مشخصات شهید

X

"(ضروری)" indicates required fields

شهید سید اسماعیل حسینی مقدم

1193
  • bale
  • eita
  • gap
  • soroush
  • telegram
  • whatsapp
نام سيد اسماعيل
نام خانوادگی حسينی مقدم
نام پدر سيد حسن
تاریخ تولد 1342/07/30
محل تولد بوشهر - بوشهر
تاریخ شهادت 1362/02/12
محل شهادت دارخوين
مسئولیت رزمنده
نوع عضویت بسيج
شغل -
تحصیلات دوره دبيرستان
مدفن برازجان
  • زندگینامه
  • وصیت نامه
  • مصاحبه
  • زندیگنامه شهید

    در زمستان سال 1342 در خانواده اي متدين ولي از لحاظ مادي مستضعف ،كودكي بدنيا آمد كه او را اسماعيل نام نهاد تا همچون اسماعيل قرباني راه خدا شود.اين كودك در محيطي كه خفقان وستم وزور بر جامعه ومردم حكومت مي كرد رشد نمود ولي افكار غلط در فكر او رسوخ نكرد زيرا در چنين خانواده اي كه پوست وگوشتشان اسلام عجين گشته محال است عقايدي غيراز شرع مقدس نفوذ كند. شهيد حسيني مقدم تحصيلات خودر ا در مدارس برازجان تا سال سوم دبيرستان سپري نمود وهنگام درس وبحث آنچنان جدي بود كه در 24 ساعت فقط يك وعده غذا ميخورد وچند ساعتي بيشتر نمي خوابيد او جواني پشتكار دار ومقاوم بود كاري را كه شروع ميكرد تاآن را به اتمام نميرسانيد به كار ديگري نميپرداخت از خصوصيات شهيد اين بود كه هميشه مي گفت بايد حق را بگويم .وبا ظالم وزورگو مبارزه كنيم.اگر چه كشته شويم چونكه تنها حرف زدن كافي نيست كه بقول سعدي دوصد گفته چون نيم كردار نيست .وي ميگفت هرگاه ستمگر وباطل را شناختي بايد با تمام توان جهت سرنگونيش بكوشي وساكت ننشيني .از هركس خلافي ميديد با اعتراض جلو او مي ايستاد وحاضر بود از جانش بگذرد . ولي تسليم وي نگردد موقع نماز سعي مي نمود كه نماز را اول وقت بخواند ومتوجه معبود باشد .خانواده را هم سفرش مي نمودكه با توجه ودقت نماز را بخوانند. در بحبوحه انقلاب اسلامي برهبري ابر مردتاريخ اسلام حضرت امام خميني او فعالانه در خدمت انقلاب اسلامي بود تا عدالت اسلامي در ايران وجهان حكمفرما باشد.جنگ تحميلي كه شروع شد براي ادامه مبارزه وآمادگي بيشتر جهت آموزش هاي نظامي در بسيج مستضعفين سپاه پاسداران انقلاب اسلامي برازجان ثبت نام كرد وبراي استقلال ونجات ميهن اسلامي از هجوم سلطه ابرقدرتها در مورخه 30خرداد ماه 1360 بسوي جبهه جنگ شتافت وتا چهرام مرادماه آن سال در جبهه آبادان - ماهشهر با مزدوران بعثي به نبرد پرداخت وبراي بازديد بخانه برگشت .فروردين ماه 61 كه تدارك حمله بيت المقدس را ميديدند وقتي در نماز جمعه اعلام شد كه جبهه به نيرو احتياج داردوكسانيكه كه قبلا در صحنه نبرد حضور بهم رسانيده اند واموزش نظامي ديده اند به جبهه بروند او نيز همانند ساير رزمندگان اسلام درس وبحث را رها كرد وبا عشق وعلاقه ايكه به رهبر اسلامي وتحقق اهداف او كه ساختن جامعه اي آزاد بر اساس عدالت اسلامي داشت در حاليكه لبخند هميشگيش را بر لب داشت اسماعيل وار به قربانگاه شتافت كه جان را فداي حق وفضيلت كند ودرراه اراهيم زمان وعليه نمرود قرن قدم بردارد.شهيد سيد اسماعيل در عمليات شركت نمود وپس از شكستن خط دفاعي دشمن وهنگام برگشتن جهت استراحت بهمراه چند تن از ياران خود مورد اصابت كاتيوشاي مزدوران آمريكا قرار گرفت ودر مورخه 12/2/61 در جبهه دارخوين بفيض شهادت نائل آمد كه اين اشعار درباره شا صدق مي كند.دست از مس وجود چو مردان ره بجوي   تاكيمياي عشق بيابي وزر شوي

    خواب وخورت زمرتبه عشق دور كرد     آندم رسي بدوست كه بيخواب وخور شوي

    از پاي تا سرت همه نور خدا بود    درراه ذالجلال چو بي پا وسر شوي

    گردرسرت هواي وصالست حافظا   بايد كه خاك در گه اهل بسر شوي.

