نام غلامرضا
نام خانوادگی شجاعي
نام پدر سردار
تاریخ تولد 1342/01/01
محل تولد بوشهر - بوشهر
تاریخ شهادت 1362/05/01
محل شهادت پيرانشهر
مسئولیت فرمانده دسته
نوع عضویت پاسدار
شغل پاسدار
تحصیلات سوم راهنمايي
مدفن بوشهر
نامهها و دست نوشتههاي شهيد شجاعي
به نام خداي قادر متعال كه جان شيرينتر از عسل را به اين بندهي حقير داد تا در راه اهداف الهي فدا كنم. بار ديگر از راه دور به پدر و مادر گراميام، سلام خود و همرزمانم را از دل سنگر ميرسانم.
پدر عزيز، من هماكنون در سهراهي «ملاوي» هستم و هيچ نوع نگراني از حال من نداشته باشيد. فقط دوري شماست كه باعث ناراحتي است كه آن هم انشاءالله برطرف ميشود.
پدر عزيزم، من هماكنون در «اسلام آباد غرب»، سهراهي ملاوي هستم و به نظر ميرسد كه مدت سه ماه مأموريت را در اينجا باشيم.
پدر عزيزم! من با يكي از برادران كُرد ايلامي آشنا شدهام و آشنايي ما نيز اتفاقي بود. يك شب، مسئول ما آمد و گفت: « يك نفر از برادران از جبهه آمده و قرار است امشب مهمان ما باشد» كه بعد آن مرد آمد و به ايشان شام داديم سپس، براي برادران از جبهه تعريف كرد و شب نيز، من در كنار ايشان بودم و از او پذيرايي كردم. و از همينجا رابطهي دوستي ما با هم خوب شد.
ايشان چهار برادر دارد كه همگي در جبهه هستند و پدرش نيز در جبهه بوده، زخمي شده و در خانه بستري است. به گفتهي خود ايشان، خودش نيز 14 ماه است كه در جبههي «ميمك»، «دهلران» و ديگر جبههها حضور دارد.
من و اين برادر، صبح ساعت 8 آدرس يكديگر را گرفتيم تا به همديگر نامه بنويسيم. او هميشه از ما ياد ميكند و نامه برايمان ميفرستد. ما نيز از ايشان ياد ميكنيم و براي او نامه مينويسيم.
در ضمن، ما فقط 11 ساعت در كنار هم بوديم. اسم ايشان «حميدرضا گلستاني» است. انشاءالله اگر موافقت كرد، با هم به بوشهر ميآييم و از آنجا به جبههي جنوب ميرويم.
پدر عزيزم، من به مبلغي پول احتياج دارم و تا كنون از يكي دوستان بوشهري 500 تومان قرض كردهام. اگر ميتواني، هزار تومان را در پاكت نامه بگذار و برايم بفرست.
چون اين نامه را شب مينويسم (جمعه 10/2/60 ) وقت ندارم كه بيشتر پر حرفي كنم. فردا يكي از برادران سرباز حركت ميكند به سمت بوشهر و نامش دشتي است.
سلام مرا به تمام اعضاي خانواده برسان. خدايا مرا با دوستان خود، دوست، و با دشمنان خود، دشمن بگردان!
خدايا چنان كن سرانجام كار، تو خشنود باشي و ما رستگار.
والسلام
غلامرضا شجاعي
شب جمعه 10/2/60
بسم الله الرحمن الرحيم
پدر و مادر عزيز
از راه دور به شما سلام عرض ميكنم.
من روز شنبه (29/12 ) براي اين كه بتوانم كارت و وسايل ديگرم را بگيرم، به شيراز رفتم، ولي كارتم را هنوز نداده بودند.
من نيز دوباره به پادگان رفتم و موقعي كه رسيديم، ساعت 30/3 دقيقه بعد از ظهر بود و برادران در حال حركت بودند. من نيز با هزار زحمت توانستم خودم را به دوستان ملحق كنم.
ما فعلاً در «اسلامآباد غرب» در كرمانشاه هستيم و جايمان مشخص نيست و مرتب تغيير مكان ميدهيم. ديگر عرضي ندارم.
دعاي خير و سلامتي شما، بدرقهي راه رزمندگان اسلام باشد.
