نام قنبر
نام خانوادگی قنبری
نام پدر سالم
تاریخ تولد 1342/06/03
محل تولد بوشهر - بوشهر
تاریخ شهادت 1365/10/04
محل شهادت جزيره مينو
مسئولیت رزمنده
نوع عضویت بسيج
شغل آموزش وپرورش
تحصیلات فوق ديپلم
مدفن بيدخون
قنبر قنبری فرزند سالم در تاریخ سوم شهریورماه سال 1342 در روستای بیدخون دیده به جهان هستی گشود.
در 6 سالگی وارد مدرسه آیتالله سعیدی شد و دوره ابتدایی را به پایان رساند. به علت نبودن مدرسه راهنمایی، دوره راهنمایی و دبیرستان را در بخش گاوبندی از توابع استان هرمزگان گذراند.
نمرات عالی او باعث شد او را به اردوی چند روزه به بندرعباس و سپس برای گردش علمی و دیدار با شخصیتهای طراز اول مملکت به شهرهای اصفهان، قم و تهران بفرستند.
کلاس سوم دبیرستان را در یکی از دبیرستانهای وابسته به سپاه پاسداران در اصفهان گذراند و سال چهارم را در شهر خورموج به سر برد و موفق به اخذ دیپلم در رشته علومتجربی با معدل بسیار بالا شد و به تحصیل در رشته تجربی مرکز تربیت معلم علامه طباطبایی بوشهر ادامه داد.
وی هم زمان با تحصیل به مطالعه در زمینه مسایل مذهبی و سیاسی بهویژه جریانات و احزاب سیاسی روز می پرداخت.
صفای باطن و ایمان آگاهانه و آشناییاش به مسایل فرهنگی روز، او را بر آن داشت تا بیشتر در جبهه فرهنگی فعالیت کند و از اینرو در انجمن اسلامی و کتابخانه بیدخون که خود از مؤسسان آن بود، مشارکت مؤثر داشت و ار هر فرصتی برای جذب جوانان و تجهیز کتابخانه روستا استفاده میکرد.
او در ایام تابستان به فراگیری فنون نظامی میپرداخت و در تاریخ هجدهم مهرماه 1363 برای اولین بار راهی جبهه شد و مدت 3 ماه در یکی از جبهههای جنوب، مشغول نبرد شد و پس از پایان دوره مأموریت به نزد خانواده بازگشت.
در خردادماه سال 1365 دوره دو ساله مرکز تربیت معلم را به پایان رساند و موفق به اخذ مدرک کاردانی در رشته علومتجربی گردید.
در تابستان همان سال ازدواج کرد و ۲۰ روز بعد به یاری رزمندگان شتافت. با بازگشایی مدارس برای دیدار مجدد با خانواده به شهر برگشت. به او ابلاغ شد بهعنوان معلم به یکی از مدارس جم و ریز برود اما او دوباره به جبهه رفت و سرانجام در روز چهارم دیماه سال ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۴ بر اثر اصابت دو گلوله بر سر و گردن در سن ۲۳ سالگی جاودانه شد. پیکر پاکش را چهل روز بعد از کنار اروند رود به روستای بیدخون انتقال دادند و به خاک سپردند.
ادامه مطلب
در 6 سالگی وارد مدرسه آیتالله سعیدی شد و دوره ابتدایی را به پایان رساند. به علت نبودن مدرسه راهنمایی، دوره راهنمایی و دبیرستان را در بخش گاوبندی از توابع استان هرمزگان گذراند.
نمرات عالی او باعث شد او را به اردوی چند روزه به بندرعباس و سپس برای گردش علمی و دیدار با شخصیتهای طراز اول مملکت به شهرهای اصفهان، قم و تهران بفرستند.
کلاس سوم دبیرستان را در یکی از دبیرستانهای وابسته به سپاه پاسداران در اصفهان گذراند و سال چهارم را در شهر خورموج به سر برد و موفق به اخذ دیپلم در رشته علومتجربی با معدل بسیار بالا شد و به تحصیل در رشته تجربی مرکز تربیت معلم علامه طباطبایی بوشهر ادامه داد.
