حكمت لیف و صابون

تاریخ انتشار : دسامبر 24, 2020
حكمت لیف و صابون
یادش به خیر آن وقت ها كه من كوچكتر بودم و با هم در محوطۀ گردان قدم می زدیم، چشمم كه می افتاد به بر و بچه های ترگل و ورگل و نورانی، از او می پرسدم:«این چه حكمتی است كه بعضی ها ماشاءالله انگار نورافكن قورت داده اند، مثل الماس می درخشند، بعضی ها […]
یادش به خیر آن وقت ها كه من كوچكتر بودم و با هم در محوطۀ گردان قدم می زدیم، چشمم كه می افتاد به بر و بچه های ترگل و ورگل و نورانی، از او می پرسدم:«این چه حكمتی است كه بعضی ها ماشاءالله انگار نورافكن قورت داده اند، مثل الماس می درخشند، بعضی ها هم مثل تو اگر شب به خواب كسی بیایند قالب تهی می كند» و او می گفت:«حكمت لیف و صابون است برادر. اگر می دانستی چقدر خودشان را در حمام لیف و كیسه می كشند، یا در عرض هفته چند دفعه حمام می روند این حرف را نمی زد، گوشت و پوست است و آب و صابون دیگر، هر چی بیشتر بزنی بیشتر برق می افتی. این دیگر فلسفه نمی خواهد».