خورشید را شرمنده كردی

تاریخ انتشار : دسامبر 24, 2020
خورشید را شرمنده كردی
روزه را بهانه می كرد و به اصطلاح تا لنگ ظهر می خوابید؛ گاهی هم تا غروب آفتاب. البته آن روزها كار مهمی نداشتیم. اگر كسی صدایش می كرد پتو را می كشید سرش و می گفت:«مگه نمی بینی دارم عبادت می كنم؟» یعنی می خواست بگوید خواب روزه دار عبادت است! بچه ها در […]
روزه را بهانه می كرد و به اصطلاح تا لنگ ظهر می خوابید؛ گاهی هم تا غروب آفتاب. البته آن روزها كار مهمی نداشتیم. اگر كسی صدایش می كرد پتو را می كشید سرش و می گفت:«مگه نمی بینی دارم عبادت می كنم؟» یعنی می خواست بگوید خواب روزه دار عبادت است! بچه ها در جواب می گفتند:«بسه دیگه! خورشید را شرمنده كردی چقدر عبادت می كنی؟»