طویله

تاریخ انتشار : دسامبر 24, 2020
طویله
در عملیات مرصاد، به اسلام آباد رسیدیم . جایی برای اختفا نبود هر جا اطراق می كردیم ممكن بود دشمن پیدایمان كند، فرمانده كه مانده بود نیروهایش را كجا مخفی كند، به یكی، دونفر از رزمنده ها گفت:“ بگردید و این اطراف طویله ای را پیدا كنید“.بعد از دقایقی او برگشت. طویله ای جنب كارخانۀ […]
در عملیات مرصاد، به اسلام آباد رسیدیم . جایی برای اختفا نبود هر جا اطراق می كردیم ممكن بود دشمن پیدایمان كند، فرمانده كه مانده بود نیروهایش را كجا مخفی كند، به یكی، دونفر از رزمنده ها گفت:“ بگردید و این اطراف طویله ای را پیدا كنید“.بعد از دقایقی او برگشت. طویله ای جنب كارخانۀ یخ سازی پیدا كرده بود كه پراز احشام گوناگون بود . به آنجا رفتیم . بی سیم چی كه می خواست موقعیت را به ستاد لشكر اعلام كند می گفت ما در “طُوَیله“ هستیم و ستاد متفجب از اینكه اسلام آباد كجا و شهر طویلۀ عراق كچا كه بالاخره با هزار زحمت بی سیم چی ما قضیه را به آنها تفهیم كرد. تشخیص فرمانده و انتخاب طویله جان همۀ بچه ها را نجات دادف چون دشمن فكر می كرد نیروها از جاده می آیند و حتماً در خانه های متروكه و بدون سكنه اطراق می كنند. ولی تصور نمی كرد كه نیروها نه از طریق جاده ، بلكه از طریق كوه بیایند و در طویله مستقر شوند، تا صبح منافقین را در كمینگاه خود غافل گیر كنند و راه گریزی برایش باقی نگذارند.