مشخصات شهید

X

"(ضروری)" indicates required fields

شهید کرم کره بندی

451
  • bale
  • eita
  • gap
  • soroush
  • telegram
  • whatsapp
نام کرم
نام خانوادگی کره بندی
نام پدر غلامعلی
تاریخ تولد 1339
محل تولد بوشهر - بوشهر
تاریخ شهادت 1361/07/03
محل شهادت سومار
نوع عضویت سرباز نزاجا
شغل سرباز
مدفن گناوه
  • زندگینامه
  • خاطرات
  • در اولين شب از تابستان سال 1339 در روستاي زردكي ـ كه هم اكنون بخشي از دهستان بزرگ انگالي به مركزيت كره‌بند مي‌باشد ـ كودكي به دنيا آمد كه نامش را «كرم» گذاشتند.

    كرم در دوران كودكي و خردسالي فردي با نشاط، جسور و بازيگوش بود. او پس از گذراندن دوره‌‌ي كودكي، وارد دبستان ‌شد و ابتدا در مدرسه‌ي روستاي خود و سپس در مدرسه‌ي كره‌بند ثبت‌نام نمود.

    وي زير نظر معلمي دلسوز به نام «حاج‌حسين مختاري» نه تنها درس مدرسه، بلكه درس اخلاق و دين و انسانيت نير آموخت. كرم نيز مثل تعداد ديگري از شهيدان منطقه، در محضر اين استاد بزرگوار تلمذ نمود و كسب فيض نمود و براستي كه نبايد از نقش موثر و سازنده‌ي اين معلم‌ها در ترويج فرهنگ ايثار و شهادت غافل ماند.

    وضعيت مالي ضعيف و راه طولاني خانه تا مدرسه باعث ‌شد تا كرم، علي‌رغم ميل باطني، نتواند فقط تا سال اول راهنمايي درس بخواند و پس از آن، ترك تحصيل نمايد.

    او پس از مدتي، جهت امرار معاش و كار، عازم كويت ‌شد و 4 سال در آنجا ماند.

    او، با فرا رسيدن ايام سربازي‌، لباس مقدس رزم ‌پوشيد و در تيپ 55 هوابرد شيراز مشغول گرديد و از همانجا نيز راهي جبهه شد.

    شهيد كرم كره‌بندي، پس از رشادت‌هاي زيادي كه از خود نشان ‌داد، در جبهه‌ي «سومار» و بر اثر اصابت تركش خمپاره از دنيا رفت و به ديار باقي شتافت.

    ايشان بعد از رفتن به سربازي و همنشيني با رزمندگان و واقع شدن در آن محيط روحاني، يكباره متحول گرديد و انقلابي در درونش به وجود آمد. و همين انقلاب نيز بود كه او را به سمت پرواز آخر كشاند و براي هميشه جاودان كرد. يادش گرامي و راهش مستدام!
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    راوي: حسن كره‌بندي

     

    وقتي كرم به سربازي رفت‌، من در كويت به سر مي‌بردم. بار اول به مركز آموزشي كرمان انتقال يافت و در همان‌جا نامه‌اي برايم نوشت و پس از سلام و احوالپرسي، از من خواست كه  برايش يك دوربين بياورم. نام دوربين را نيز نوشته بود. نوشته بود كه دوربيني كه مي‌آوري،  يا «كانون» باشد، يا «ياشيكا». من هم يك دوربين «ياشيكا» برايش خريدم، تا هر وقت به ايران آمدم، آن را برايش بياورم، اما او به جبهه اعزام شد و وقتي من آمدم، شهيد شده بود.

    اين دوربين، هنوز در خانه گذاشته و هيچ كس به آن دست نزده است.

     

    درباره‌ي پدر و مادر شهيد

    نام پدرش «غلام‌علي كره‌بندي» و نام مادرش «فاطمه‌ي نيك‌بخت» است. پدر شهيد، ساليان متمادي است كه به رحمت ايزدي پيوسته و جان را به جان آفرين تسليم كرده است.

    مادر شهيد،‌ هم‌اكنون در قيد حيات است و نزد فرزند ديگرش، حسن كره‌بندي كه در شهرستان گناوه سكونت دارد، زندگي مي‌كند.

     

    راوي : مهندس جمشيد شكوهي

    قبل از انقلاب، ايشان مدتي در محله‌ي دواس بود و من مرتب او را مي‌ديدم. جواني رشيد، ورزشكار، قوي و در ضمن فوتباليستي بسيار تكنيكي بود. قبل از انقلاب، در يكي از شركت‌هاي بوشهر كار مي‌كرد و به خانواده‌اش در امرار معاش كمك مي‌‌نمود.

    او را همين‌طور كم و بيش مي‌ديدم تا اينكه انقلاب شد و عراق به ايران حمله كرد و ما در تنگه‌ي چزابه بوديم، او هم به آنجا آمد.

    در آنجا ريش بلندي گذاشته بود و من كاملاً قيافه‌اش را فراموش كرده بودم. من پس از مدتي، در چزابه، زخمي ‌شدم و به بيمارستان جندي‌شاپور اهواز منتقل شدم.

    اتاقي كه من در ان بستري بودم، پشت سردخانه قرار داشت. يك روز از پرستار اجازه گرفتم و به سردخانه رفتم. آن روز، جسد تعدادي از شهدا از جمله شهيد عليرضا ماهيني را آوردند و من خيلي ناراحت شدم.

