وقتی دو تا بولدوزر كار می كنند

تاریخ انتشار : دسامبر 24, 2020
وقتی دو تا بولدوزر كار می كنند
در عملیات های مهندسی رزمی، گاه توجه ات جلب می شد به لفتراكی كه میان آن همه سر و صدای بولدورزها و دود و دولخی كه راه انداخته بودند، آمده بود وسط گود و چریق چریق كنان دور خودش می چرخید. یعنی بله، من هم دارم كار می كنم. دیگر حوصلۀ همه را سر برده […]
در عملیات های مهندسی رزمی، گاه توجه ات جلب می شد به لفتراكی كه میان آن همه سر و صدای بولدورزها و دود و دولخی كه راه انداخته بودند، آمده بود وسط گود و چریق چریق كنان دور خودش می چرخید. یعنی بله، من هم دارم كار می كنم. دیگر حوصلۀ همه را سر برده بود؛ مثل بچه های كوچك، دائم تو دست و پای بولدوزرهای بزرگتر! بود و كار نمی كرد هیچی، كار هم درست می كرد. بعدها تحت تأثیر این صحنه ها وقتی دو تا نیروی پا به سن با هم سخت گرم گفت و گو بودند و برادری همین طور سرش را می انداخت پایین و پابرهنه صاف می رفت وسط حرفشان و شروع می كرد هر چه دل تنگش می خواست می گفت، آن دو نفر برای تذكر و تنبه او می گفتند:«باباجون! مگه تو مدرسه سواد نخوندی؟ تربیت یادت ندادند؟ چند بار بگم وقتی دو تا بولدوزر كار می كنند یه لیفتراك فسقلی نمی آد وسطشون».