والسلام
غلامرضا شجاعي
2/10/60
بسمه تعالي
با سلام به امام بزرگوارمان كه هديهي خدا به ملت ايران است و با رهنمودهاي الهي خويش، امت اسلامي را از فسادها نجات داد.
خدمت برادر عزيزم سيدجبار رضوي، سلام گرم و صميميخودم را از قلب سنگر معشوقان خدا ميرسانم و از خداوند متعال، آرزوي توفيق براي شما دارم.
اگر جوياي احوال برادر كوچك خود باشي، در سلامتي كامل هستم و هيچ نوع نگراني ندارم و از خداوند ميخواهم كه هر چه زودتر، شما را در كربلا زيارت كنم. انشاءالله.
برادر جان! امروز رزمندگان اسلام، خودشان را براي حمله آماده ميكنند و به نيروي دشمن بعثي، حمله خواهند كرد.
برادران رزمنده، مثل كساني كه شب وصال آنهاست، دستهاي خويش را به حنا زدهاند و عاشقانه به سوي معشوق خويش حركت ميكنند.
غلامرضا شجاعي
يا رب چه چشمه اي است محبت كه من از آن
يك قطره نوش كردم و دريا گريستم
نور چشم عزيز و برادر محبوبم
سلام!
سلام به مهرها، وفاها، دوستيها و به قلبهاي پاك و خالي از هر نوع آلايش. سلام به تو كه با وفايي و مظهر اين همه خوبي هستي؛ به تو كه تمام صفات عالي انساني در تو جمع است و قلب پاك و بيآلايشت براي من مايهي تحسين و اعجاب است. به قول معروف، آنچه خوبان همه دارند، تو يكجا داري.
آري، نور چشم عزيزم، نهال دوستي به كمك وفا بارور ميشود و از سرچشمهي حياتبخش وفاداري سيراب ميگردد . در قلبهاي پاك و بيآلايش، جوانه ميزند و رشد ميكند و آنگاه ميوهي محبت و عشق و دوستي بار ميآورد.
اسلام عزيز هم به اين نكته بسيار توجه دارد و سرآمد تقوي را عشق و دوستي ميداند. يكي از معاني ولايت، دوستي ميباشد و در اذان و اقامه نيز ميخوانيم «اشهد ان علياً ولي الله » يعني گواهي ميدهم كه علي دوست خداست.
بنابراين ميفهميم كه براي رسيدن به خدا، ابتدا بايد آن را دوست بداريم و آنگاه از آن پيروي كنيم. براي همين هم ميباشد كه پيغمبراسلام (ص) به علي (ع) ميفرمايد: «يا علي! حُبّكُ ايمان و بُغضُكَ كفر» يعني (اي علي، دوستي با تو ايمان است و دشمني با تو كفر)
همچنين دوست داشتن ائمه اطهار (ع) و اولياء دين و علماي بزرگ، به منزلهي ايمان است و دشمني با ايشان، كفر.
امام صادق (ع) در جواب يكي از اصحاب كه عرض كرد: «يابن رسولالله، من شما را دوست ميدارم. آيا دينم كامل است؟» فرمود: «مگر دين، غير از محبت است؟» و در جاي ديگر، حضرت علي (ع) ميفرمايد: «رأس الايمان، التوجه الي الناس» يعني (سرآمد ايمان، بعد از اعتقاد به يگانگي خدا، دوست داشتن مردم است)
البته براي اينكه دوستيها پايدار بماند، بايد با وفا و مهر، همراه باشد (يك ذره وفا را به دو عالم نفروشيم.)
به هر حال، من، دوستي و محبت و وفاداري تو را ميستايم و زبانم از تشكر و سپاس از اظهار لطف بينهايت تو، عاجز است.
سلامتي و توفيق و پيروزي كامل همهي شما چهرههاي پاك را خواهانم. نامه را با دعا به رهبر كبير انقلاب، ابراهيم زمان و موسي دوران، رهبر و مقتداي عالم انساني، عارف رباني و عالم نوراني، پير جماران، خميني عزيز ـ روحي و ارواح العالمين الفداء ـ خاتمه ميدهم.
خدايا! خدايا! تا انقلاب مهدي، خميني را نگهدار!
والسلام. شما را به خدا ميسپارم. فالله خير الحافظا و هو ارحم الراحمين.
قربان شما غلامرضا شجاعي
به نام يگانه شنوندهي دردها، يگانه اجابت كنندهي دعاها، يگانه يار و ياور بيكسان و به نام الله، پاسدار خون شهيدان.
