مشخصات شهید

X

"(ضروری)" indicates required fields

شهید زینل انصار

413
  • bale
  • eita
  • gap
  • soroush
  • telegram
  • whatsapp
نام زینل
نام خانوادگی انصار
نام پدر سهراب
تاریخ تولد 1343
محل تولد بوشهر - بوشهر
محل شهادت اسكله الاميه عراق
مدفن اسیر
  • زندگینامه
  • وصیت نامه
  • خاطرات
  • زندگي نامه شهيد زينل انصار

    شهيد زينل انصار فرزند فرزند سهراب به سال 1343 در روستاي اسير از توابع شهرستان مهر استان فارس ديده به جهان گشود. وي تا سال سوم راهنمايي به تحصيل خود ادامه داد و به علت نبودن امكانات تحصيلي و عدم توانايي مالي از ادامه درس محروم ماند.

    روحيه ايثارگري و خدمت به انقلاب و اسلام باعث شد كه پس از دوبار اعزام به ميدان هاي نبرد عليه متجاوزين بعثي ، به عضويت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي عسلويه درآيد. براي او عضويت در سپاه پاسداران ، كانالي جهت خدمت هر چه بيشتر و بهتر به انقلاب اسلامي بود. از اينرو با ورود به سپاه ، مرحله جديدي را در حيات پر بركت خويش آغاز كرد. اخلاق حسنه ، نظم و انضباط و احساس مسئوليت ، او را در ميان برادران پاسدار نمونه ساخته بود.

    وي در عمليات هاي مختلفي چون رمضان ، بدر و  والفجر هشت شركت فعال داشت و در جزيره مجنون به وسيله گازهاي شيميايي دشمن بعثي كه از نبرد مردانه و رزم رو در رو با رزمندگان اسلام عاجز مانده بود از ناحيه سر و گردن مجروح گرديد كه طبع بلندش مانع از ابراز اين ماجرا از سوي خود او شد.

    شهيد انصار تقريباً در بيشتر عمليات هاي آبي ــ خاكي رزمندگان اسلام با مسئوليت قايقراني فعاليت موثر داشت. فعاليت هاي مداوم و مؤثر او باعث شد كه وي مورد توجه فرماندهان جبهه و جنگ قرار گيرد و از نيرو او را براي فعاليت در واحد مهم اطلاعات و عمليات ناوتيپ اميرالمومنين (ع) برگزيدند.

    شهيد انصار سرانجام با شركت در يكي از استثنايي ترين عمليات دريايي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي موسوم به كربلاي سه ، پس از تصرف سكوي راهبردي الاميه به هنگامي كه با چند تن از همرزمانش براي انهدام ناوچه هاي دشمن به خطوط مقدم در آن سوي اسكله الاميه عراق نزديك مي شدند در اثر اصابت گلوله آر پي چي ، شمع وجودش سحرگاه روز 11/6/1365 را روشن ساخت و خود با پيكر سوخته به سوي محبوب ازلي اش عروج نمود.
    ادامه مطلب
    وصيت نامه شهيد زينل انصار

    اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

    بسم الله الرحمن الرحيم

    الحمدلله رب العالمين وصل الله علي محمد خاتم النبيين و علي اهل بيته الطيبين الطاهرين و لعن الله علي اعدائهم اجمعين الي قيام يوم الدين.

    هركس وصيت نامه اي دارد اما وصيت نامه شهيد با غير شهيد فرق دارد. شهيد مي نويسد كه پس از شهادت راهي كه رفته ام را چگونه ادامه دهيد ولي غير شهيد مي نويسد مالي كه جمع كرده ام چگونه خرج كنيد.

    اشهد ان لا الا الله و اشهد ان محمداً رسول الله و اشهد ان اميرالمؤمنين علياً ولي الله و اشهد ان جميع المعصومين الي بقيه الله. با شهادت به يگانگي خدا و قبول رسالت فرستاده خدا و قبولي و شهادت به جانشيني علي (ع) از طرف رسول خدا و شهادت به امامت يازده فرزندان پاك علي (ع).

    اما بعد درود بيكران بر امام امت و رزمندگان اسلام و روحانيون خط امام و خانواده هاي شهدا و سلام بر شنوندگان و خوانندگان اين جملات قاصر و ناچيز كه بنده اي ناچيز مكتوب كرده است.

    آري اماما ، امام عزيزم ، آن قدر بايد در اين سنگرها بمانم كه بر بدنم گل مقاومت برويد. حال موفق شدم به لطف خداوند به ديار عاشقان شتافته و وجود نالايقم را در بين ياوران اسلام و قرآن و كربلاي مكرر تاريخ قرار دهم. خدا را سپاس مي گويم و از او مي خواهم كه اخلاص را با من عجين گرداند.