وی هم زمان با تحصیل به مطالعه در زمینه مسایل مذهبی و سیاسی بهویژه جریانات و احزاب سیاسی روز می پرداخت.
صفای باطن و ایمان آگاهانه و آشناییاش به مسایل فرهنگی روز، او را بر آن داشت تا بیشتر در جبهه فرهنگی فعالیت کند و از اینرو در انجمن اسلامی و کتابخانه بیدخون که خود از مؤسسان آن بود، مشارکت مؤثر داشت و ار هر فرصتی برای جذب جوانان و تجهیز کتابخانه روستا استفاده میکرد.
او در ایام تابستان به فراگیری فنون نظامی میپرداخت و در تاریخ هجدهم مهرماه 1363 برای اولین بار راهی جبهه شد و مدت 3 ماه در یکی از جبهههای جنوب، مشغول نبرد شد و پس از پایان دوره مأموریت به نزد خانواده بازگشت.
در خردادماه سال 1365 دوره دو ساله مرکز تربیت معلم را به پایان رساند و موفق به اخذ مدرک کاردانی در رشته علومتجربی گردید.
در تابستان همان سال ازدواج کرد و ۲۰ روز بعد به یاری رزمندگان شتافت. با بازگشایی مدارس برای دیدار مجدد با خانواده به شهر برگشت. به او ابلاغ شد بهعنوان معلم به یکی از مدارس جم و ریز برود اما او دوباره به جبهه رفت و سرانجام در روز چهارم دیماه سال ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۴ بر اثر اصابت دو گلوله بر سر و گردن در سن ۲۳ سالگی جاودانه شد. پیکر پاکش را چهل روز بعد از کنار اروند رود به روستای بیدخون انتقال دادند و به خاک سپردند.
اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله
ضمن شهادت به وحدانيت خداي يکتا و شهادت به محمد (صل الله عليه وآله) فرستاده رسول خدا وصيتنامه خود را شروع میکنم.
حرکت کردن و آمدن من به جبهه تنها و تنها بخاطر اين است که اسلام در خطر است و براي نگهداري ازآن حرکت خود را لازم دانستم و چون رضاي خود را در اين مي ديدم حرکت کردم ، آن رضائي که روزي حسين (عليه السلام) آن را درک کرد و ندا سرداد و حرکت کرد و امروز رهبر ما امام خميني آن را فهميده و ندا سرداده الهي رضا برضائک و تسليما لامرک ، يکي از مسائل مهم کنوني خط اصيل اسلام است که در روحانيت اصيل مجسم شده است.روحانيت موتور حرکت انقلاب مي باشد. در هر انقلابي اگر روحانيت پيشرو باشد و خط انقلاب از روحانيت باشد اين حرکت الهي است و هيچ موقع شکست نمي خورد ، ولي اگر غير از اين باشد مسلما و بطور حتم اين حرکت به بن بست و در نتيجه به سازش کشيده مي شود و بحمد الله انقلاب ما بعلت اصيل بودن خط فکريش و داشتن سياست عدم شرق گرایی و غرب گرایی که در نتيجه همان خط است تا به امروز پيش رفته و هيچ جريانی نمیتواند جلوی آن را بگيرد و تا کنون جنگ ميرود تا کاخ های ظلم و زور بعثيها را ويران کند، عوامل مزدور و سر سپرده استکبار میخواهند شما را به پای ميز مذاکره بکشانند و با صلح تحميلی به مقاصد شوم خود برسند. به گفته امامان، صدام رفتنی است و ما بايد اين جنگ را ادامه بدهيم تا صدام و حزب بعث عراق به زباله دان تاريخ افکنده شود ، هر چه بيشتر از اين