![](https://raisali.ir/wp-content/uploads/2024/03/noimg.jpg)
نام حسين
نام خانوادگی غلامي
نام پدر علي
تاریخ تولد 1337/01/31
محل تولد بوشهر - بوشهر
تاریخ شهادت 1360/01/08
محل شهادت فياضيه
مسئولیت فرمانده گردان
نوع عضویت پاسدار
شغل پاسدار
تحصیلات پنجم ابتدايي
مدفن كنگان
![](https://raisali.ir/wp-content/themes/raisali/img/zendegi.png)
![](https://raisali.ir/wp-content/themes/raisali/img/vasiatn.png)
![](https://raisali.ir/wp-content/themes/raisali/img/mosahebe.png)
![](https://raisali.ir/wp-content/themes/raisali/img/memories.png)
پاسدار شهيد حسين غلامي در سال 1337 در روستاي فقيه احمدان از توابع شهرستان دشتي ديده به جهان گشود . وي بسيار مهربان و دلسوز بود . هر چه داشت متعلق به همه خانواده بود . اگر لحظه اي از خانواده دور مي شد همه خانواده براي وي دلتنگ مي شدند . هميشه شاداب و خندان بود . آرزو داشت به همه كمك كند تا مدارج عالي علمي را طي كنند .در سن هفت سالگي راهي مدرسه شد و تحصيلات خود را تا ششم ابتدايي ادامه داد . اما به علت فقر مالي مجبور به ترك تحصيل شد . براي كمك به پدر به كار كشاورزي و دامداري پرداخت . در هنگام پيروزي انقلاب اسلامي در همه راهپيمايي ها حضوري فعال داشت . بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ايران وي به عضويت بسيج درآمد و بعد از آن وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامي شد . از اين طريق به جبهه هاي حق عليه باطل اعزام گرديد . وي در تاريخ 8 / 1 /60 به درجه رفيع شهادت نايل گرديد . روحش شاد و يادش گرامي باد .
ادامه مطلب
رفتنم به جبهه به توصيه هيچ كس نمي باشد . بلكه خواسته خودم مي باشد . وظيفه شرعي كه خدا به عهده مسلمان ها گذاشته است . من به جبهه مي روم تا ديني كه خداوند به عهده ما گذاشته است بتوانم ادا كنم . سفارش به پدر , مادر و بستگانم اين است : اگر من شهيد شدم در سوگ من گريه نكنيد . بخاطر من ناراحت نباشند . شهادت نعمتي است كه خداوند به همه كس عطا نمي كند . بلكه به افرادي مي دهد كه واقعا خواهان شهادت در راه خدا هستند . اگرمن شهيد شدم بزرگترين افتخار شما اين است كه در روز قيامت در صف پدر و مادر شهداء باشيد . افتخار كنيد شما هم مثل هزاران مادر جوان داده باشيد. من هم مانند بسياري از جوانان پر شور دلم مي خواهد روز قيامت در صف شهداء باشم .
ادامه مطلب
شهيد به روايت همسر
ما در اواخر سال 1358 در مراسمي ساده و مطابق با ارزشهاي اسلامي با هم ازدواج نموديم . شهيد فردي خوش اخلاق و خنده رو بود . با همه مردم مراوده داشت . در سلام كردن پيش دستي مي نمود . نظر خاصي به فقرا داشت . كوچك نفس بود و در برابر اعتقادات مذهبي و ديني خود هرگزكوتاه نمي آمد . در منزل بسيار با اخلاق و خوش رفتار بود . از نظر مالي , روحي و جسمي هميشه پشتيبان خانواده بود .ما يك فرزند پسر داريم . در زمان شهادت همسرم من باردار بودم . با توجه به مصيبت وارده بر من و روحيه اي كه داشتم بسيار نگران فرزندم بودم . خوشبختانه سالم متولد شد و شباهت زيادي به پدرش دارد .شهيد يك هفته قبل از شهادتش نا مه اي برايم نوشته بود و گفتته بود كه اگر خدا بخواهد هفته آينده به خانه بر مي گردم . ما بسيار منتظر آمدنش بوديم كه يكي از دوستانش خبر آورد حسين زخمي شده است . اما من شب قبلش خواب ديده بودم و مي دانستم اتفاق خاصي افتاده است .
