توفیق شهادت

تاریخ انتشار : دسامبر 24, 2020
توفیق شهادت
اولین بار بود كه نام شلمچه را می شنیدم. از بچه های گروهان ما تنها یكی، دو نفر بودند كه می دانستند شلمچه كجاست و چه جور جایی است. یكی از برادرها كه مثل خیلی ها در قنوت نمازی فقط عبارت «اللهم ارزقنا توفیق الشهاده فی سبیلك» را می خواند از بلدچی گروهان پرسید:«شلمچه كجاست، […]
اولین بار بود كه نام شلمچه را می شنیدم. از بچه های گروهان ما تنها یكی، دو نفر بودند كه می دانستند شلمچه كجاست و چه جور جایی است. یكی از برادرها كه مثل خیلی ها در قنوت نمازی فقط عبارت «اللهم ارزقنا توفیق الشهاده فی سبیلك» را می خواند از بلدچی گروهان پرسید:«شلمچه كجاست، كی می رسیم؟» بقیه هم كنجكاو بودند از قضیه سر در بیاورند و بدانند اوضاع از چه قرار است؛ لذا به او خیره شدند كه ببینند در جواب دوستشان چه می گوید كه او چانه اش را خاراند و لبخند زنان گفت:«شلمچه؛ شلمچه جایی است ـ كه در قنوت نمازت ـ تا بگویی اللهم ارزقنا توفیق الشـ.... خمپاره ٨٠ آمده پایین، مواظب باش یه وقت اون جا از این صحبت ها نكنی».