بدی، غلطی، لنگی، لگدی

تاریخ انتشار : دسامبر 24, 2020
بدی، غلطی، لنگی، لگدی
به اصطلاح خودش می خواست خداحافظی كند و از طرفی دل بچه ها را به دست بیاورد. از بس اذیت و آزار داشت همه ترجیح می دادیم زودتر برود. می گفت:«نمی دانم با چه زبانی از شما عذر خواهی كنم و به چه نحوی شما از من راضی می شوید». یكی از بچه ها گفت:«تو […]
به اصطلاح خودش می خواست خداحافظی كند و از طرفی دل بچه ها را به دست بیاورد. از بس اذیت و آزار داشت همه ترجیح می دادیم زودتر برود. می گفت:«نمی دانم با چه زبانی از شما عذر خواهی كنم و به چه نحوی شما از من راضی می شوید». یكی از بچه ها گفت:«تو را به خدا سعی نكن قیافۀ آدم حسابی ها را به خودت بگیری كه اصلاً به تو نمی آید، تو را چه به دل جویی و حلالیت طلبیدن». گفت:«نه به خدا این دفعه مثل همیشه نیست. فكر می كنم می خواهد اتفاقی بیفتد. خلاصه خواستم بگویم هر بدیی، غلطی، لنگی، لگدی از ما دیدید حلال كنید». بچه ها گفتند:«برو تو آدم بشو نیستی».