خدمت پدر عزيزم، سلام گرم خود و همسنگرانم را عرض ميكنم. انشاءالله كه در سلامتي كامل به سر ميبري و هيچ نوع نگراني نداشته باشي. من در سلامت كامل به سر ميبرم و انشاءالله شما را در كربلا ميبينم.
پدر جان، اين دومين نامهاي است كه برايت مينويسم و جواب نامههاي قبلي، هنوز به دستم نرسيده است.
پدر جان، به برادران رزمنده، مرخصي نميدهند و اگر هم بدهند، محدود است و با قرعهكشي انجام ميشود. همين امروز، قرعهكشي شد و 5 نفر از بين 35 نفر انتخاب شدند كه اسم من بيرون نيامد.
پدر، برايم بنويس كه كداميك از برادران رزمنده شهيد شدهاند و به ديدار معشوق خود شتافتهاند. در اينجا مشكل فراوان است و هم اكنون نيز منطقه در آمادهباش كامل است.
پدر عزيزم، به خانوادهي شهدا برسيد و آنها را دلداري بدهيد، چون اين خانوادهها بهترين عزيزان خويش را براي تداوم انقلاب و پياده كردن اسلام راستين در جهان، از دست دادهاند. اين خانوادهها، سرمشق ما و مادران اين عزيزان نيز سرمشق مادران ما هستند. اين مادران صبر ميكنند و به مادران ما ميآموزند كه چگونه فداكاري كنند و عزيزان خويش را به جبهه بفرستند. فرزندان اين خانوادهها به نداي «هل من ناصر ينصرنيِ» حسين زمان، جواب مثبت دادهاند و با خون خويش، بهشت را براي خود تضمين كردهاند.
ما تا كنون چندين نامه نوشتهايم، ولي جواب هيچكدام نرسيده است؛ بجز يك نامه از عمويم احمد.
پدر جان، براي رزمندگان و امام دعا بكنيد. نمازهايتان را اول وقت بخوانيد. قرآن بخوانيد و هميشه در كارهايتان به خدا و امامان معصوم (ع) متوسل شويد.
پدر عزيز! در كارهايت خدا را ياد كن و پيش خود بگو كه خدا بر اعمال من ناظر است و ميخواهم در آخرت به خدا جواب بدهم.
چند روز قبل، رزمندگان اسلام در منطقه، ضربهاي جدي به ضد انقلاب زدند و گروه زيادي از آنها را از بين بردند.
ديگر عرضي ندارم. سلام مرا به مادرم برسان و به او بگو كه نگران نباش، انشاءالله در آينده سري به خانه ميزنم.
سلام مرا به غلامحسين، مرضيه، راضيه و عموهايم احمد، محمدحسين، داييهاي مهربانم يوسف، احمد، امرالله و نامدار و ديگر عزيزان برسانيد. در ضمن، به اين آدرس، ميتوانيد برايم نامه بنويسيد:
«شيراز ـ پادگان شهيد عبدالله مسگر ـ تعاون سپاه ـ گردان 946 ليلهالقدر مستقر در غرب كشور ـ گروهان 1 ـ دسته 1 ـ سپاه جوانرود»
ديگر عرضي ندارم، جز سلامتي شما. خداحافظ!
خدايا، خدايا، تا انقلاب مهدي، خميني را نگهدار!
به اميد رفتن به نجف و كربلا
پسر شما، غلامرضا شجاعي (31/5/60)
خدا شاهد است كه من به اميد محبت شما دوستان زندهام و هيچ دلخوشي ديگري در زندگي ندارم. در نيمههاي شب، هنگامي كه تمام ديدهها در خوابند، چشمهاي من به اميد تو، باز است و با خداي خود در راز و نياز.
دعا گوي همه رزمندگان اسلام هستم؛ بويژه تو اي برادر باوفا.
به خدا قسم، دلم نميخواهد قلم را زمين بگذارم، زيرا در عالم خيال، خودم را مقابل تو ميبينم. توصيهي من به همهي شما اين است كه جز به نيت قربه اليالله، نيت ديگري را در هنگام جهاد، دخالت ندهيد و در هر حال از خدا بخواهيد كه خلوص نيت به شما عطا بفرمايد. نگذاريد شيطان كه هميشه در كمين ماست، راهي به قلب شما باز كند، زيرا شيطان در كار خود، بياندازه استادِ استاد است. او حتي دست از اولياء و انبياء نيز بر نميدارد، تا چه رسد به سايرين. براي دور كردن شيطان، بهترين وسيله ذكر خداست كه شيطان از آن هراس دارد و فرار ميكند.
