محور اصلی و فرعی نبرد
تاریخ انتشار : دسامبر 24, 2020
اوایل تیرماه سال ٦٠ یكی از افسران هوا برد ارتش به نام آقای داورنژاد كه مسئولیت گروهی از نیروها با به عهده داشت، موظف شد دشمن را در منطقۀ خود مشغول كند تا گروه دیگر ی از محور اصلی وارد عمل شود و كار را یك سره كند. در فرصت چند روزه تا عملیات او […]
اوایل تیرماه سال ٦٠ یكی از افسران هوا برد ارتش به نام آقای داورنژاد كه مسئولیت گروهی از نیروها با به عهده داشت، موظف شد دشمن را در منطقۀ خود مشغول كند تا گروه دیگر ی از محور اصلی وارد عمل شود و كار را یك سره كند. در فرصت چند روزه تا عملیات او با وسایلی كه در اختیار داشت، تعدادی چراغ تهیه كرد و آنها را با سیم كشی به صورت جفت جفت و تك تك در نقاطی كار گذاشت. این چراغ ها مرتب خاموش و روشن می شدند. او در فاصلۀ سی،چهل متری آن ها تیرباری قرار داد و دستگاه كنترلش را با سیم كشی به چند باتری اتومبیل اتصال داد و تا دو، سه كیلومتر به پشت خط اول سیم كشید. شب با دستگاه كنترل امواج، چند انفجار به وجود آورد .. مسلسل ها شروع به كار كردند و چراغ های كوچك نصب شده در خط نیز شروع به خاموش و روشن شدن كردند، نیروهای عراقی با تمام قدرت منطقه را زیر آتش گرفتند، در حالی كه بچه های ما عملیات را از محور مورد نظر آغاز كرده بودند. این كار باعث شد دشمن به تصور حمله ای گسترده از خط كذایی ( خط دهلاویۀ سوسنگرد) تا صبح منطقه را بكوبد و مقدار زیادی از مهمات خود را بی فایده از دست بدهد و از پشتیبانی محور اصلی نبرد بازماند.