نام خلف
نام خانوادگی مطري فرد
نام پدر عبدالعلي
تاریخ تولد 1306/10/25
محل تولد بوشهر - بوشهر
تاریخ شهادت 1359/09/05
محل شهادت اروندكنار
مسئولیت -
نوع عضویت ساير(بمباران)
شغل صياد
تحصیلات بي سواد
مدفن كنگان
شهيد خلف مطري فرد در سال 1306 و خانواده اي متدين و مذهبي در اروند كنار از توابع آبادان ديده به جهان گشود .وي از نعمت سواد محروم گرديد و در سن نوجواني به شغل ماهيگيري پرداخت .
شهيد مطري فرد متاهل و داراي هشت فرزند مي باشد . وي در تاريخ 2 /7/ 59 در اوايل جنگ تحميلي در اثر بمباران لنج ماهيگيري توسط هواپيماي دشمن به درجه رفيع شهادت نايل گرديد . روحش شاد و يادش گرامي باد .
ادامه مطلب
شهيد مطري فرد متاهل و داراي هشت فرزند مي باشد . وي در تاريخ 2 /7/ 59 در اوايل جنگ تحميلي در اثر بمباران لنج ماهيگيري توسط هواپيماي دشمن به درجه رفيع شهادت نايل گرديد . روحش شاد و يادش گرامي باد .
روايت عشق :
شهيد فرزند دوم خانواده مي باشد . ما ساكن منيوحي بوديم . وقتي عراق حمله كرد براي حفظ جان خود از خانه هامان بيرون آمديم . هنگام بيرون آمدن از خانه همسرم ( مادر شهيد ) مورد اصابت تركش خمپاره هاي دشمن قرار گرفت و به شهادت رسيد . خلف اخلاق خوبي داشت . با همه مهربان و خوش اخلاق بود . ماه محرم هيچ گاه به دريا نمي رفت . در حسينيه كنار خانه مان به عزاداري ابا عبدالله الحسين مي پرداخت . اوايل جنگ بعضي ها به خلف مي گفتند : از منيوحي مهاجرت كن و به آبادان برو . مي گفت : اين از مردي به دور است . فرار كردن از دشمن باعث مي شود دشمن راحت تر وطن ما را اشغال كند . خلف 5 پسر و 3 دختر دارد . يك رزو كه خلف با لنج به دريا رفته بود مورد بمباران هواپيماهاي دشمن بعثي قرار مي گيرد و به شهادت مي رسد . بعد از شهادت خلف همسر شهيد بسيار تلاش كرد تا مخارج فرزندان شهيد را تامين كند .
شهيد به روايت دوست
ما از زمان كودكي با هم دوست بوديم . بعد هم در كلاس هاي نهضت با همراه هم بوديم . با همه مهربان بود . به معلم خود خيلي احترام مي گذاشت . با ديگران صميمي و خونگرم بود . به درس خواندن و قرآن خواندن خيلي علاقه داشت . از دوستان خود مي خواست قرآن بخوانند و از دستورات آن پيروي كنند . شهيد هميشه مي گفت : من هم دوست دارم شهيد شوم .خبر شهادتش را از طريق خويشاوندان فهميدم. هميشه به يادش هستم و سعي مي كنم راه شهداء را ادامه بدهم .
(( بسم الله الرحمن الرحيم ))
خاطراتي از همسر شهيد
شهيد دومين فرزند خانواده است ما ساكن منيومي بوديم و وقتي كه عراق حمله كرد ما براي حفظ جان خود از خانهامان بيرون مي رفتيم ما وقتي از خانه خارج شديم جلوي در كه بوديم كه عراقي ها خمپاره زدن و همسرم جلوي در خانه توسط تركشهاي دشمن به شهادت رسيدند . شهيد 8 فرزند دارد كه 5 تا پسرو 3 تا دختر و دخترهايش ازدواج كرده و2تا از پسرهايش ازدواج كردند . ايشان اخلاق خوبي داشتند و با همه خوب بودند . هرگاه ماه محرم مي شد او ديگر به دريا نمي رفتند و به ماه محرم احترام خاصي مي گذاشتند و دهة اول را به دريا نمي رفتند و چون حسينيه اي در نزديكي آنها بود تمام دهه اول را در مراسم عزاي امام حسين شركت داشتند ايشان نمازش را مي خواندند و قرآن را هم قرائت مي كردند . بعضي ها به شهيد گفتن كه از منيومي به آبادان برويم ولي ايشان مي گفتند كه مرد نيست كسي كه وطنش را ول كند و به جاي ديگر برود ما هنگامي كه جلوي چشم خودمان شهادت ايشان را ديديم حالمان خيلي بد شد و ديگر تحمل اين صحنه براي ما مشكل بود . ما چون در فقر و بي پولي زندگي مي كرديم همسرم بيشتر تمام سعي خود را مي كرد تا خرجي براي خانواده اش در آورد و بيشتر اوقات خود را خارج از منزل طي مي كردند . ما با مردم رفتار خوبي داشتيم و به همين علت مردم هم با ما رفتار خوبي داشتند .