    شهيد حسيني مقدم همچون علي اكبر امام حسين (ع) كه در روز عاشورا بنداي حضرت اباعبدالله الحسين (ع) لبيك گفت او نيز بنداي پير جماران پاسخ مثبت داد واسماعيل وار به قربانگاه عشق شتافت .

    روحش با شهداي كربلا محشور وراه خونين ومقدسش پررهروباد
    ادامه مطلب
    فرزندت شهيد شدالبته اگر خدا كشته شدن مرا در راه خودش وبراي تحقق آرماني قبول كند.پدرومادربه گفته امام بزرگوارمان ما يا پبروز مي شويم  ويا كشته در هر دو حال پيروزيم وشما دعا كنيد كه خداوند اين خون ناقابل وجان بي ارزش مرا كه امانتي است در نزد ما استفاده صحيح كنم ودر راه رضاي او است بدهم واز من قبول كند ميدانيد زندگي اين دنيا ابدي نيست وبالاخره همه ما رفتني هستيم پس چرا وقت را تلف كنيم ونهضتهاي حسيني ثابت كرده اندكه تنها راه كمال وسعادت انسان آن است كه در راه حق وآزادي اسلام كشته شود پس چرا ما دراين راه قدم برنداريم عزيزان من مگر بچه هاي شما با ديگران فرق دارند انتظار از پدر ومادر وبرادران و خواهرانم اين است كه در مرگ من ماتم نگيرند ودر نظر داشته باشيد برادراني را كه در راه اين ميهن اسلامي شهيد شدند. اگر خواست مرا مي خواهيد انجام دهيد خواست من اين است كه هميشه گوش بفرمان امام بزرگمان باشيد.

    والسلام سيد اسماعيل حسيني مقدم .
    ادامه مطلب
    مصابحه با مادر و خواهر شهید :

    در زمستان سال 42 همان سالي كه از امام پرسيدند پس يارانت و طرفدارانت كجايند پس جرا به ياريت نمي‌آيند امام فرمودند : ياران من در گهواره اند ودر آينده نزديك ياري آنان را به عينه خواهيد ديد .

    در خانوادهاي متدين و مستضعف كودكي به دنيا آمد كه اسم او را اسماعيل نام نهادند تا همچون اسماعيل قرباني راه خدا شود اين كودك در محيطي كه خفقان و ستم و زور برجامعه و مردم حكومت مي كرد رشد نمود ولي افكار غلط در فكر او رسوخ ننمود زيرا ر چنين خانواده اي كه گوشت و پوستشان به اسلام عجين گشته محال است عقايد ي غير شرع مقدس در آن نفوذ كند .شهيد اسماعيل حسيني مقدم تحصيلات خود را در مدارس برازجان تا سال سوم دبيرستان سپري نمود و هنگام درس و بحث آن چنان جدي بود كه در 24 ساعت فقط يك وعده غذا مي خورد و چند ساعتي بيشتر نمي خوابيد او جواني بود پشتكار و مقاوم . كاري را كه شروع مي كرد تا آن را به اتمام نمي رسانيد به كار ديگري نمي پرداخت . هميشه مي گفت بايد حق را بگوئيم و با ظالم و زورگو مبارزه كنيم اگر چه كشته شويم چون تنها حرف زدن كافي نيست كه بقول سعدي دو صد گفته چون نيم كردار نيست و همچنين مي گفت هر گاه ستمگر و باطل را شناختي بايد با توان جهت سرنگونيش بكوشي و ساكت ننشيني. از هر كس خلافي مي ديد با اعتراض جلو او مي ايستاد و حاضر بود از جانش بگذرد ولي تسليم وي نگردد. موقع نماز سعي مي كرد كه نماز اول وقت نخواند و متوجه معبود خود باشد. خانواده راهم سفارش مي كرد كه با توجه و دقت كامل نماز را به جا آورد. سيد اسماعيل سومين فرزند خانواده بود . دو روز قبل از اينكه سيد اسماعيل به دنيا پا گذارد پدر بزرگش دار فاني را ودا گفت بنابراين پدرش نام او را بروي گذاشت و اتفاقا تنها سيد اسماعيل بود كه شباهت نزديك چه از نظر اخلاقي و چه از نظر ظاهربه پدر بزرگش داشت. در مدرسه بسيار فعال بود و با كمال عشق به انجام تكاليف خود مي پرداخت  بهترين شاگرد كلاس بود چنان كه دبيران او در هر موقعيتي از او تعريف وتمجيد مي كردند يكي از دبيران او اسماعيل آريا دبير بازنشسته آموزش وپرورش است هنوز وقتي بر سر قبرش مي رود مي‌گويد غم شهادتش برايم كهنه نمي شود .او بسيار لايق و كاردان بود غير از اينكه در درسهايش براي ديگران الگو و نمونه بود در كارهاي ديگر مثل برق كشي، نجاري نيز ماهر و مانند يك استاد زير دست بود ايام تعطيل به مغازه آقاي راستي (تعميرگاه يخچال و كولر ) مي رفت وكار ميكرد او مي گفت انسان بايد وقتش را هدر ندهد و از ذره ذره وقتش استفاده كند . مي خواهم تمام حرفه ها را به طور كامل فرا گيرم.

