ملخ

تاریخ انتشار : دسامبر 24, 2020
ملخ
در جبهۀ غرب روی تپه ای مستقر بودیم. ملخ ها زاد و ولد داشتند و همه را به ستوه آورده بودند هر قطعه سنگی را كه با پا حركت می دادی چند بچه ملخ از جای خود جست می زدند. پوتین و چكمه های ما نیز از نفوذ ملخ ها درامان نبود. ظاهراً چاره ای […]
در جبهۀ غرب روی تپه ای مستقر بودیم. ملخ ها زاد و ولد داشتند و همه را به ستوه آورده بودند هر قطعه سنگی را كه با پا حركت می دادی چند بچه ملخ از جای خود جست می زدند. پوتین و
چكمه های ما نیز از نفوذ ملخ ها درامان نبود. ظاهراً چاره ای نبود جز این كه به شهر برویم و چند جوجه مرغ بخریم وبا خود به جبهه بیاوریم. همین كار را كردیم. جوجه ها آن قدر ملخ خورده بودند كه شكم هایشان باد كرده بود. تازه داشتیم از شر ملخ ها خلاص می شدیم كه سر و كله گربه ها پیدا شد و جوجه ها در معرض خطر قرار گرفتند و مشكل ما دوتا شد.