نام ابوالفتح
نام خانوادگی احمدزاده
نام پدر غلامشاه
تاریخ تولد 1340/01/02
محل تولد بوشهر - بوشهر
تاریخ شهادت 1363/11/25
محل شهادت خليج فارس
مسئولیت -
نوع عضویت ساير (بمباران)
شغل شركت نفت
تحصیلات سوم راهنمايی
مدفن گناوه
شهيد در سال 1340 در روستای گمارون از توابع شهرستان گناوه متولد شد وي در سنين نوزادی مادر خود را از دست داد و خاله وی سرپرستي او را به عهده گرفت دوران ابتدایی را در روستا و دوره تحصيلات راهنمايی را در شهرستان گناوه به اتمام رساند به خدمت سربازی اعزام شد و معاف گرديد و جهت امرار معاش به شركت ملی نفت خارگ به طور موقت رفت نامبرده از افراد خوب مومن و پاک و با نماز بود و در حين تلاش و كوشش جهت امرار معاش خانواده خود و حفظ تداوم انقلاب اسلامي در تاريخ 63/11/25 بوسيله اصابت موشک مزدوران عراق به نفت كش به درجه رفيع شهادت نائل آمد .
ادامه مطلب
خاطرهاي از همسر شهيد
عنوان خاطره : اسمش را بگذار فاطمه
يك روز به من گفت : ميخواهم به جبهه بروم من به او گفتم : كه برادرهاي من همه جبهه هستند و نميخواهم شما برويد . ولي او گفت : من ميخواهم بروم آدم هر كجا كه باشد در خانه هم باشد ميميرد . من به او گفتم : تا آنها (برادرانم) بيايند بعد شما برويد . بعد روزنامهاي خوانده بود كه استخدام ميكردند ـ سه هفته پشت سر هم ميرفت بوشهر ـ امتحان ميداد و بر ميگشت . او ميگفت : پدر و مادرم را احترام بگذار . علاقه به كميل داشت روزها كه ميخواست برود به من گفت : اگر دختري گيرمان آمد اسمش را بگذار فاطمه .
زماني كه پسر دائيم حيدر تباشير به شهادت رسيده بود هميشه مرا به گلزار شهداء ميبرند هميشه به من ميگفت : پدر و مادرم را احترام كن اگر حرفي هم بزنند ناراحت نشو ، بخاطر من بايد تحمل بكني ، هميشه ميگفت :
خيرات كن به ياد مادرت ، پيرزني همسايه ما بود چيزي نداشتند .
ادامه مطلب
عنوان خاطره : اسمش را بگذار فاطمه
يك روز به من گفت : ميخواهم به جبهه بروم من به او گفتم : كه برادرهاي من همه جبهه هستند و نميخواهم شما برويد . ولي او گفت : من ميخواهم بروم آدم هر كجا كه باشد در خانه هم باشد ميميرد . من به او گفتم : تا آنها (برادرانم) بيايند بعد شما برويد . بعد روزنامهاي خوانده بود كه استخدام ميكردند ـ سه هفته پشت سر هم ميرفت بوشهر ـ امتحان ميداد و بر ميگشت . او ميگفت : پدر و مادرم را احترام بگذار . علاقه به كميل داشت روزها كه ميخواست برود به من گفت : اگر دختري گيرمان آمد اسمش را بگذار فاطمه .
زماني كه پسر دائيم حيدر تباشير به شهادت رسيده بود هميشه مرا به گلزار شهداء ميبرند هميشه به من ميگفت : پدر و مادرم را احترام كن اگر حرفي هم بزنند ناراحت نشو ، بخاطر من بايد تحمل بكني ، هميشه ميگفت :
خيرات كن به ياد مادرت ، پيرزني همسايه ما بود چيزي نداشتند .
اطلاعات مزار
محل مزارگناوه
تصویر مزار
موقعیت مکانی مزار
گالری تصاویر
مشاهده سایر تصاویر
اسناد و مدارک
مشاهده سایر اسناد
در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید
0 دیدگاه ها و دلنوشته ها