پيوسته بعد از هر نماز، دعاي غريق را بخوانيد. به اين طريق: « يا اللهُ يا رحمنْ يا رحيم. يا مقلبالقلوب، ثبت قلبي علي دينك.» اين عبارات از امام صادق (ع) است و طي آن انسان از خدا ميخواهد كه قلبش بر دين حق ثابت باشد تا شيطان نتواند انسان را به انحراف بكشاند.
توصيهي ديگر من اين است كه در هر حال، توبه و استغفار را فراموش نكنيد، زيرا شيطان هنگام توبه خيلي مأيوس ميشود. عبارت «استغر الله ربي و اتوب و اليه» را دائم بر زبان جاري كنيد.
توصيهي ديگر اين كه در قنوت نماز و يا اوقات ديگر، بخوانيد: « اعوذ بك من خطرات قلبي و لحظات عيني» يعني: (خدايا پناه ميبرم به تو از انحرافات قلب و چشم) زيرا شيطان هميشه در صدد است كه قلب و چشم انسان را به انحراف بكشاند.
دعاي «عظم البلاء» را هم مرتب بخوانيد كه خيلي مهم است. نمازها را با دقت و مراقبت برگزار و سعي كنيد هر قدر ممكن است، در حين خواندن نماز، دل خود را متوجه خدا نماييد.
توصيهي ديگر كه از همه مهمتر است، اينكه در هر حال از پيشگاه چهارده معصوم (ع) كمك بخواهيد و دست توسل بسوي ايشان دراز كنيد، زيرا بدون توسل به اين چهارده نور پاك، و بدون ولايت و دوستي آنها، هيچ عملي را خداوند از انسان قبول نميكند؛ دوستي اينها و راه اينها تنها راه وصول به خداوند است.
در زيارت حضرت بقيهالله(عج)، ميخوانيم: «السلام عليك يا شريك القرآن». يعني: (سلام بر تو اي كسي كه شريك قرآني) به اين معني كه عمل به قرآن بايد حتماً با اطاعت از او همراه باشد. يعني قرآن بدون حضرت بقيهالله(عج) مفهومي ندارد.
به طور كلي، قرآن از ائمهي اطهار (ع) جدا نيست. صبحها كه از خواب بر ميخيزيد، روي خود را به طرف كربلاي حسين (ع) كه به حق، كعبهي دلهاست كنيد. بر آن حضرت، عرض ادب و ارادت كنيد كه براي روشن شدن قلب، بسيار واجب است. السلام عليك يا ابا عبدالله. السلام عليك يابن رسول الله السلام عليك و رحمه الله و بركاته.
به خدا قسم، همين سه سلام اگر همه روز تكرار شود، بهشت را براي انسان تضمين ميكند، البته به شرط خلوص نيت.
نامهام خيلي طولاني شد. بايد ببخشيد و مرا عفو كنيد. والسلام. شما را به خدا ميسپارم.
خدمت برادران عزيز و همسنگران جان بركف، سلام برسانيد. من، سلامت و پيروزي جوانان پاك نهاد را در پناه خداي بزرگ و ائمه اطهار خواهانم. زيرا شما افرادي هستيد كه دست از هستي خويش شستهايد و با خلوص نيت در سختترين شرايط به نداي رهبر عالي قدر و فرزند زهرا (س) پاسخ مثبت دادهايد و از حريم اسلام دفاع مينمائيد.
دعاي خير امام امت و تمام ملت ايران، بدرقهي راه شما باد.
اگر جوياي حال من باشيد، بحمدالله خوبم و به دعاگويي شما مشغول. نامهي مهرآميزت بار ديگر احساسات و عواطفم را نسبت به تو برانگيخت و خاطرات گذشته و آن شبنشينيهاي خالصانه و بيريا را در برابر ديدگانم زنده كرد. قلب تيز پروازم را بال و پر بخشيد و در عالم خيال، به سير و سياحت با تو مشغول گرديد. به قدرت خدا در خيال با تو صحبت كردم و از آتشي كه دست هجران به قلبم زده است، نالهها كردم. هميشه به ياد تو هستم و هيچگاه قيافهي مهربانت از نظرم محو نميشود.