نبرد حمايت کنيد ،آنهائي که مي توانند در جبههها شرکت داشته باشند و قدرت جنگيدن دارند در جنگ شرکت کنند و مردانه بجنگند و مايه افخاري براي اسلام و ايران باشند و آنهائي که نمي توانند بجنگند بايد با مال وزبان خود از اين جنگ حمايت کنند که انشاء الله پيروزي نزديک است و تا رسيدن به قله پيروزي راهي نمانده است. از تمامي دوستان و آشنايان مي خواهم که هميشه بدنبال امام حرکت کنند و به همين فعاليتهاي نسبي اکتفا نکنند و هميشه براي خدا کار و فعاليت نمايند ، مخصوصا در مساجد محل که براستي مسجد سنگر است ،بايستي آن را حفظ کرد. اين همه مسجد را از خود بيگانه ندانيد، اگر مسجد نداشته باشيد يعني محل تجمع و اتحاد را از شما گرفته اند. مسجد محل نبرد و جنگ و محل نشر اسلام است. پيامم به همه برادران و خواهران ، ترا به خدا قسم قدر و ارزش يکديگر را بدانيد و از غيبت و حسد و کبر و دروغ و حب دنيا ، خلاصه رذائل اخلاقي پرهيز کنيد. وقتي از اينها دوري جستيد ،اينقدر قوي ميشويد که احساس مي کنيد خدا را مي بينيد. اينقدر به همديگر تهمت و حرفهاي ناروا نزنيد.بخاطر منافع مادي دنيوي از همديگر ناراحت نشويد ، اين دنيا براي شما باقي نخواهد ماند. صله رحم نمائيد و احسان و نيکي در مقابل همديگر داشته باشيد و از اقوام و خويشانم مي خواهم که دراين راه قدم پيش نهند. اي برادر و خواهر معلم به اين نسل که مثل شمع مي سوزند و به ديگران نور مي رسانند ، به اين نسل که مقام والاي پيامبري دارند ، ترا به شهداء قسم ، مسئوليت بس خطير خود را به نحو احسن انجام دهيد که اگر شما انجام دهيد ، جامعه ما پاک مي شود و ديگر مردم از خود بيخود نمي شوند و يک مسلمان واقعي مي شوند، آن وقت است که همه مشکلات و سختيها درست مي شود.
برادر وخواهر اگر پاک و تزکيه نشويد نمي توانيد دانش آموزان را تزکيه کنيد .مسلما وقتي شما تزکيه شده باشيد خيلي روي دانش آموز اثر مي گذارد. و از دانش آموزان ، اين اميدان انقلاب ، انتظار مي رود که مدرسه را سنگر اسلام و انقلاب سازند و درسهايشان را با جديت بخوانند ، انشاء الله در آينده نزديک از هر لحاظ غني باشيم و نگذارند منافقين و ديگر گروهکهاي وابسته در انجمنهاي اسلامي نفوذ کنند ، آنها را اگر قابل هدايت هستند ، راهنمائي و ارشاد و اگر نه آنها را از خود دور نمائيد.
پدر جان و مادر جان حلالم کنيد و افتخار کنيد که فرزندي در اين راه داده ايد ، البته هدف نهائي پيروزي اسلام است، چه بکشيم و چه کشته شويم.اگر زنده ماندم که خوشحالي ديگري است و آن چشيدن مزه شيريني پيروزي اسلام است و اگر کشته شدم مزه شيريني شهادت را چشيده ام به هر حال پيروزي با اسلام است و حسين ( عليه السلام ) آن را ثابت کرده و خداوند وعده آن را در قرآن داده است و اگر جسدم به دستتان رسيد آن را در بيدخون در جوار شهيدان دفن کنيدف در درست کردن قبرم هيچ نهادي و يا کسي را زحمت ندهيد، بگذاريد قبرم ساده باشد.
