خانواده اي با ايمان و مذهبي در شهر آبادان پا به عرصه وجود گذاشت تا يكي از هزاران شهيدي باشد كه جان شيرين خود را فداي اسلام و ميهن خويش نمايد . او 7 ساله بود كه وارد مدرسه ابتدائي فرهنگ در شهر آبادان گرديد و پس از طي دوره ابتدائي دوره 3 ساله راهنمائي را در آموزشگاه   ابن سينا در همان شهر آغاز نمود .

دروان نوجواني و جواني او با آغاز حركتهاي انقلابي مردم ايران در مقابل رژيم ستم شاهي همزمان گشت و وضعيت شهر آبادان و آتش سوزي سينما ركس و قيام مردم آن سرزمين ، جهانبخش را وارد عرصه مبارزات و پخش اعلاميه هاي حضرت امام خميني (ره) نمود به همين دليل توسط مامورين شهرباني دستگير و روانه بازداشتگاه شد كه با وساطت خانواده و ساير دوستانش از بند مامورين نجات پيدا مي كند .

سال دوم دبيرستان جهانبخش ، آغاز يورش دشمن خصم به رهبري آمريكا و مهره دست نشانده خود در عراق (صدام) به سرزمين شيران او را با خانواده به ناچار به روستاي بنه گز از توابع شهرستان تنگستان مي كشاند پس از اين مهاجرت جهت ادامه تحصيل دبيرستان سعادت بوشهر را براي تحصيلات خود انتخاب مي كند و تا سال سوم رشته فرهنگ و ادب ادامه تحصيل مي دهد ولي مشكلات مالي او را از ادارمه درس باز  مي دارد . (گرچه در سالهاي بعد ادامه تحصيل مي دهد و ديپلم خود را دريافت مي كند) .

در سال 1361 وارد عرصه دريا و آن هم شركت ملي نفت ايران در بخش نفتكشها مي شود با توجه به استعدادهاي دروني ونيز شايستگي هاي فراوانش در محيط كار براي گذراندن دوره آموزشي در زمينه دريانوردي به كشور انگلستان اعزام مي شود . اين دوره را طي 6 ماه در يكي از بندرهاي آن كشور سپري       مي كند و سپس وارد كشور مي شود آنگاه جهت تكميل كار آموزشي خود بمدت 3 ماه ديگر به شهر انزلي در استان گيلان اعزام مي گردد .

با تكميل اين دوره ها به كشتيهاي نفتكش كه مقصد آنان برون مرزي و هدف آن صدور نفت ايران به كشورهاي خواهان نفت بود وارد شد . اولين كشتي كه سفر جهانبخش با آن آغاز      مي شود نفتكش ايران سوسنگرد بود . اين كشتي غول پيكر كه در آن شهيد جعفري مشغول خدمت بود در دو مرحله مورد هدف دشمن قرار گرفت كه در مرحله اول شهيد از ناحيه پا مجروح مي گردد و پس از بهبودي و رفع مجروحيت بار ديگر تلاش و فعاليت خود را از سر مي گيرد و بخاطر خدمات صادقانه اش از طرف مسئولين و درخواست ارتقاء درجه به ملوان يكي مي شود كه به اين درجه نايل مي گردد .

در 19 آذرماه 1366 بود كه كشتي آنان كه قصد صدور نفت براي بيرون مرزهاي آبي مي داشت توسط هلي كوپترهاي دشمن[1] در مطاف مورد هدف قرار مي گيرند . تا رسيدن كمك به كشتيِ مورد حمله قرار گرفته زمان زيادي طول مي كشد و تنها راه نجات سرنشينان قايقهاي نجات متصل به كشتي بوده كه اين كار توسط شهيد و برخي از همراهان وي در آن در حادثه ناگوار صورت مي گيرد در حاليكه سعي وافر جهانبخش براي نجات ديگران ادامه داشته و نجات ديگران را بر نجات خود ترجيع مي دهد . آخرين كسي كه از كشتي خود را به دريا پرت مي كند آن شهيد بزرگوار است .  شيرجه ملكوتي اين انسان وارسته به دريا همان و غوطه ور شدن او در دريا همان . او رفت ولي خاطرات و ياد رشادتهاي اين سرباز مرزهاي آبي در خليج هميشه فارس جاويد خواهد ماند . روحش شاد و راهش پر دوام بادا .