    خدايا ، خداوندا ، تو گواهي كه هدف در اين جنگ اعتلاي كلمه حق و نابودي و از بين بردن ستمگران است و اين حقير  با ايماني كه به خدا و روز قيامت دارم وظيفه شرعي خود دانستم كه پا به عرصه جهاد و مبارزه بگذارم تا اين كه در راه خدا كشته شوم ولي آيا كشته شدن مرا مي توان شهادت ناميد؟

    خدايا نااميد به درگاهت نيستم من خود را شايسته نمي دانم اما همين قدر مي دانم كه تو رئوف و توبه پذير هستي.

    شهادت يك انتخاب است انتخابي آگاهانه و مشتاقانه؛ حركت عاشق به سوي معشوق كه نصيب هركس نمي شود. پروردگارا ، جلالا ، ربا ، معبودا ، معشوقا و همه كاره ام نمي دانم در مقابل عظمتت چگونه تو را ستايش كنم و همين قدر مي دانم كه هر تو را شناخت عاشقت مي شود و هركس كه عاشقت شد دست از همه چيز مي شويد. تو را اندكي در خود احساس مي كنم و خدايا عشق به تو و امام و انقلاب آنچنان وجودم را شعله ور كرده است كه اگر بارها كشته شوم و يا تكه تكه ام كنند باز زنده شوم و زير سخت ترين شكنجه ها قرار گيرم هر تكه اي از گوشت بدنم اين را مي گويد: « لبيك يا امام ، لبيك يا امام ».

    قبل از هر چيز بگويم كه بنده حقير داوطلبانه و آگاهانه در اين ارگان مقدس ثبت نام نمودم و دوست داشتم كه بتوانم به مملكت اسلامي و ملت هاي محروم و دربند شرق و غرب خدمتي نمايم و به خداي بزرگوار و عظيم اگر عشق به اسلام و قرآن و امام نبود هيچ قدرتي نمي توانست مرا به اينجا ( جبهه ) و اين ارگان مقدس ( سپاه ) بكشاند. از برادران همرزم و ديگران برادران سپاه در سراسر كشور و به خصوص برادران هم پايگاه اين را خواهانم كه از پاسداري خوب پاسداري كنيد و برادران عزيز ، نباشد در بين شما پاسدار نماهايي كه به اسم پاسدار و در لباس مقدس پاسداري خواسته باشند اين نهاد را در چشم مردم خرد و خوار گردانند و اما ، اي مردم اين را بدانيد كه اين لباس سبزها كساني هستند كه از حيثيت و ناموس شما و اسلام و دين و مكتب مقدس شما دفاع مي كنند و بعضي از شماها هنوز رنج و مشقت پاسدار را درك نكرده ايد. آن پاسدار و بسيجي و سربازي كه از جان و مال و عيش و نوش دنيا مي گذرد و به سوي مرگ مي رود آيا سزاوار است كه ما با چشم خواري و ذلت به اين ها نگاه كنيم هرگز ، هرگز. الحمدلله كه چنين كساني در بين ما نيستند انشاءالله.

    و سخناني چند با مادر محترمه ام

    مادر جان هيچ چيز براي تو در بساط ندارم و هيچ گونه ارزش در برابر تو ندارم كه خواسته باشم تو را سپاس گويم و به مادر عزيزم سلامي گرم از اعماق قلبم در اين سنگر به ارمغان مي فرستم ؛ سلام عليك مادر محترمه ام.

    اي مادر اي كسي كه به من انسانيت دادي آرزويم اين است كه مادر جان حق خويش را بر من نالايق و گنه كار و عاصي حلال نمايي زيرا چه زحمت ها و مرارت هايي كه به پاي من كشيده اي و شب ها و نيمه شب ها با ياد خدا و ذكر خدا و نام حسين (ع) و علي (ع) پرورش داده اي. حال كه به كمك حسين زمان شتافته ام مادرم از تو مي خواهم كه پس از شهادتم هيچ گونه ناراحتي از خود نشان ندهي زيرا همينم آرزو و هدف بوده است. ما امانتي در نزد شماييم كه اين امانت را بايد در موعد مقرر به صاحب اصليش خداوند پس داد.

    و پدرم سلام عليكم پدرجان. از شما و برادران و خواهرانم مي خواهم كه حق خويش را بر من عاصي و گنه كار حلال نماييد شايد در مقابل شما صدايم را بلندتر كرده باشم و كار هايي در غير رضاي شما انجام داده باشم و از شما برادران و خواهرانم اين را مي خواهم كه وقتي كه خبر مرگ مرا شنيديد هيچگونه ناراحتي و ناملايمي از خود نشان ندهيد و اي برادران و خواهرانم با اين كه بنده برادري خوب و شايسته براي شما نبودم شرم مي كنم زيرا شايستگي برادري را با شما نداشتم و شماها را به خدا قسم مي دهم كه بعد از من هيچ ناراحتي به خود راه ندهيد و اگر جبهه نياز به شما و امثال شماها داشت به جبهه روي آوريد وگرنه در روز قيامت نادم و پشيمان خواهيد شد و يك لحظه از نماز و دعا غافل نشويد زيرا همين دعاهاست كه فرش قبر و روشنايي قبر مي باشد و وصيتم بيشتر به شما اين است كه نماز را در اول وقت بخوانيد كه اگر نماز شما قبول شد ديگر اعمال شما نيز قبول خواهد شد كه روايت است « ان قبلت قبل ما سواها و ان ردت رد ما سواها ». از نفاق و تفرقه دوري كنيد كه باعث شكست و نابودي انسان مي شود و خواهران عزيزم از شما مي خواهم تقوا و پرهيزگاري را پيشه كنيد و حجاب خود را كاملاً رعايت كنيد كه حجاب شماها از خون من و امثال من ارزشش بيشتر است و وصيتي چند با خواهران و برادران روستاي خودم « اسير » ، اي خواهران و برادران اسيري و آن كساني كه اين حقير نالايق را مي شناختيد عاجزانه و ملتمسانه از تك تك شما حلاليت مي طلبم به خصوص خانواده هاي شهدا ، مفقودين و اسرا.