از خواهرانم ميخواهم که در مرگم گريه و زاري نکنند، صبر داشته باشيد و به ياد زينب ( سلام الله عليها) و آن بلاهائيکه بر سر او آمده است ياد کنيد.وظيفه شما هم رساندن پيام ما مي باشد.
از سرمياه دنيا چيزي ندارم ، تعدادي کتاب در خانه مي باشد، اگر برادرانم و خواهرانم خواستند استفاده کنيد و اگر نه به بسيج ويا کتابخانه محل تحويل دهيد تا اهل مطالعه از آن استفاده کنند.
15 روز روزه قضاي واجب دارم ، برايم بجا آوريد. در پايان وصيتي ديگر ندارم. موفقيت شما را در راه اسلام از خداوند بزرگ خواستارم. بار ديگر سفارش مي کنم امام و روحانيت مسجد و اتحاد را از خود دور نکنيد. دعا بجان امام فراموش نکنيد :
خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار
بنده حقير خدا
قنبر قنبري
1364/5/09
ادامه مطلب
ضمن شهادت به وحدانيت خداي يکتا و شهادت به محمد (صل الله عليه وآله) فرستاده رسول خدا وصيتنامه خود را شروع میکنم.
حرکت کردن و آمدن من به جبهه تنها و تنها بخاطر اين است که اسلام در خطر است و براي نگهداري ازآن حرکت خود را لازم دانستم و چون رضاي خود را در اين مي ديدم حرکت کردم ، آن رضائي که روزي حسين (عليه السلام) آن را درک کرد و ندا سرداد و حرکت کرد و امروز رهبر ما امام خميني آن را فهميده و ندا سرداده الهي رضا برضائک و تسليما لامرک ، يکي از مسائل مهم کنوني خط اصيل اسلام است که در روحانيت اصيل مجسم شده است.روحانيت موتور حرکت انقلاب مي باشد. در هر انقلابي اگر روحانيت پيشرو باشد و خط انقلاب از روحانيت باشد اين حرکت الهي است و هيچ موقع شکست نمي خورد ، ولي اگر غير از اين باشد مسلما و بطور حتم اين حرکت به بن بست و در نتيجه به سازش کشيده مي شود و بحمد الله انقلاب ما بعلت اصيل بودن خط فکريش و داشتن سياست عدم شرق گرایی و غرب گرایی که در نتيجه همان خط است تا به امروز پيش رفته و هيچ جريانی نمیتواند جلوی آن را بگيرد و تا کنون جنگ ميرود تا کاخ های ظلم و زور بعثيها را ويران کند، عوامل مزدور و سر سپرده استکبار میخواهند شما را به پای ميز مذاکره بکشانند و با صلح تحميلی به مقاصد شوم خود برسند. به گفته امامان، صدام رفتنی است و ما بايد اين جنگ را ادامه بدهيم تا صدام و حزب بعث عراق به زباله دان تاريخ افکنده شود ، هر چه بيشتر از اين نبرد حمايت کنيد ،آنهائي که مي توانند در جبههها شرکت داشته باشند و قدرت جنگيدن دارند در جنگ شرکت کنند و مردانه بجنگند و مايه افخاري براي اسلام و ايران باشند و آنهائي که نمي توانند بجنگند بايد با مال وزبان خود از اين جنگ حمايت کنند که انشاء الله پيروزي نزديک است و تا رسيدن به قله پيروزي راهي نمانده است. از تمامي دوستان و آشنايان مي خواهم که هميشه بدنبال امام حرکت کنند و به همين فعاليتهاي نسبي اکتفا نکنند و هميشه براي خدا کار و فعاليت نمايند ، مخصوصا در مساجد محل که براستي مسجد سنگر است ،بايستي آن را حفظ کرد. اين همه مسجد را از خود بيگانه ندانيد، اگر مسجد نداشته باشيد يعني محل تجمع و اتحاد را از شما گرفته اند. مسجد محل نبرد و جنگ و محل نشر اسلام است. پيامم به همه برادران و خواهران ، ترا به خدا قسم قدر و ارزش يکديگر را بدانيد و از غيبت و حسد و کبر و دروغ و حب دنيا ، خلاصه رذائل اخلاقي پرهيز کنيد. وقتي از اينها دوري جستيد ،اينقدر قوي ميشويد که احساس مي کنيد خدا را مي بينيد. اينقدر به همديگر تهمت و حرفهاي ناروا نزنيد.