 

 

سجاياي اخلاقي شهيد جهانبخش جعفري

1- گفتارش آميخته به مهرباني بود

2- در اعتقادات خود فردي قوي دل بود و وسوسه ديگران او را از اعتقاد و عمل به دين دور نمي كرد

3- تواضع و فروتني همراه با خداترسي

4- شجاعت و پايداري در راه ايده و اعتقادات مذهبي خود

5- اعتقاد راسخ به ولايت فقيه و مجاهدت در اين راه

6- به دنيا دلبستگي زيادي نداشت تا آرزوهايش دور و دراز باشد

7- در حوادث متين و با وقار و در پيش آمدهاي ناخوشايند شكيبا و در فراخي نعمت سپاسگزار بود

8- خدمتگزاري بي ريا به اسلام و انقلاب

9- به مال حلال قانع بود

10- در طلب تحصيل و كسب دانش نهايت كوشش و سعي را مي نمود

11- احترام و نيكي به والدين

12- توكل به خدا و اعتماد به نفس

13- انجام اعمال دنيوي با قصد و هدف قرب الي الله

14- اهتمام فراوان به برپائي نماز

 

خانواده شهيد جهانبخش جعفري

حاج اسماعيل جعفري متولد 1304 و بانوي مكرمه زينب جعفري متولد 1311 مي باشند ، هر دو متولد روستاي انبارك از توابع شهرستان تنگستان و پدر و مادر شهيد جهانبخش جعفري مي باشند . حاج آقا جعفري در دوران كودكي مهر و صفاي پدري را بعلت فوت پدر از دست داد . ولي اين عامل و ساير عوامل ديگر از تلاش حاج اسماعيل نتوانست بكاهد و از شهريور 1330 جهت كسب درآمد روانه آبادان در استان خوزستان گرديد و خود را به طوفان زندگي سپرد . روزگاري به صورت كارگري در آبادان كار مي كرد تا اينكه به استخدام شركت نفت آبادان درآمد و 4 سال در آنجا مشغول به كار شد ولي بعد از طي اين زمان از آنجا بيرون رفت . در سال 1359 با شروع جنگ تحميلي تمامي اموال و خانه خود را از دست داد و براي نجات خانواده خود روانه سرزمين آبا و اجدادي خويش در منطقه تنگستان گرديد .

حاج اسماعيل جعفري قبل از انقلاب فعاليتهاي زيادي را بر عليه رژيم پهلوي داشته كه از جمله رساله هاي امام خميني (ره) كه از نجف فرستاده مي شود در مناطق آبادان و تنگستان پخش مي نمود و در راهپيمائيهايي كه در شهر آبادان انجام مي گرفت با داشتن مغازه و كسب و كار در هر لحظه مغازه را تعطيل و به صفوف راهپيمائي كنندگان مي پيوست . در بعد از انقلاب نيز از فعالان در امر تكايا بوده بصورتي كه يكي از باني هاي فعال تكاياي تنگستانيها در آبادان بود .

مادر شهيد جهانبخش جعفري نيز از مادران مهربان ، بشاش روي و پاكدامن است كه ساليان سال در تربيت فرزند صالح اهتمام نشان داده است .

در حال حاضر خانواده جعفري داراي 4 فرزند پسر و 5 فرزند دختر است كه تمامي آنان ازدواج نموده اند و حاج آقا جعفري و بانوي بزرگوار ايشان نيز در قيد حالت مي باشند .

از خداوند توفيق روزافزون اين خانواده محترم را از خداوند منان خواستاريم .

1-  هلي كوپتري كه كشتي شهيد جهانبخش جعفري را مورد هدف قرار داده ظاهراً از نيروهاي آمريكائي در منطقه بوده است .

پيام شهيد جهانبخش جعفري

شهيد جهانبخش جعفري از انسانهاي فداكار و هدفدار در زندگي بود كه با مبارزات خود در قبل و بعد از انقلاب با آرمانهاي خود معناي ديگر بخشيد . شهيد جعفري دنيا را محل آزمايش بزرگ انساني مي دانست كه كساني مي تواند از اين امتحان بيرون بيايند كه زندگي را با هدف آغاز كرده و با هدف عالي آنرا به پايان رسانده باشند .

او اطاعت از خدا را اطاعت از ولايت حضرت امام خميني (ره) و در بعد از آن اطاعت از والدين مي دانست و به پدر و مادر خويش احترام بسياري قائل بود و هرگز كاري به انجام       نمي رسانيد كه عصيان و سركش نسبت به والدين در آن باشد .

شهيد به اصالت خانواده پاينده بودند و به مهر و الفت خانواده اعتقاد راسخ داشت و به دوستانش در زمينه مسئوليت پذيري در مقابل خانواده بارها يادآوري مي كرد و به خانواده اش به كرار تاكيد داشت كه آنچه ما را از خواب غفلت بيدار كرد انقلاب بود مبادا حرمت انقلاب و اسوه آن حضرت امام خميني (ره) در دور زمان به فراموشي سپرده نشود زيرا كه فراموشي پيام انقلاب و آرمانهاي والاي پير و مرشد دوري از خدا و در نهايت سقوط در دوره غفلت و جهالت است .

او لذت زندگي را در نماز ديده بود ، به همين خاطر در شرايط سختي كه برايش بوجود مي آمد نماز را     مشكل گشا و راه چاره آن مي دانست و به اين امر به معروف كه خدا و رسول آن به آن سفارش كرده بودند بي نهايت ارزش قائل بود .