مشخصات شهید

X

"(ضروری)" indicates required fields

شهید سیدعبدالمجید موسوی

813
  • bale
  • eita
  • gap
  • soroush
  • telegram
  • whatsapp
نام سيدعبدالمجيد
نام خانوادگی موسوي
نام پدر نعمت الله
تاریخ تولد 1342/12/02
محل تولد بوشهر - بوشهر
تاریخ شهادت 1360/09/29
محل شهادت خرمشهر
مسئولیت رزمنده
نوع عضویت بسيج
شغل -
تحصیلات ديپلم
مدفن برازجان
  • زندگینامه
  • مصاحبه
  • زندیگنامه شهید

    بسم رب الشهداء

     

    سيد عبدالمجحيد موسوي زيارتي فرزند سيد نعمت الله در سال 1342 در خانواده اي مذهبي ومتوسط چشم ب جهان گشود سال 48 بمدرسه رفت اوايل پيروزي انقلاب كه شهر احتياج به نگهباني داشت همراه ديگر برادرانش از شهروخيابانها پاسداري مي نمود از بدو تشكيل بسيج در اين پايگاه ثبت نام نمود روز در سنگر مدرسه درس مي خواند و شبها در بسيج مركزي به نگهباني مي پرداخت شهيد موسوي يكي از اعضاي فعال وپرتلاش بسيج بود در اكثر مبارزات عليه گروهكهاي آمريكايي وروسي شركت مي كرد ودر دستگيري افراد فاسد وابسته به شرق وغرب سهم بسرايي داشت اخلاق ورفتار  ونحوه فعاليتش مورد قبول دوستان وبرادران بود بعلت لياقتي كه از خود نشان داد مسئوليت ستاد خبري واحد بسيج مركزي را بر عهده گرفت وچنان در اين مسئوليت محوله موفق و پيشرفت داشت كه از افراد مورد اعتماد بسيج قرار گرفت تا كلاس سوم اقتصاد پيش رفت جنگ تحميلي عراق كه عليه ايران بسركردگي آمريكاي در گرفت اين سرباز رشيد اسلام و قرآن وقتي كه احساس كرد كه مكتبش در خطر استبراي تحقق بخشيدن به اين مكتب به نداي رهبر كبير انقلاب لبيك گفت واز آنجا كه قفس دنيا براي روح بزرگ وعالي او تنگ بود وجسم خاكي گنجايش اين ارواح ملكوتي را ندارد عشق به الله سراسر وجودش را فرا گرفت ودر روز سوم محرم 402 به همراه عده اي از برادران بسيج ودرراه امام حسين (ع) گام نهادند تا حكمت وعرفان را عينا مشاهده كند وبياموزد او بمدت دو ماه در جبهه كوتشيح خرمشهر با مزدوران بعثي آمريكا رزميد پدرومادر بديدار او رفتند وقتي او را ملاقات كردند تا با لباس رزم وتجهيزات از سنگر بديارشان آمده است علت را سوال كردند گفت خيال كردم مي خواهند مرا به ماموريت مشكل تري بفرستند گفتم چون فرصت عوض كردن لباس نيست لذا با حال آمادگي آمده ام هرچند پدر ومادر به او اصرار كردند كه مرخصي بگير چند روز پيش ما بمكان گفت من نيامده ام اينجا استراحت كنم اگر پيش شما بمانم پس تكمليف برادرانم كه پدرومادرشان نيامده اند چيست در آخر گفت به خانه بر نميگردم تا اينكه به پيروزي كامل برسم وي شهيد شوم .شهيد موسوي كه شهادت يكي از آرزوهايش بود سرانجام در مورخه 29/9/1361 در جبهه كوشيخ خرمشهر در ساعت 5/5 صبح كه براي شناسايي دشمن مي رفت بر اثر تركش نارنجك تفنگي بعثيون به فيض شهادت نائل وبه لقا الله پيوست .