بخاطر منافع مادي دنيوي از همديگر ناراحت نشويد ، اين دنيا براي شما باقي نخواهد ماند. صله رحم نمائيد و احسان و نيکي در مقابل همديگر داشته باشيد و از اقوام و خويشانم مي خواهم که دراين راه قدم پيش نهند. اي برادر و خواهر معلم به اين نسل که مثل شمع مي سوزند و به ديگران نور مي رسانند ، به اين نسل که مقام والاي پيامبري دارند ، ترا به شهداء قسم ، مسئوليت بس خطير خود را به نحو احسن انجام دهيد که اگر شما انجام دهيد ، جامعه ما پاک مي شود و ديگر مردم از خود بيخود نمي شوند و يک مسلمان واقعي مي شوند، آن وقت است که همه مشکلات و سختيها درست مي شود.
برادر وخواهر اگر پاک و تزکيه نشويد نمي توانيد دانش آموزان را تزکيه کنيد .مسلما وقتي شما تزکيه شده باشيد خيلي روي دانش آموز اثر مي گذارد. و از دانش آموزان ، اين اميدان انقلاب ، انتظار مي رود که مدرسه را سنگر اسلام و انقلاب سازند و درسهايشان را با جديت بخوانند ، انشاء الله در آينده نزديک از هر لحاظ غني باشيم و نگذارند منافقين و ديگر گروهکهاي وابسته در انجمنهاي اسلامي نفوذ کنند ، آنها را اگر قابل هدايت هستند ، راهنمائي و ارشاد و اگر نه آنها را از خود دور نمائيد.
پدر جان و مادر جان حلالم کنيد و افتخار کنيد که فرزندي در اين راه داده ايد ، البته هدف نهائي پيروزي اسلام است، چه بکشيم و چه کشته شويم.اگر زنده ماندم که خوشحالي ديگري است و آن چشيدن مزه شيريني پيروزي اسلام است و اگر کشته شدم مزه شيريني شهادت را چشيده ام به هر حال پيروزي با اسلام است و حسين ( عليه السلام ) آن را ثابت کرده و خداوند وعده آن را در قرآن داده است و اگر جسدم به دستتان رسيد آن را در بيدخون در جوار شهيدان دفن کنيدف در درست کردن قبرم هيچ نهادي و يا کسي را زحمت ندهيد، بگذاريد قبرم ساده باشد.
از خواهرانم ميخواهم که در مرگم گريه و زاري نکنند، صبر داشته باشيد و به ياد زينب ( سلام الله عليها) و آن بلاهائيکه بر سر او آمده است ياد کنيد.وظيفه شما هم رساندن پيام ما مي باشد.
از سرمياه دنيا چيزي ندارم ، تعدادي کتاب در خانه مي باشد، اگر برادرانم و خواهرانم خواستند استفاده کنيد و اگر نه به بسيج ويا کتابخانه محل تحويل دهيد تا اهل مطالعه از آن استفاده کنند.
15 روز روزه قضاي واجب دارم ، برايم بجا آوريد. در پايان وصيتي ديگر ندارم. موفقيت شما را در راه اسلام از خداوند بزرگ خواستارم. بار ديگر سفارش مي کنم امام و روحانيت مسجد و اتحاد را از خود دور نکنيد. دعا بجان امام فراموش نکنيد :
خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار
بنده حقير خدا
قنبر قنبري
1364/5/09
اطلاعات مزار
محل مزاربيدخون
تصویر مزار
موقعیت مکانی مزار
در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید
0 دیدگاه ها و دلنوشته ها