مشخصات شهید

X

"(ضروری)" indicates required fields

شهید قاسم مزیری فرد

792
  • bale
  • eita
  • gap
  • soroush
  • telegram
  • whatsapp
نام قاسم
نام خانوادگی مزيری فرد
نام پدر محمد حسن
تاریخ تولد 1332/11/20
محل تولد بوشهر - بوشهر
تاریخ شهادت 1362/01/22
محل شهادت فكه
مسئولیت رزمنده
نوع عضویت بسيج
شغل آموزش و پرورش
تحصیلات ديپلم
مدفن برازجان
  • زندگینامه
  • وصیت نامه
  • خاطرات
  • شعر
  • در بيستم بهمن ماه سال 1332 در خانواده آي مذهبي و متقي پسري به دنيا آمد كه نام او را قاسم نهادند. ايشان در خانواده مذهبي خويش درس عشق و ايثار را آموخت و از مادر و پدر مهربان خويش درس دوستي اهل البيت عصمت و طهارت (ع) را ياد گرفت و مشق عشق به اهل بيت (ع) نمود.وي بعد از گذراندن دوران طفوليت به مدرسه رفت و در مدرسه نيز هميشه فعال و كوشا بود ودر خواندن درس و انجام تكاليف فعاليت مي نمود.ايشان دوران دبستان را با موفقيت به پشت ير نهاد وبا طي نمودن دوران راهنمايي وارد دبيرستان گرديد وي بعد از اخذ ديپلم وارد آموزش و پرورش گرديد و به استخدام اين نهاد در آمد و در شغل دفترداري مدارس به كار مشغول گرديد.شهيد قاسم مزيري فرد در دوران جواني خويش به سر مي برد كه انقلاب و زمزمه هاي آن به شهر برازجان رسيد و ايشان نيز چون ديگر مردم با اطلاع از آرمانهاي خميني كبير در برپايي تظاهرات فعاليت مي نمود ايشان در تحريك ديگران بر عليه رژيم منحوس پهلوي همتي عالي داشت.وي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي با توجه به اين كه فردي فرهنگي بود در بسيج هم فعاليت مي نمود و در هر ميداني وظيفه خويش را به خوبي ايفا مي نمود.ايشان در بسيج و مسجد محله فعاليت مي نمود و همواره در نماز اول وقت و جماعت شركت مي كرد و به آن اهميت مي داد.او فردي با تقوا و متقي بود و به مستمندان و خانواده هاي مستضعف هم كمك مي نمودشهيد قاسم مزيري فرد با شروع جنگ تحميلي عراق بر عليه ايران بارها به جبهه نبرد حق بر عليه باطل شركت مي كرد و از خود رشادتها نشان مي داد.وي بار آخر كه به جبهه اعزام گرديد در عمليات والفجر يك براي انجام ماموريت به منطقه عملياتي فكه گسيل گرديد كه  مورد اصابت تركش قرار گرفت و بر اثر جراحات جنگي به شهادت رسيد ولي جسم پاكش مفقود گشت وبعد از سالها انتظار خانواده به وطن عزيزش بازگشت.
    ادامه مطلب
    بسم رب الشهداء

     

    الّذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا

    الحمد الله رب العالمین و صل الله علی محمد و اله الطاهرین.

    درود بر پیامبران الهی و امام خمینی و درود بر شهدا فی‌سبیل‌الله وبر امت حزب‌الله شهید نظر می‌کند به وجه الهه

    شهدا شمع محفل بشریت‌اند. ای خوش آندم که وفا بر عهد و پیمانم کنم.

    جان‌به‌کف بگذارم  تقدیم جانانم کنم.