معصومه احمدي
ادامه مطلب
ما در اواخر سال 1358 در مراسمي ساده و مطابق با ارزشهاي اسلامي با هم ازدواج نموديم . شهيد فردي خوش اخلاق و خنده رو بود . با همه مردم مراوده داشت . در سلام كردن پيش دستي مي نمود . نظر خاصي به فقرا داشت . كوچك نفس بود و در برابر اعتقادات مذهبي و ديني خود هرگزكوتاه نمي آمد . در منزل بسيار با اخلاق و خوش رفتار بود . از نظر مالي , روحي و جسمي هميشه پشتيبان خانواده بود .ما يك فرزند پسر داريم . در زمان شهادت همسرم من باردار بودم . با توجه به مصيبت وارده بر من و روحيه اي كه داشتم بسيار نگران فرزندم بودم . خوشبختانه سالم متولد شد و شباهت زيادي به پدرش دارد .شهيد يك هفته قبل از شهادتش نا مه اي برايم نوشته بود و گفتته بود كه اگر خدا بخواهد هفته آينده به خانه بر مي گردم . ما بسيار منتظر آمدنش بوديم كه يكي از دوستانش خبر آورد حسين زخمي شده است . اما من شب قبلش خواب ديده بودم و مي دانستم اتفاق خاصي افتاده است .
معصومه احمدي
خاطراتي از مادر شهيد
شهيد سومين فرزند خانواده بوده است .اولين اعزام 3 ماه طول كشيد و در همين اولين اعزام شهيد شده و او با همسرش 8 ماه زندگي كرده است . با روحيه اي شاد و ايمان كامل به جبهه رفته بود . او هميشه در خانه اخلاق خيلي خوبي داشت وايمان و تقواي او زبانزد خاص وعام بود و همه از او تعريف مي كردند و همسر او سه ماه اش بود كه شوهرش شهيد شد . از طرف سپاه بوشهر مطلع شديم كه شوهرم شهيد شده است چون او سپاهي بود.
اين خبر در لحظه ي اول مرا بسيار دگرگون كرد و بعد ها كه فهميدم درجه ومقام او نزد خداوند چقدر بالاست سعي كردم از غم و اندوه هاي خودم كم كنم .
من و شهيد هميشه مرتب به پدر و مادر شهيد سر مي زديم چون پدر شهيد مريض بود او به فقراء نيز كمك فراواني مي كرد و به ما توصيه مي كرد كه اين كارها انجام بدهيد او به رهبر خيلي عشق مي ورزيد و هميشه سخنان ايشان را ضبط مي كرد . همسر شهيد مي گويد بعضي وقتها در خواب مي بينم كه من و شهيد همانند گذشته با هم زندگي مي كنيم . او به همسرش مي گفت كه كتابهاي شهيد مطهري را مطالعه كند و سرمشق زندگي خود قرار دهد . شهيد هيچ گاه نماز و روزه اش ترك نكرده و سعي مي كرد كه هيچ گاه گناه نكند و در يكي از نامه هاي خود ذكر كرده بود كه بيشتر از يك سال ديگر زنده نمي ماند . يك شب ساعت 2 شهيد كه در گشت شبانه بودند لنجي پر از اسلحه ي مي بيند و صاحبان اسلحه خواستند كه به شهيد جهت سكوت رشوه كلاني دهند كه قبول نكرد .و گفت: كه عشق به امام مانع از انجام اين كارم مي شود و بعد درگيري بين آنها پيش مي آيد . به جوانان توصيه داشت كه هميشه پشت رهبر را خالي نكنند و گوش به فرمان آنها باشند ومواظب توطئه دشمن باشند .
نام شهيد : حسين غلامي
نام پدر : علي غلامي
نام همسر : معصومه احمدي
روايت عشق :
حسين سومين فرزند خانواده مي باشد . تقوا و ايمان اش زبان زد خاص و عام بود . من و حسين مرتب به پدر و مادر حسين سر مي زديم . از حال و احوال آنها جويا مي شديم . حسين بسيار دوست داشت به فقرا كمك كند . به رهبر انقلاب اسلامي عشق مي ورزيد . هميشه سخنان رهبر را ضبط مي كرد و بارها و بارها گوش مي داد . به من توصيه مي كرد كتاب هاي ديني و مذهبي را بخوانم . ما هشت ماه با هم زندگي كرديم . بعد از آن حسين به جبهه اعزام شد و به شهادت رسيد . وقتي خبر شهادت اش راشنيدم بسيار ناراحت شدم . نمي دانستم چكار كنم . اما هنگامي كه از ارج و منزلت شهدا در پيشگاه ذات اقدس الهي آگاهي يافتم اندازه اي از اندوه من كاسته شد . بسياري از شب شهيد را در خواب مي بينم كه مانند روزهاي اول زندگي با هم هستيم و زندگي مي كنيم . هميشه به جوانان توصيه مي كرد رهبر را تنها نگذارند . گوش به فرمان وي باشند و مواظب توطئه دشمن باشند .