    از 6 سالگي قرآن را نزد سيد امين حسيني فرا گرفت در سن نه سالگي در نزد پدرش نماز را فرا گرفت و شروع به نماز خواندن كرد در بحبوحه انقلاب اسلامي به رهبري ابر مرد تاريخ اسلام حضرت امام خميني( ره) او فعالانه در خدمت انقلاب اسلامي بود تا عدالت اسلامي در ايران و جهان حكم فرما شود. جنگ تحميلي كه شروع شد براي ادامه مبارزه و آمادگي بيشتر جهت آموزشهاي نظامي در بسيج مستضعفين انقلاب اسلامي برازجان ثبت نام كرد و براي استقلال و نجات ميهن اسلامي از هجوم سلطه ابر قدرتها در مورخه 30/3/1360 بسوي جيهه جنگ شتافت و تا چهارم مرداد ماه همان سال در جبهه آبادان – ماهشهر با مزدوران بعثي به نبرد پرداخت و براي بازديد به خانه برگشت .موقعي كه به خانه برگشت چون دو روزي از ماه رمضان مانده بود و او در جبهه تمام روزهاي اين ماه را روزه گرفته بود بسيار لاغر وسياه شده بود خواهر شهيد تعريف مي كند كه من تازه با سيد علي حسيني مقدم ازدواج كرده بودم . وقتي ديدمش بسيار گريه كردم و در بغل گرفتمش و گفتم خوش آمدي برادرم ، اسماعيل نام سيد علي را در ليست زخمي ها ديده بود به من گفت : خواهرم براي سيد علي گريه مي كني يا براي من، گفتم برادر ، من اشك شادي مي ريزم و با اينكه نام سيد علي را در ليست زخمي ها ديده بود ولي دو هفته صبر كرد وبه ما هيچي نگفت تا بعد از دو هفته كه سيد علي خودش آمد وقضيه را تعريف كرد و گفت من در بيمارستان يزد بستري بودم. چند روز از مرخصي‌اش نگذشته بود كه تصميم گرفت دوباره به جبهه بازگردد و مادرش با التماس از او خواهش كر د كه من اين سه ماه را روزشماري كردم تا برگشتي دوباره مي‌خواهي برگردي ولي قانع نشد و گفت مادر من تو هم مثل ساير مادرها كه خودشان بچه‌اشان را مي‌فرستند به جبهه، يعني تو فرق مي‌كني، يا من فرق مي‌كنم مادرش را قانع كرد كه گفت اسماعيل 17 سال دارد ولي مثل آدم‌هاي 40 ساله حرف مي‌زند و مي‌فهمد.

    سيد اسماعيل در دبستان عضد و راهنمايي مدرس و دبيرستان طالقاني در رشته اقتصاد درس خواند، تا سوم دبيرستان درس خواند ولي مدرك آن را نگرفت كه همزمان با امتحانات او در جبهه‌ي جنگ شركت كرد و در سال دوم با معدل 77/16 قبول شد، فروردين ماه سال 61 كه تدارك حمله‌ي بيت المقدس را مي‌دادند وقتي كه در نماز جمعه اعلام شد كه جبهه به نيرو احتياج دارد و كسانيكه قبلاً در صحنه‌ي نبرد حضور به هم رسانيده‌اند و آموزش نظامي ديده‌اند به جبهه بروند او نيز همانند ساير رزمندگان اسلام(محصل) درس را رها كرد و با عشق و علاقه‌اي كه به رهبر انقلاب اسلامي و تحقق اهداف او كه ساختن جامعه‌اي آزاد براساس عدالت اسلامي است، داشت در حاليكه لبخند هميشگي‌اش را بر لب داشت اسماعيل‌وار به قربانگاه شتافت كه جان را فداي حق و فضيلت كند و در راه ابراهيم زمان و عليه نمرود قرن قد علم كند.

    شهيد سيد اسماعيل در عمليات بيت المقدس شركت نمود و پس از شكستن خط دفاعي دشمن و هنگام برگشتن جهت استراحت به همراه چند تن از ياران خود مورد اصابت گلوله‌هاي مزدوران بعثي قرار گرفت و در مورخه 12/2/61 در جبهه دارخوين به فيض شهادت نائل آمد.
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    اطلاعات مزار
    محل مزاربرازجان
    تصویر مزار
    موقعیت مکانی مزار
    گالری تصاویر   
    مشاهده سایر تصاویر
    اسناد و مدارک   
    مشاهده سایر اسناد
    در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید

    فایل ها را به اینجا بکشید
    Max. file size: 64 MB, Max. files: 10.
      your comments
      guest
      0 دیدگاه ها و دلنوشته ها
      بازخورد (Feedback) های اینلاین
      مشاهده همه دلنوشته ها
      0
      ما را از دلنوشته های خود محروم نکنید ...x