ادامه مطلب
به نام خداي قادر متعال كه جان شيرينتر از عسل را به اين بندهي حقير داد تا در راه اهداف الهي فدا كنم. بار ديگر از راه دور به پدر و مادر گراميام، سلام خود و همرزمانم را از دل سنگر ميرسانم.
پدر عزيز، من هماكنون در سهراهي «ملاوي» هستم و هيچ نوع نگراني از حال من نداشته باشيد. فقط دوري شماست كه باعث ناراحتي است كه آن هم انشاءالله برطرف ميشود.
پدر عزيزم، من هماكنون در «اسلام آباد غرب»، سهراهي ملاوي هستم و به نظر ميرسد كه مدت سه ماه مأموريت را در اينجا باشيم.
پدر عزيزم! من با يكي از برادران كُرد ايلامي آشنا شدهام و آشنايي ما نيز اتفاقي بود. يك شب، مسئول ما آمد و گفت: « يك نفر از برادران از جبهه آمده و قرار است امشب مهمان ما باشد» كه بعد آن مرد آمد و به ايشان شام داديم سپس، براي برادران از جبهه تعريف كرد و شب نيز، من در كنار ايشان بودم و از او پذيرايي كردم. و از همينجا رابطهي دوستي ما با هم خوب شد.
ايشان چهار برادر دارد كه همگي در جبهه هستند و پدرش نيز در جبهه بوده، زخمي شده و در خانه بستري است. به گفتهي خود ايشان، خودش نيز 14 ماه است كه در جبههي «ميمك»، «دهلران» و ديگر جبههها حضور دارد.
من و اين برادر، صبح ساعت 8 آدرس يكديگر را گرفتيم تا به همديگر نامه بنويسيم. او هميشه از ما ياد ميكند و نامه برايمان ميفرستد. ما نيز از ايشان ياد ميكنيم و براي او نامه مينويسيم.
در ضمن، ما فقط 11 ساعت در كنار هم بوديم. اسم ايشان «حميدرضا گلستاني» است. انشاءالله اگر موافقت كرد، با هم به بوشهر ميآييم و از آنجا به جبههي جنوب ميرويم.
پدر عزيزم، من به مبلغي پول احتياج دارم و تا كنون از يكي دوستان بوشهري 500 تومان قرض كردهام. اگر ميتواني، هزار تومان را در پاكت نامه بگذار و برايم بفرست.
چون اين نامه را شب مينويسم (جمعه 10/2/60 ) وقت ندارم كه بيشتر پر حرفي كنم. فردا يكي از برادران سرباز حركت ميكند به سمت بوشهر و نامش دشتي است.
سلام مرا به تمام اعضاي خانواده برسان. خدايا مرا با دوستان خود، دوست، و با دشمنان خود، دشمن بگردان!
خدايا چنان كن سرانجام كار، تو خشنود باشي و ما رستگار.
والسلام
غلامرضا شجاعي
شب جمعه 10/2/60
بسم الله الرحمن الرحيم
پدر و مادر عزيز
از راه دور به شما سلام عرض ميكنم.
من روز شنبه (29/12 ) براي اين كه بتوانم كارت و وسايل ديگرم را بگيرم، به شيراز رفتم، ولي كارتم را هنوز نداده بودند.
من نيز دوباره به پادگان رفتم و موقعي كه رسيديم، ساعت 30/3 دقيقه بعد از ظهر بود و برادران در حال حركت بودند. من نيز با هزار زحمت توانستم خودم را به دوستان ملحق كنم.
ما فعلاً در «اسلامآباد غرب» در كرمانشاه هستيم و جايمان مشخص نيست و مرتب تغيير مكان ميدهيم. ديگر عرضي ندارم.
دعاي خير و سلامتي شما، بدرقهي راه رزمندگان اسلام باشد.
والسلام
غلامرضا شجاعي
2/10/60
بسمه تعالي
با سلام به امام بزرگوارمان كه هديهي خدا به ملت ايران است و با رهنمودهاي الهي خويش، امت اسلامي را از فسادها نجات داد.
خدمت برادر عزيزم سيدجبار رضوي، سلام گرم و صميميخودم را از قلب سنگر معشوقان خدا ميرسانم و از خداوند متعال، آرزوي توفيق براي شما دارم.