    روحش با ارواح شهعداي صدر اسلام محشور وراهش پررهرو باد.
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
     

     

     

     

    بسم رب الشهداء


    مصاحبه با پدر شهيد عبدالمجيد موسوي :


    من پدر شهيد عبدالمجيد موسوي هستم و به او و ديگر شهيدان كشورم  افتخار مي كنم


    ايشان از چه طريقي به جبهه اعزام شدند ؟

    او از طريق بسيج به جبهه  اعزام شد ايشان قبل از اعزام شبها در بسيج مركزي به نگهباني مي پرداخت و از افراد فعال بسيج بودند و در اكثر مبارزات عليه كروهكهاي آمريكايي و روسي شركت مي كردند و در دستگيري افراد فاسد وابسته به شرق و غرب سهم بسزايي داشت . او همچنين مسئوليت ستاد خبري واحد بسيج مركزي را بر عهده گرفت و تا كلاس سوم اقتصاد پيش رفت . جنگ تعميلي اين سرباز رشيد و فداكار اسلام و قرآن را احساس كرد و عشق به الله سراسر وجودش را فرار گرفت و در روز سوم محرم به همراه عده اي از برادران بسيج در راه امام حسين (ع) گام نهادند و ايشان در راه عرفان قدم گذاشتند .

    از چگونگي شهادتش صحبت كنيد و بگوييد چگونه با خبر شديد؟


    او به مدت دو ماه در جبهه كوشيخ خرمشهر با مزدوران بعثي آمريكا رزميد وقتي پدر و مادرش به ديدار او رفتند تا با لباس رزم و تجهيزات به ديدارشان آمده وقتي از او پرسيدند : گفت خيال كردم مي خواهند مرا به مأموريت مشكلتري بفرستند و چون گفتم فرصت عوض كردن لباس نيست با آمادگي آمدم هر چقدر از او خواستم كه مرخصي بگيرد گفت :من براي استراحت به اينجا نيامده ام . من آمده ام تا به پيروزي كامل برسم يا شهيد شوم .شهادت كه يكي از آرزوهاي او بود . هنگامي كه براي شناسايي دشمن ساعت 5/5 صبح رفت بر اثر تركش نا رنجك تفنگي به فيض شهادت نايل شد .

    لطفأ قدري در خصوصيات اخلاقي ايشان صحبت كنيد؟


    آن عاشق بهشتي ، آن عاشق حسيني ، آن عاشق دلباخته از خصلت هاي اخلاقي چيزي كم نداشتند و محبوب تمام اطرافيان بودند . شهيد جليل القدر بسيار علاقه به بسيج داشتند و وسايل مدرسه خود را در بسيج مي گذاشتند و از همان جا به مدرسه مي رفتند چون تمام مسئوليت هاي خود را به خوبي انجام مي داد و مورد اعتماد تمام افراد بسيج بود و روحي فداكار و پر از گذشت داشت مهربان و متواضع بودند و به مال دنيا اهميت زيادي نمي داند.

    اگر خاطره از ايشان داريد بگوييد؟


    شبي  خواب ديدم كه فرزندم در جمع سپاهي و بسيجي نشسته و يك كارت نارنجكي به دست دارد و او  را وارد يك در كردند وبه من اجازه ندادند وارد شوم.

    پيام مادر شهيد


    اميدوارم كه خدا به تمام مادران بلند مرتبه صبر بدهد و آن ها بدانند كه فرزندانشان را در راه رضاي خدا به شهادت رسيده است و به آن ها افتخار كنند كه موجب سربلندي كشور بزرگ ايران اسلامي شده اند و خدا واقعاً از تمام شهدان راضي است و آنها راه امام حسين (ع) را ادامه دادند.

    شهيد از همه افضل تر است.


