نه بابا هزار است

تاریخ انتشار : دسامبر 24, 2020
نه بابا هزار است
سنگر بتونی ما را دشمن با خمپاره می زد. كار هر روزش بود. اما ماجرا به همین جا ختم نمی شد. از زمانی كه صدای سوت خمپاره شنیده می شد دعوا داشتیم تا وقتی می خورد زمین و ترتیب بعضی از دوستان را می داد. با شنیدن صدای خمپاره یكی می گفت:«آتمیشدی(٦٠ است)» دیگری می […]
سنگر بتونی ما را دشمن با خمپاره می زد. كار هر روزش بود. اما ماجرا به همین جا ختم نمی شد. از زمانی كه صدای سوت خمپاره شنیده می شد دعوا داشتیم تا وقتی می خورد زمین و ترتیب بعضی از دوستان را می داد. با شنیدن صدای خمپاره یكی می گفت:«آتمیشدی(٦٠ است)» دیگری می گفت:«نه ٧٠ است»، سومی:«٨٠»؛ چهارمی:«١٢٠ » و این تخمین و تشخیص ها ادامه داشت تا این كه خمپاره با سر می آمد روی زمین، بعد می گفتیم:«نه بابا هزار (١٠٠٠) است!».