    هر چه سعي كردم خودم را قانع كنم و در بيمارستان بمانم، نتوانستم. از شدت ناراحتي، بدون اجازه‌ي مسئولين، از بيمارستان بيرون رفتم و به اردوگاه شهيد بهشتي كه از آنجا به چزابه اعزام شده بوديم‌، رفتم.

    شب، زير يك راه‌پله نشسته بودم و استراحت مي‌كردم كه دو نفر از بچه‌هاي بوشهر پيشم امدند و با من هم‌صحبت شدند. من قضيه‌ي زخمي‌ شدنم را تعريف كردم و فردا صبح به آنها گفتم: «من مي‌خواهم به بيمارستان بر‌گردم!» آنها هم با من آمدند، اما موقعي كه به بيمارستان رفتيم، چون من زخمي ‌بودم، اجازه دادند كه داخل بيمارستان شوم و آن دو نفر را راه ندادند.

    رفتم سراغ سردخانه و ليست شهيداني را كه تازه آورده بودند، گرفتم و نگاه كردم. وقتي از بيمارستان بيرون آمدم، آن دو نفر هنوز درِ بيمارستان منتظرم ايستاده بودند. يكي از آن دو نفر، از شهدا سراغ گرفت و از من خواست كه اسم شهيداني كه آنجا بود را به او بگويم. اسم چند شهيد را گفتم كه يكي از آنها امير جاودان بود.

    تا اسم او را آوردم، يكي از آن دو نفر شروع به گريه و زاري كرد. من نمي‌دانستم كه امير جاودان برادر يكي از آنهاست و خيلي از اين بابت ناراحت شدم.

    يكي از آن دو نفر هم، غلام‌رضا كره‌بندي بود. جسد را به بوشهر منتقل كرديم و خودمان هم با امير جاودان به بوشهر آمديم.

    چون امير جاودان با داماد ما خيلي دوست بود، به آنها هم خبر دادم و همگي در مراسم تشييع جنازه‌ي او شركت كرديم.

     

    نامه‌اي از شهيد كرم كره‌بندي

    برادر گرامي‌، آقاي حسن كره‌بندي

    با سلام!

    برادر جان! حال كه دارم برايت نامه مي‌نويسم، با سيد بزرگ هاشمي‌ و كلبعلي حيدري در آسايشگاه، روي تخت نشسته‌ايم و حدود يك ماه و پنج روز است كه در كرمان خدمت مي‌كنم.

    نامه‌ي عباس، امروز برايم آمده و همگي حالشان خوب است.

    برادر جان! مدت يك ماه و نيم است كه اطلاعي از شما ندارم و اميدوارم كه با رسيدن اين نامه، فوري برايم جواب بنويسيد.

    نامه‌اي كه به خداكرم افراسيابي داده بوديد، به دستمان رسيد و با خواندن آن خيلي خيلي خوشحال شدم.

    برادر جان! در نامه‌ي عباس، چند جمله‌اي خواندم كه مرا متأثر و غمگين ساخت، ولي چه مي‌شد كرد. چند مدت پيش، عبدي جمهوري و كرم عباس‌زاده و عده‌اي ديگر كه جزء بسيج بوشهر بودند، به جبهه رفتند و امروز كه نامه‌ي عباس آمد، نوشته بود كه عبدي جمهوري و عباس مرادي بچه‌ي حاج‌اسد شهيد شده‌اند و كرم عباس‌زاده هم مجروح شده و در بيمارستان بستري است. البته كرم عباس‌زاده از ناحيه‌ي پا زخمي‌شده و نمي‌دانم كه چطور شده است.

    اميدوارم كه به زودي زود، حق بر باطل پيروز گردد.

    يك نامه‌ي تسليت براي بهروز جمهوري بفرست؛ فراموش نشود.

    انشاءالله رژيم بعثي تكريتي به سركردگي آمريكاي خائن به همين زودي سرنگون خواهد شد و خيالتان از طرف بوشهر هم راحت باشد، چون شب‌ها به اينجا حمله مي‌كنند ولي پايين نمي‌آيند و هر كدام پايين آمدند، سرنگون مي‌شوند.

    ديگر مزاحمت نمي‌شوم. مادرم سلام مي‌رساند. عباس سلام مي‌رساند. سيد فاطمه و گوهر دعا مي‌رسانند. سيد‌كبري دعا مي‌رساند. فرشته و غلام‌علي دست عمويشان را مي‌بوسند.

    داراب صالحي، باقر فراده، علي كره‌بندي، حيدر نوشادي، حسين دوست‌علي، سيد بزرگ هاشمي، كلبعلي حيدري و آقاي علي كشاورز سلام مي‌رسانند.

    ارادتمند شما ـ كرم كره‌بندي
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    اطلاعات مزار
    محل مزارگناوه
    تصویر مزار
    موقعیت مکانی مزار
    گالری تصاویر   
    مشاهده سایر تصاویر
    در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید

    فایل ها را به اینجا بکشید
    Max. file size: 64 MB, Max. files: 10.
      your comments
      guest
      0 دیدگاه ها و دلنوشته ها
      بازخورد (Feedback) های اینلاین
      مشاهده همه دلنوشته ها
      0
      ما را از دلنوشته های خود محروم نکنید ...x