تولد يك مرد:

در سال1332 در خانواده اي متدين و مذهبي از پدري شيفته معارف اسلامي به نام بهمن اژدري و مادري پاك دامن و متعهد در شهر دالكي كه آن روزها قريه اي محروم از امكانات اوليه بود،فرزندي متولد  شد كه او را اسماعيل نام نهادند.تحصيلات ابتدايي را در دبستان زادگاه خود همراه با فراگيري قرآن در مكتب خانه هاي آن روز با موفقيت به پايان رسانيد و براي ادامه تحصيل راهي شهر برازجان شد.دوران تحصيلات راهنمايي را هم با دوري از خانواده و با فقر و محروميت و با نمرات خوب به پايان رسانيد.اما به دليل كمبود امكانات و مشكلات تحصيل دانش در آن سال ها -  كه خيلي از هم سالان او از نعمت سواد هم محروم مي شدند - نتوانست بيشتر از اين تحصيلات مدرسه اي خود را ادامه دهد.

 

ورود به ارتش:

اواسط سال1346،در حالي كه نوجواني شانزده ساله بود،وارد آموزشگاه مخابرات ارتش در شيراز شد و در سال1350با درجه گروهبان دومي با موفقيت از آن آموزشگاه فارغ التحصيل شد.

اسماعيل با استعداد درخشان خود نظر مسئولين مافوق را به خود جلب كرده بود. به همين دليل در سن19 سالگي از شيراز به هوانيروز اصفهان منتقل شد .  پس از مدت كوتاهي كه در اصفهان به سر برد موفق به اخذ ديپلم گرديد و سپس جهت ادامه تحصيل نظامي و طي دوره تخصصي تداركات بالگرد به تهران اعزام شد و آموزش هايي را در خصوص بالگردهاي كبري،شنوك و يو اچ وان به طرز شگفت انگيزي فرا گرفت و اواخر سال1352يعني يك سال بعد به اصفهان مراجعت نمود.بعد از اتمام دوره هاي آموزشي هوانيروز در اصفهان و پس از مدت كوتاهي به پايگاه هوانيروز باختران منتقل شد.

فرماندهي ديگر:

اسماعيل تا سال1357و اوج مبارزات ملت قهرمان ايران در شهر باختران ماند . اما او كه روحش با عشق به معارف نوراني اسلام،عجين شده بود و از طرفي ستم ها و ظلم هاي دوران ستم شاهي را با تمام وجود خود لمس كرده بود،پيام قيام امام خميني را با جان و دل و آغوش باز دريافت نمود و اجراي دستور او را بالاتر از فرمان همه شخصيت هاي ظاهري و پوشالي برخود واجب دانست . چرا كه اين جا ديگر او بود كه بر قلوب مردم خداجوي فرماندهي مي كرد.به همين علت در لحظه هاي اوليه وصول فرمان تاريخي امام به نظاميان و سربازان مبني بر ترك پادگان ها و سربازخانه ها  - كه ضربه اي مهلك بر پيكر نيمه جان رژيم استبدادي شاهنشاهي بود - او نيز پادگان نظامي را ترك گفت و به صفوف خلل ناپذير امت اسلامي پيوست.اما به دليل اين كه از اجراي دستورات فرماندهان مافوق خود سرپيچي كرده و مهم تر از آن به انقلابيون پيوسته بود،مورد تعقيب ضد اطلاعات،ركن2،دژباني و ساواك شاهنشاهي قرار گرفت و به ناچار با اطلاع رساندن به خانواده و همسر جوانش متواري شد و زندگي سختي را با تعقيب و گريز شروع كرد.براي مدتي به اصفهان رفت و در منزل يكي از دوستانش به زندگي مخفيانه روي آورد. ( كه البته در اين مدت خيل عظيم مردم شركت مي كرد. ) اما بحمدالله طولي نكشيد كه انقلاب اسلامي پيروز شد و اسماعيل به آغوش خانواده بازگشت.

 

سرباز خميني:

پيروزي انقلاب و استقرار نظام مقدس جمهوري اسلامي باعث تحول در همه اقشار مردم گرديد.ديگر ارتشيان و نظاميان نه از ترس دستگاه طاغوتي بلكه به عشق ميهن اسلامي در اجراي دستورات فرماندهان بالاخص فرماندهي كل قوا حضرت امام خميني(ره)سرازپا نمي شناختند.شهيد اژدري نيز همراه با ديگر هم سنگرانش به پادگان نظامي برگشت و براي هر گونه مأموريتي در راستاي دفاع از ارزش هاي الهي نظام اعلام آمادگي كرد.

 

فرمانده شهيد:

شهيد اژدري كه علاقه فراواني به كسب اطلاعات و آموزش هاي لازم داشت،پس از اين كه از سوي ارتش اعلام شد كه درجه داران ديپلمه دوره افسري را بگذرانند  يك سال پس از شروع جنگ تحميلي در سال1360 از اصفهان به مركز پياده نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي واقع در شيراز عزيمت كرد و دوره افسري را با موفقيت به پايان رسانيده و به درجه ستوان سومي نائل آمد.

در اسفند ماه سال1362طي حكمي به سمت فرماندهي گروهان منصوب شد و عازم جبهه هاي نبرد حق عليه باطل در غرب كشور(نوسود)مي گرديد.كوه هاي سر به فلك كشيده غرب هرگز رشادت هاي او و ياران پاك باخته خميني(ره)را فراموش نخواهند كرد.شهيد اژدري از تاريخ انتصاب تا روز شهادتش(15/5/63) دلاورانه و با جوان مردي تمام به دفاع از كيان نظام مقدس جمهوري اسلامي پرداخت . تا اين كه در تاريخ مزبور يعني پانزدهم مرداد سال1363به افتخار ابدي شهادت نائل آمد.