    اینجانب با ایمانی راسخ و آگاهی لازم تحت رهبریت پیامبرگونه امام خمینی بت‌شکن رهسپار جبهه جنگ حق  علیه باطل شدم تا از دینم اسلام و امام خمینی و مملکتم ایران و مسلمین جهان دفاع کنم شاید بتوانم بدین‌وسیله اندکی از دینم خودم را نسبت به امام و دینم و ملتم و سرزمینم ادا نمایم در این هنگام که ازیک‌طرف آمریکای جهان‌خوار تازیانه ستم خود را هرچه شدیدتر بر مسلمین به‌وسیله صهیونیسم و صدامیان فرود می‌آورد و از طرف دیگر شوروی جنایت‌کار سرنیزه زور خود را در سینه مستضعفین فرو می‌کند. برای مسلمین ننگ است که در خانه بنشینند و این همه ظلم و جنایت را تماشا کنند صدام و صهیونیسم و منافقان داخلی به رهبریت غرب و شرق جنایت‌هایی مرتکب  می‌شوند که تاریخ نظیر آنها را یاد ندارد وظیفه همه مسلمین و انسان‌های آزاده است که به دفاع برخیزند وبا پیروزی از خط سرخ امام خمینی که همان راه حسین یعنی خط سرخ شهادت است دشمنان خارجی و داخلی را سر جای خود بنشانند و تا بانک لا اله الا الله بر تمام جهان طنین نیفکند مبارزه را ادامه دهند اینجانب خواسته شخصی و سفارشی برای بعد از مرگ ندارم جز اینکه اول از مادر عزیزم می‌خواهم  که بدی‌ها و تندی‌هایم را ببخشد و بعد از برادرم و خواهرم و اقوام و نزدیکان و دوستانم می‌خواهم که مرا عفو کنند و از خداوند تبارک‌وتعالی برایم طلب آمرزش نمایند و همه آنها را سفارش می‌کنم به اینکه امام خمینی را تنها نگذارند و گوش‌به‌فرمان او باشند.
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    بسم رب الشهداء

    خاطرات برادر شهيد قاسم مزيري فرد:

    از شهيد خاطرات شيرين و بسياري از وفا داري ايشان به اسلام و قرآن و به خصوص امام راحل (ره) است از خاطرات ايشان كمك كردن به مستمندان و آشناياني بود كه وضع مالي خوبي نداشتند مثلاً بعد از شهادت ايشان عده ي زيادي كه غريب بودند به منزل ما مي آمدند و در عزاداري شهيد شركت داشتند و وقتي از آشنايي آنها با شهيد مي پرسيديم كه چه شناختي نسبت به شهيد دارند مي گفتند كه ايشان ماهانه از حقوق خود به ما كمك مي كردند و وقتي نيازهايي را كه در زندگي قادر به برآورده نمودن آن نبوديم با وقت زياد وحال وزحمات بسيار انجام مي داد و در رفع گرفتاري ما را تنها نمي گذاشت و براي تحصيل و مخارج آن پوشاك كمك مي كرد. شهيد با وجود اين كه پدرش در بستر بيماري بود و علاقه زيادي به پدر ومادرش داشت وقتي شنيد كه امام (ره) مي خواهند به تهران بيايند با شوق خاصي به آنجا رفت و منتظر آمدن امام شد واين باعث حيرت و تحسين مردم نسبت به علاقه ايشان به امام (ره) بود و هميشه مي گفت تنها آرزويش در اين دنيا اي است كه امام را ببيند و سرانجام بعد از 4 روز اقامت در تهران به آرزويش رسيد و امام را زيارت كرد و عكس هاي امام را براي دوستان وفاميل وآشنايان هديه آورد.

    از ديگر خاطرات اين شهيد از عطوفت ومهرباني با پدر ومادر خويش بود بسيار ندم وصبور و بردبار بود مثل اينكه دنيا برايش صبر و بردباري معني داشت و پرستاري ايشان از پدرش را همه مردمي كه با او سروكار داشتند به ياد دارندكهسالهل پدرش توان راه رفتن و انجام كارهايش را نداشت او را در بغل مي گرفت وهيچ گاه از كسي كمك و يا توقعي نداشت و رهميشه مي گفت تازماني كه زنده ام زندگيم را فداي پدر ومادر ومردم مي كنم هيچ وقت احساس خستگي و ناراحتي نمي كرد و هميشه خدا را از اينكه چنين توان ونعمتي به او داده كه از عهده خدمت به پدر ومادر و مردم برآيد شاكر و سپاس گذار بود.

