مسافر كربلا

تاریخ انتشار : دسامبر 24, 2020
مسافر كربلا
پیراهن خاكی ام را داده بودم بچه های خوش نویس رویش خطاطی كردند:«مسافر كربلا» هر كس آن را می دید می پرسید :«شما كجا می خواهید بروید؟» من هم جواب می دادم:«كربلا». بعضی می گفتند:«حالا نمی شود به جای كربلا به بهشت بروی؟ راه بهشت نزدیك تر است! اگر بخواهی بهشت بروی خود صدام هم […]
پیراهن خاكی ام را داده بودم بچه های خوش نویس رویش خطاطی كردند:«مسافر كربلا» هر كس آن را می دید می پرسید :«شما كجا می خواهید بروید؟» من هم جواب می دادم:«كربلا». بعضی می گفتند:«حالا نمی شود به جای كربلا به بهشت بروی؟ راه بهشت نزدیك تر است! اگر بخواهی بهشت بروی خود صدام هم حاضر است كمك كند. همین كه نیت كنی ویزایش را برایت می فرستد، نگاه كن، نگاه كن(خمپاره) دارد می آید... آمد. قرار نبود دیگر كلك بزنی، مرد و مردانه بایست و بگیر دیگر، چرا روی زمین می خوابی و لباس هایت را كثیف می كنی؟»