    خواهران و برادران اين قدر خود را حريص به مال دنيا نكنيد كه عاقبت شما مرگ و دو متر زمين خشك و چند متري هم پارچه سفيد به نام كفن بيش نيست. از تكبر و خود نمايي و فخر بپرهيزيد زيرا شماها و ماها كساني هستيم كه بعد از مرگ هركس به بدن ما دست زد بايد برود غسل كند ، مرداري بيش نيستيم و در نزد خداوند چرا اين قدر مغروريم ، برادران و خواهران عزيز تقوا را پيشه كنيد.

    برادران جبهه ها را گرم نگهداريد كه وقار و جوانمردي و شجاعت شما در ميدان هاي جنگ و مبارزه مشخص مي شود و برادران عزيز و محترم و دوستان من و ديگر شهدا ، در هنگام زنده بودن همديگر را دوست مي داشتيد و اگر در نزد ايشان كاري بر ضد و ميل اين عزيزان انجام مي داديد ناراحت مي شدند حال كه شهيد شده اند هم همين طور است ، و دوستان من اگر اين حقير دوست شما بوده ام بايد حق دوستي را ادا كنيد و راه مرا ادامه دهيد و از امام ، امام ، امام ، كه در جهت خداست پيروي كنيد و خود را فداي چنان رهبري سازيد ، و توصيه ام به مسئولين اين است كه همه را با يك چشم بنگريد. مگرنه اين كه مردمان همه بنده يك خدايند. با چندين ديدگاه نگاه نكنيد. ضعيف را ضعيف و قوي را قويتر نگاه نكنيد بلكه بايد عكس اين عمل باشد كه ضعيف را قوي و قوي را ضعيف نگاه كرد.

    و اگر فوز عظيم يعني شهادت نصيبم شد مرا در قبرستان شهدا دفن نماييد.

    و السلام.

    اگر بار گران  بوديم  رفتيم       اگـر نـامهـربـان بوديـم رفتيـم

    شما با خانمان خود بمانيـد       كه ما بي خانمان بوديم و رفتيم

    زينل انصار

    25/11/1364

    (اروند كنار)
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    خاطره اي از شهيد زينل انصار

    « حفاظت اطلاعات »

    شهيد انصار چندين مدت در واحد عمليات و اطلاعات ناوتيپ اميرالمؤمنين مشغول به انجام وظيفه بود. از اين رو به حدي نسبت به حفظ اطلاعات نظامي واحد پايبند بود كه كوچكترين اطلاعات را حتي در اختيار نزديكترين كسانش قرار نمي داد تا جايي كه وقتي پدرش آدرس محل خدمتش را از او مي خواهد اين گونه جواب مي دهد كه: « همين كه من براي شما نامه مي نويسم كافي است ، لازم نيست كه شما برايم جواب بفرستيد ».

    راوي : همرزم شهيد

    عاشقان شرزه

    آن عاشـقان شـرزه كـه با شـب نزيستنـد

    رفتنـد و شـهـر خـفته ندانست كيستنـد

    فــريادشــان تمـوج شــط حيــات بـود

    چون آذرخش در سخـن خـويش زيستند

    مرغـان پر گشوده طوفـان كه روز مـرگ

    دريـا و موج و صخره برايشان گـريستند

    مي گفتي اي عزيزسترون شده است خاك

    اينـك ببيـن برابـرچشمـان تو چيستـند:

    هرصبح و شب به غارت طوفان روندوباز

    بـاز ، آخـرين شـقـايق ايـن باغ نيستنـد

    ( محمد رضا شفيعي كدكني)

     
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    اطلاعات مزار
    محل مزاراسیر
    تصویر مزار
    موقعیت مکانی مزار
    در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید

    فایل ها را به اینجا بکشید
    Max. file size: 64 MB, Max. files: 10.
      your comments
      guest
      0 دیدگاه ها و دلنوشته ها
      بازخورد (Feedback) های اینلاین
      مشاهده همه دلنوشته ها
      0
      ما را از دلنوشته های خود محروم نکنید ...x