    اطلاعات مزار
    محل مزارجتوط
    تصویر مزار
    موقعیت مکانی مزار
    در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید

    فایل ها را به اینجا بکشید
    Max. file size: 64 MB, Max. files: 10.
      your comments
      guest
      0 دیدگاه ها و دلنوشته ها
      بازخورد (Feedback) های اینلاین
      مشاهده همه دلنوشته ها
      0
      ما را از دلنوشته های خود محروم نکنید ...x