اگر جوياي احوال برادر كوچك خود باشي، در سلامتي كامل هستم و هيچ نوع نگراني ندارم و از خداوند ميخواهم كه هر چه زودتر، شما را در كربلا زيارت كنم. انشاءالله.
برادر جان! امروز رزمندگان اسلام، خودشان را براي حمله آماده ميكنند و به نيروي دشمن بعثي، حمله خواهند كرد.
برادران رزمنده، مثل كساني كه شب وصال آنهاست، دستهاي خويش را به حنا زدهاند و عاشقانه به سوي معشوق خويش حركت ميكنند.
غلامرضا شجاعي
يا رب چه چشمه اي است محبت كه من از آن
يك قطره نوش كردم و دريا گريستم
نور چشم عزيز و برادر محبوبم
سلام!
سلام به مهرها، وفاها، دوستيها و به قلبهاي پاك و خالي از هر نوع آلايش. سلام به تو كه با وفايي و مظهر اين همه خوبي هستي؛ به تو كه تمام صفات عالي انساني در تو جمع است و قلب پاك و بيآلايشت براي من مايهي تحسين و اعجاب است. به قول معروف، آنچه خوبان همه دارند، تو يكجا داري.
آري، نور چشم عزيزم، نهال دوستي به كمك وفا بارور ميشود و از سرچشمهي حياتبخش وفاداري سيراب ميگردد . در قلبهاي پاك و بيآلايش، جوانه ميزند و رشد ميكند و آنگاه ميوهي محبت و عشق و دوستي بار ميآورد.
اسلام عزيز هم به اين نكته بسيار توجه دارد و سرآمد تقوي را عشق و دوستي ميداند. يكي از معاني ولايت، دوستي ميباشد و در اذان و اقامه نيز ميخوانيم «اشهد ان علياً ولي الله » يعني گواهي ميدهم كه علي دوست خداست.
بنابراين ميفهميم كه براي رسيدن به خدا، ابتدا بايد آن را دوست بداريم و آنگاه از آن پيروي كنيم. براي همين هم ميباشد كه پيغمبراسلام (ص) به علي (ع) ميفرمايد: «يا علي! حُبّكُ ايمان و بُغضُكَ كفر» يعني (اي علي، دوستي با تو ايمان است و دشمني با تو كفر)
همچنين دوست داشتن ائمه اطهار (ع) و اولياء دين و علماي بزرگ، به منزلهي ايمان است و دشمني با ايشان، كفر.
امام صادق (ع) در جواب يكي از اصحاب كه عرض كرد: «يابن رسولالله، من شما را دوست ميدارم. آيا دينم كامل است؟» فرمود: «مگر دين، غير از محبت است؟» و در جاي ديگر، حضرت علي (ع) ميفرمايد: «رأس الايمان، التوجه الي الناس» يعني (سرآمد ايمان، بعد از اعتقاد به يگانگي خدا، دوست داشتن مردم است)
البته براي اينكه دوستيها پايدار بماند، بايد با وفا و مهر، همراه باشد (يك ذره وفا را به دو عالم نفروشيم.)
به هر حال، من، دوستي و محبت و وفاداري تو را ميستايم و زبانم از تشكر و سپاس از اظهار لطف بينهايت تو، عاجز است.
سلامتي و توفيق و پيروزي كامل همهي شما چهرههاي پاك را خواهانم. نامه را با دعا به رهبر كبير انقلاب، ابراهيم زمان و موسي دوران، رهبر و مقتداي عالم انساني، عارف رباني و عالم نوراني، پير جماران، خميني عزيز ـ روحي و ارواح العالمين الفداء ـ خاتمه ميدهم.
خدايا! خدايا! تا انقلاب مهدي، خميني را نگهدار!
والسلام. شما را به خدا ميسپارم. فالله خير الحافظا و هو ارحم الراحمين.
قربان شما غلامرضا شجاعي
به نام يگانه شنوندهي دردها، يگانه اجابت كنندهي دعاها، يگانه يار و ياور بيكسان و به نام الله، پاسدار خون شهيدان.
خدمت پدر عزيزم، سلام گرم خود و همسنگرانم را عرض ميكنم. انشاءالله كه در سلامتي كامل به سر ميبري و هيچ نوع نگراني نداشته باشي. من در سلامت كامل به سر ميبرم و انشاءالله شما را در كربلا ميبينم.
