آمادۀ شهادت

تاریخ انتشار : دسامبر 24, 2020
آمادۀ شهادت
ماشین ایفا آمادۀ حركت به طرف خط مقدم بود كه او از راه رسید(شهید زینلی اگر اشتباه نكنم) از مرخصی می آمد. پرسید:«خط می روید؟» یكی از دوستان جواب داد:«معلومه، می خواستی به خاطر تو جبهه را تعطیل كنیم. حالا می گویی چكار كنم؟» گفت:«برو تجهیزات بگیر و بپوش و آماده شو بیا». گفت: ـ […]
ماشین ایفا آمادۀ حركت به طرف خط مقدم بود كه او از راه رسید(شهید زینلی اگر اشتباه نكنم) از مرخصی می آمد. پرسید:«خط می روید؟» یكی از دوستان جواب داد:«معلومه، می خواستی به خاطر تو جبهه را تعطیل كنیم. حالا می گویی چكار كنم؟» گفت:«برو تجهیزات بگیر و بپوش و آماده شو بیا». گفت:
ـ من آماده ام؛ آمادۀ آماده
ـ آمادۀ نگاه كردن
ـ نه، آمادۀ شهادت!