همسر شهيد : معصومه احمدي
فرزند شهيد : حسين غلامي
ادامه مطلب
شهيد سومين فرزند خانواده بوده است .اولين اعزام 3 ماه طول كشيد و در همين اولين اعزام شهيد شده و او با همسرش 8 ماه زندگي كرده است . با روحيه اي شاد و ايمان كامل به جبهه رفته بود . او هميشه در خانه اخلاق خيلي خوبي داشت وايمان و تقواي او زبانزد خاص وعام بود و همه از او تعريف مي كردند و همسر او سه ماه اش بود كه شوهرش شهيد شد . از طرف سپاه بوشهر مطلع شديم كه شوهرم شهيد شده است چون او سپاهي بود.
اين خبر در لحظه ي اول مرا بسيار دگرگون كرد و بعد ها كه فهميدم درجه ومقام او نزد خداوند چقدر بالاست سعي كردم از غم و اندوه هاي خودم كم كنم .
من و شهيد هميشه مرتب به پدر و مادر شهيد سر مي زديم چون پدر شهيد مريض بود او به فقراء نيز كمك فراواني مي كرد و به ما توصيه مي كرد كه اين كارها انجام بدهيد او به رهبر خيلي عشق مي ورزيد و هميشه سخنان ايشان را ضبط مي كرد . همسر شهيد مي گويد بعضي وقتها در خواب مي بينم كه من و شهيد همانند گذشته با هم زندگي مي كنيم . او به همسرش مي گفت كه كتابهاي شهيد مطهري را مطالعه كند و سرمشق زندگي خود قرار دهد . شهيد هيچ گاه نماز و روزه اش ترك نكرده و سعي مي كرد كه هيچ گاه گناه نكند و در يكي از نامه هاي خود ذكر كرده بود كه بيشتر از يك سال ديگر زنده نمي ماند . يك شب ساعت 2 شهيد كه در گشت شبانه بودند لنجي پر از اسلحه ي مي بيند و صاحبان اسلحه خواستند كه به شهيد جهت سكوت رشوه كلاني دهند كه قبول نكرد .و گفت: كه عشق به امام مانع از انجام اين كارم مي شود و بعد درگيري بين آنها پيش مي آيد . به جوانان توصيه داشت كه هميشه پشت رهبر را خالي نكنند و گوش به فرمان آنها باشند ومواظب توطئه دشمن باشند .
نام شهيد : حسين غلامي
نام پدر : علي غلامي
نام همسر : معصومه احمدي
روايت عشق :
حسين سومين فرزند خانواده مي باشد . تقوا و ايمان اش زبان زد خاص و عام بود . من و حسين مرتب به پدر و مادر حسين سر مي زديم . از حال و احوال آنها جويا مي شديم . حسين بسيار دوست داشت به فقرا كمك كند . به رهبر انقلاب اسلامي عشق مي ورزيد . هميشه سخنان رهبر را ضبط مي كرد و بارها و بارها گوش مي داد . به من توصيه مي كرد كتاب هاي ديني و مذهبي را بخوانم . ما هشت ماه با هم زندگي كرديم . بعد از آن حسين به جبهه اعزام شد و به شهادت رسيد . وقتي خبر شهادت اش راشنيدم بسيار ناراحت شدم . نمي دانستم چكار كنم . اما هنگامي كه از ارج و منزلت شهدا در پيشگاه ذات اقدس الهي آگاهي يافتم اندازه اي از اندوه من كاسته شد . بسياري از شب شهيد را در خواب مي بينم كه مانند روزهاي اول زندگي با هم هستيم و زندگي مي كنيم . هميشه به جوانان توصيه مي كرد رهبر را تنها نگذارند . گوش به فرمان وي باشند و مواظب توطئه دشمن باشند .
همسر شهيد : معصومه احمدي
فرزند شهيد : حسين غلامي
![](https://raisali.ir/wp-content/themes/raisali/img/icc.png)
محل مزاركنگان
![](https://raisali.ir/wp-content/themes/raisali/img/icb.png)
![](https://raisali.ir/wp-content/uploads/2024/03/grave_alternative-300x224.png)
![](https://raisali.ir/wp-content/themes/raisali/img/icd.png)
در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید
![your comments](https://raisali.ir/wp-content/themes/raisali/img/your-comments.png)
0 دیدگاه ها و دلنوشته ها