    شهيد در اخرين بار عزيمت به جبهه علي رغم داشتن مرخصي ومشكلات خانوادگي دروني بي قرار داشت ديگر اين عالم درون او را راضي نمي كرد و مي دانست كه اين آخرين ديدار مردم است از همه حلاليت مي طلبيد گويي كه خود از شهادتش آگاهي داشت و سرانجام در عمليات والفجر مقدماتي به عنوان تخريبچي در كربلاي خونين فكه به درجه رفيع شهادت نائل گشت و جس پاكش نيز 10 سال در صحراي گرم جبهه ها بود وكسي از آن خبر نداشت .

    مادرم بريم تعريف مي كرد كه شبي امام راحل را در خواب ديدم كه به همراه عده اي به خانه ما آمدند و از جمله همين رهبر معظم امام خامنه اي هم همراه آنها بود نشستند و من از شدت ذوق گريه كردم و آنگاه گفتند كه ما از جبهه مي آئيم و فرزند شما هم نيت كرده و از خداوند خواسته بود كه مدت 10 سال در جبهه ها باشد . مادرم مي گويد معني آن را نفهميدم و سپس امام رو به زن نوراني كرد و ضمن معرفي گفتند كه اولاد پيغمبر است و از اين ايشان خواهش كردند تا 10 سال كه فرزند اين مادر پير نيامده از او مراقبت ونگهداري كند و مادرم مي گويد تنها از بركت خواب ديگر 10 سال مفقودي به اميد سفارش شيرين شده بود.

     
    ادامه مطلب
    آنقدر وسوسه دارم بنویسم که نگو…
    آنقدر حسرت دیدار تو دارم که نگو…
    بسکه دل تنگ توام ، از سر شب تا حالا…
    آنقدر بوسه به تصویر تو دادم که نگو…
    آنقدر گوش به فرمان تو هستم که نگو…
    کوچه پس کوچه این شهر پر از تنهایست
    آنقدر بی تو در این شهر غریبم که نگو…
    هرچه بودست بیادم همه تصویر تو بود
    تو که بودی ای یاد تو آرامش من…
    امشب از کوچه دل تنگی من می‌گذری؟
    آنقدر حسرت آغوش تو دارم که نگو…
    به خدا دل تنگم
    گرچه از دور ولی،من تو را می‌بوسم
    آنقدر خاک کف پای شهیدان هستم که نگو…
    مردان خدا پرده پندار دریدند…
    یعنی همه جا غیر خدا هیچ ندیدند…

    فاطمه مزیری فرد فرزند شهید از شهرستان عسلویه
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    اطلاعات مزار
    محل مزاربرازجان
    تصویر مزار
    موقعیت مکانی مزار
    گالری تصاویر   
    مشاهده سایر تصاویر
    اسناد و مدارک   
    مشاهده سایر اسناد
    در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید

    فایل ها را به اینجا بکشید
    Max. file size: 64 MB, Max. files: 10.
      your comments
      guest
      1 دیدگاه ها و دلنوشته ها
      قدیمی‌ترین
      تازه‌ترین بیشترین رأی
      بازخورد (Feedback) های اینلاین
      مشاهده همه دلنوشته ها
      عبدالحسین
      عبدالحسین
      15 روز قبل

      ای شهید عزیز
      ای فرزند خمینی کبیر
      ما رو شفاعت کن و دعای خیرت بدرقه راهمون کن
      هوامونو داشته باش

      1
      0
      ما را از دلنوشته های خود محروم نکنید ...x