پدر جان، اين دومين نامهاي است كه برايت مينويسم و جواب نامههاي قبلي، هنوز به دستم نرسيده است.
پدر جان، به برادران رزمنده، مرخصي نميدهند و اگر هم بدهند، محدود است و با قرعهكشي انجام ميشود. همين امروز، قرعهكشي شد و 5 نفر از بين 35 نفر انتخاب شدند كه اسم من بيرون نيامد.
پدر، برايم بنويس كه كداميك از برادران رزمنده شهيد شدهاند و به ديدار معشوق خود شتافتهاند. در اينجا مشكل فراوان است و هم اكنون نيز منطقه در آمادهباش كامل است.
پدر عزيزم، به خانوادهي شهدا برسيد و آنها را دلداري بدهيد، چون اين خانوادهها بهترين عزيزان خويش را براي تداوم انقلاب و پياده كردن اسلام راستين در جهان، از دست دادهاند. اين خانوادهها، سرمشق ما و مادران اين عزيزان نيز سرمشق مادران ما هستند. اين مادران صبر ميكنند و به مادران ما ميآموزند كه چگونه فداكاري كنند و عزيزان خويش را به جبهه بفرستند. فرزندان اين خانوادهها به نداي «هل من ناصر ينصرنيِ» حسين زمان، جواب مثبت دادهاند و با خون خويش، بهشت را براي خود تضمين كردهاند.
ما تا كنون چندين نامه نوشتهايم، ولي جواب هيچكدام نرسيده است؛ بجز يك نامه از عمويم احمد.
پدر جان، براي رزمندگان و امام دعا بكنيد. نمازهايتان را اول وقت بخوانيد. قرآن بخوانيد و هميشه در كارهايتان به خدا و امامان معصوم (ع) متوسل شويد.
پدر عزيز! در كارهايت خدا را ياد كن و پيش خود بگو كه خدا بر اعمال من ناظر است و ميخواهم در آخرت به خدا جواب بدهم.
چند روز قبل، رزمندگان اسلام در منطقه، ضربهاي جدي به ضد انقلاب زدند و گروه زيادي از آنها را از بين بردند.
ديگر عرضي ندارم. سلام مرا به مادرم برسان و به او بگو كه نگران نباش، انشاءالله در آينده سري به خانه ميزنم.
سلام مرا به غلامحسين، مرضيه، راضيه و عموهايم احمد، محمدحسين، داييهاي مهربانم يوسف، احمد، امرالله و نامدار و ديگر عزيزان برسانيد. در ضمن، به اين آدرس، ميتوانيد برايم نامه بنويسيد:
«شيراز ـ پادگان شهيد عبدالله مسگر ـ تعاون سپاه ـ گردان 946 ليلهالقدر مستقر در غرب كشور ـ گروهان 1 ـ دسته 1 ـ سپاه جوانرود»
ديگر عرضي ندارم، جز سلامتي شما. خداحافظ!
خدايا، خدايا، تا انقلاب مهدي، خميني را نگهدار!
به اميد رفتن به نجف و كربلا
پسر شما، غلامرضا شجاعي (31/5/60)
خدا شاهد است كه من به اميد محبت شما دوستان زندهام و هيچ دلخوشي ديگري در زندگي ندارم. در نيمههاي شب، هنگامي كه تمام ديدهها در خوابند، چشمهاي من به اميد تو، باز است و با خداي خود در راز و نياز.
دعا گوي همه رزمندگان اسلام هستم؛ بويژه تو اي برادر باوفا.
به خدا قسم، دلم نميخواهد قلم را زمين بگذارم، زيرا در عالم خيال، خودم را مقابل تو ميبينم. توصيهي من به همهي شما اين است كه جز به نيت قربه اليالله، نيت ديگري را در هنگام جهاد، دخالت ندهيد و در هر حال از خدا بخواهيد كه خلوص نيت به شما عطا بفرمايد. نگذاريد شيطان كه هميشه در كمين ماست، راهي به قلب شما باز كند، زيرا شيطان در كار خود، بياندازه استادِ استاد است. او حتي دست از اولياء و انبياء نيز بر نميدارد، تا چه رسد به سايرين. براي دور كردن شيطان، بهترين وسيله ذكر خداست كه شيطان از آن هراس دارد و فرار ميكند.