                                                                     امام خميني (ره)


     

     

    رباب مسكين

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    بسم رب الشهدا والصديقين


    شهيد ازهمه افضل است. (امام خميني)

    زندگينامه شهيد سيد عبد المجيد موسوي زيارتي

    شهيد سيد عبدالمجيد موسوي زيارتي فرزند سيد نعمت الله سال 1342 در خانواده مذهبي و متوسط چشم به جهان گشود سال 48 به مدرسه رفت اوايل پيروزي انقلاب كه شهر احتياج به نگهباني داشت همراه ديگر برادرانش از شهر و خيابانها پاسداري مي نمود از بدر تشكيل بسيج در اين پايگاه ثبت نام نمود روز در سنگر مدرسه درس مي خواند و شبها در بسيج مركزي به نگهباني مي پرداخت شهيد موسوي يكي از اعضاء فعال و پر تلاش بسيج بود و در اكثر مبارزات عليه گروهكهاي امريكايي و روسي شركت مي كرد و در دستگيري افراد فاسد و وابسته به شرق و غرب سهم بسزايي داشت اخلاق و رفتار و نحوه فعاليتش مورد قبول دوستان و برادران بود به علت لياقتي كه از خود نشان داد مسئوليت ستاد خبري واحد بسيج مركزي را به عهده گرفت و چنان در اين مسئوليت محوله موفق و پيشرفت داشت كه از افراد مورد اعتماد بسيج قرار گرفت تا كلاس سوم اقتصاد پيش رفت ، جنگ تحميلي عراق عليه ايران كه به سركردگي امريكا در گرفت اين سرباز رشيد و فداكار اسلام و قرآن وقتي كه احساس كرد مكتبش در خطر است براي تحقق بخشيدن به اين مكتب به نداي رهبر كبير انقلاب لبيك گفت و از آنجا كه قفس دنيا براي روح بزرگ و عالي او تنگ بود و جسم خاكي گنجايش اين ارواح ملكوتي را ندارد عشق به الله سراسر وجودش را گرفت و در روز سوم محرم 402 به همراه عده اي برادران بسيج در راه امام حسين (ع) گام نهادند تا حكمت و جعرفان را عينأ مشاهده كند و بياموزد او مدت دو ماه در جبهه كوشيح خرمشهر با مزدوران بعثي امريكا رزميد پدر و مادر بديدار او رفتند وقتي او را ملاقات كردند با لباس رزم و تجهيزات از سنگر به ديدارشان آمده است علت را كه سوال كردند، گفت خيال كردم مرا به ماموريت مشكلتري بفرستند گفتم چون فرصت عوض كردن لباس نيست لذا با اين حال آمادگي آمده ام هر چند پدر و مادر به او اصرار كردند كه مرخصي بگير و چند روز پيش ما بمان گفت من نيامده ام اينجا استراحت بكنم اگر پيش شما بمانم پس تكليف برادرانم كه پدر و مادرشان نيامده اند چيست در آخر گفت به خانه بر نمي گردم تا اينكه به پيروزي كامل برسم و يا شهيد شوم. شهيد موسوي كه شهادت يكي از آرزوهاي او بود سرانجام در مورخه 29/9/1361 در جبهه كوشيخ خرمشهر در ساعت 5/5 صبح كه براي شناسايي دشمن مي رفت بر اثر نارنجك تفنگي بعثيون به فيض شهادت نائل و به لقاالله پيوست . روحش با ارواح شهداي صدر اسلام محشور و راهش پر رهرو باد.

    (واحد فرهنگي بنياد شهيد انقلاب اسلامي دشتستان)

     
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    اطلاعات مزار
    محل مزاربرازجان
    تصویر مزار
    موقعیت مکانی مزار
    در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید

    فایل ها را به اینجا بکشید
    Max. file size: 64 MB, Max. files: 10.
      your comments
      guest
      0 دیدگاه ها و دلنوشته ها
      بازخورد (Feedback) های اینلاین
      مشاهده همه دلنوشته ها
      0
      ما را از دلنوشته های خود محروم نکنید ...x