ادامه مطلب
شهيد فرزند دوم خانواده مي باشد . ما ساكن منيوحي بوديم . وقتي عراق حمله كرد براي حفظ جان خود از خانه هامان بيرون آمديم . هنگام بيرون آمدن از خانه همسرم ( مادر شهيد ) مورد اصابت تركش خمپاره هاي دشمن قرار گرفت و به شهادت رسيد . خلف اخلاق خوبي داشت . با همه مهربان و خوش اخلاق بود . ماه محرم هيچ گاه به دريا نمي رفت . در حسينيه كنار خانه مان به عزاداري ابا عبدالله الحسين مي پرداخت . اوايل جنگ بعضي ها به خلف مي گفتند : از منيوحي مهاجرت كن و به آبادان برو . مي گفت : اين از مردي به دور است . فرار كردن از دشمن باعث مي شود دشمن راحت تر وطن ما را اشغال كند . خلف 5 پسر و 3 دختر دارد . يك رزو كه خلف با لنج به دريا رفته بود مورد بمباران هواپيماهاي دشمن بعثي قرار مي گيرد و به شهادت مي رسد . بعد از شهادت خلف همسر شهيد بسيار تلاش كرد تا مخارج فرزندان شهيد را تامين كند .
شهيد به روايت دوست
ما از زمان كودكي با هم دوست بوديم . بعد هم در كلاس هاي نهضت با همراه هم بوديم . با همه مهربان بود . به معلم خود خيلي احترام مي گذاشت . با ديگران صميمي و خونگرم بود . به درس خواندن و قرآن خواندن خيلي علاقه داشت . از دوستان خود مي خواست قرآن بخوانند و از دستورات آن پيروي كنند . شهيد هميشه مي گفت : من هم دوست دارم شهيد شوم .خبر شهادتش را از طريق خويشاوندان فهميدم. هميشه به يادش هستم و سعي مي كنم راه شهداء را ادامه بدهم .
(( بسم الله الرحمن الرحيم ))
خاطراتي از همسر شهيد
شهيد دومين فرزند خانواده است ما ساكن منيومي بوديم و وقتي كه عراق حمله كرد ما براي حفظ جان خود از خانهامان بيرون مي رفتيم ما وقتي از خانه خارج شديم جلوي در كه بوديم كه عراقي ها خمپاره زدن و همسرم جلوي در خانه توسط تركشهاي دشمن به شهادت رسيدند . شهيد 8 فرزند دارد كه 5 تا پسرو 3 تا دختر و دخترهايش ازدواج كرده و2تا از پسرهايش ازدواج كردند . ايشان اخلاق خوبي داشتند و با همه خوب بودند . هرگاه ماه محرم مي شد او ديگر به دريا نمي رفتند و به ماه محرم احترام خاصي مي گذاشتند و دهة اول را به دريا نمي رفتند و چون حسينيه اي در نزديكي آنها بود تمام دهه اول را در مراسم عزاي امام حسين شركت داشتند ايشان نمازش را مي خواندند و قرآن را هم قرائت مي كردند . بعضي ها به شهيد گفتن كه از منيومي به آبادان برويم ولي ايشان مي گفتند كه مرد نيست كسي كه وطنش را ول كند و به جاي ديگر برود ما هنگامي كه جلوي چشم خودمان شهادت ايشان را ديديم حالمان خيلي بد شد و ديگر تحمل اين صحنه براي ما مشكل بود . ما چون در فقر و بي پولي زندگي مي كرديم همسرم بيشتر تمام سعي خود را مي كرد تا خرجي براي خانواده اش در آورد و بيشتر اوقات خود را خارج از منزل طي مي كردند . ما با مردم رفتار خوبي داشتيم و به همين علت مردم هم با ما رفتار خوبي داشتند .
اطلاعات مزار
محل مزاركنگان
وضعیت پیکرمشخص
تصویر مزار
موقعیت مکانی مزار
در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید
0 دیدگاه ها و دلنوشته ها