سربالایی دعا

تاریخ انتشار : دسامبر 24, 2020
سربالایی دعا
مراسم دعای كمیل بود. الحق و الانصاف، حاج آقا خوب از عهدۀ كار بر می آمد. مجلس را كربلا می كرد بدون اینكه نیاز باشد از آن زهرمارماری ها قاطی اش بكند و حرف های نا مربوط و ناروا به اهل بیت نسبت بدهد. كلمات و عبارت شریف دعا را طوری ادا می كرد كه […]
مراسم دعای كمیل بود. الحق و الانصاف، حاج آقا خوب از عهدۀ كار بر می آمد. مجلس را كربلا می كرد بدون اینكه نیاز باشد از آن زهرمارماری ها قاطی اش بكند و حرف های نا مربوط و ناروا به اهل بیت نسبت بدهد. كلمات و عبارت شریف دعا را طوری ادا می كرد كه سنگ را به گریه می انداخت. بچه ها مثل ابر بهار و طفل مادر مرده ضجه می زدند. حاجی فقط یك عیب داشت و آن این كه جان جلسه را می گرفت بعد تحویل ما می داد. یعنی وقتی كه دیگر مستمعان نای نفس كشیدن نداشتند. كتاب را روی زمین می گذاشت. همیشه به شوخی به او می گفتم:«حاجی، خوب سرازیری های دعا را تخته گاز می روی و سر بالایی هایش را می سپاری به ما! یك وقت نگویی طرف نفهمید!».