پيوسته بعد از هر نماز، دعاي غريق را بخوانيد. به اين طريق: « يا اللهُ يا رحمنْ يا رحيم. يا مقلبالقلوب، ثبت قلبي علي دينك.» اين عبارات از امام صادق (ع) است و طي آن انسان از خدا ميخواهد كه قلبش بر دين حق ثابت باشد تا شيطان نتواند انسان را به انحراف بكشاند.
توصيهي ديگر من اين است كه در هر حال، توبه و استغفار را فراموش نكنيد، زيرا شيطان هنگام توبه خيلي مأيوس ميشود. عبارت «استغر الله ربي و اتوب و اليه» را دائم بر زبان جاري كنيد.
توصيهي ديگر اين كه در قنوت نماز و يا اوقات ديگر، بخوانيد: « اعوذ بك من خطرات قلبي و لحظات عيني» يعني: (خدايا پناه ميبرم به تو از انحرافات قلب و چشم) زيرا شيطان هميشه در صدد است كه قلب و چشم انسان را به انحراف بكشاند.
دعاي «عظم البلاء» را هم مرتب بخوانيد كه خيلي مهم است. نمازها را با دقت و مراقبت برگزار و سعي كنيد هر قدر ممكن است، در حين خواندن نماز، دل خود را متوجه خدا نماييد.
توصيهي ديگر كه از همه مهمتر است، اينكه در هر حال از پيشگاه چهارده معصوم (ع) كمك بخواهيد و دست توسل بسوي ايشان دراز كنيد، زيرا بدون توسل به اين چهارده نور پاك، و بدون ولايت و دوستي آنها، هيچ عملي را خداوند از انسان قبول نميكند؛ دوستي اينها و راه اينها تنها راه وصول به خداوند است.
در زيارت حضرت بقيهالله(عج)، ميخوانيم: «السلام عليك يا شريك القرآن». يعني: (سلام بر تو اي كسي كه شريك قرآني) به اين معني كه عمل به قرآن بايد حتماً با اطاعت از او همراه باشد. يعني قرآن بدون حضرت بقيهالله(عج) مفهومي ندارد.
به طور كلي، قرآن از ائمهي اطهار (ع) جدا نيست. صبحها كه از خواب بر ميخيزيد، روي خود را به طرف كربلاي حسين (ع) كه به حق، كعبهي دلهاست كنيد. بر آن حضرت، عرض ادب و ارادت كنيد كه براي روشن شدن قلب، بسيار واجب است. السلام عليك يا ابا عبدالله. السلام عليك يابن رسول الله السلام عليك و رحمه الله و بركاته.
به خدا قسم، همين سه سلام اگر همه روز تكرار شود، بهشت را براي انسان تضمين ميكند، البته به شرط خلوص نيت.
نامهام خيلي طولاني شد. بايد ببخشيد و مرا عفو كنيد. والسلام. شما را به خدا ميسپارم.
خدمت برادران عزيز و همسنگران جان بركف، سلام برسانيد. من، سلامت و پيروزي جوانان پاك نهاد را در پناه خداي بزرگ و ائمه اطهار خواهانم. زيرا شما افرادي هستيد كه دست از هستي خويش شستهايد و با خلوص نيت در سختترين شرايط به نداي رهبر عالي قدر و فرزند زهرا (س) پاسخ مثبت دادهايد و از حريم اسلام دفاع مينمائيد.
دعاي خير امام امت و تمام ملت ايران، بدرقهي راه شما باد.
اگر جوياي حال من باشيد، بحمدالله خوبم و به دعاگويي شما مشغول. نامهي مهرآميزت بار ديگر احساسات و عواطفم را نسبت به تو برانگيخت و خاطرات گذشته و آن شبنشينيهاي خالصانه و بيريا را در برابر ديدگانم زنده كرد. قلب تيز پروازم را بال و پر بخشيد و در عالم خيال، به سير و سياحت با تو مشغول گرديد. به قدرت خدا در خيال با تو صحبت كردم و از آتشي كه دست هجران به قلبم زده است، نالهها كردم. هميشه به ياد تو هستم و هيچگاه قيافهي مهربانت از نظرم محو نميشود.
اطلاعات مزار
محل مزاربوشهر
تصویر مزار
موقعیت مکانی مزار
در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید
0 دیدگاه ها و دلنوشته ها