مشخصات شهید

X

"(ضروری)" indicates required fields

شهید مظاهر رحیمی

768
  • bale
  • eita
  • gap
  • soroush
  • telegram
  • whatsapp
نام مظاهر
نام خانوادگی رحیمی
نام پدر محمدرضا
تاریخ تولد 1352
محل تولد بوشهر - بوشهر
تاریخ شهادت 82/2/13
محل شهادت جم
نوع عضویت درجه دار نیروی انتظامی
شغل نیروی انتظامی
  • زندگینامه
  • خاطرات
  • زندگی نامه شهید بزرگوار:

    شهيد مظاهر رحيمي فرزند محمد رضا ساكن برازجان در سال 1352 در شهرستان دشتستان در خطه دلاور حيز جنوب در خانواده اي مستضعف اما مومن و مذهبي ديده به جهان گشود دوران ابتدايي را دردبستان شهيد ناصر دانشگر و مقطع متوسطه را در مدرسه حمزه سيد الشهدا برازجان به كسب علم پرداخت او در خانواده الي تولد يبافته بود كه دفاع از ارزشهاي ديني و مذهبي و اخلاقي را سر لوحه زندگيشان قرار داده بودند لذا در راه عقيده خويش ووبراي حفظ آرمانهاي والاي حضرت امام به جبهه ها حق عليه باطل رهسپار گرديده و اين درست در زماني اتفاق افتاد كه برادر بزرگش يعني شهيد والامقام خداكرم رحيمي در يدان رزم ودر نبرد با بعثيون كافر به لقاالله پيوسته بود . روحش شاد. شهيد بزرگوار بسيار به نظام طاغوت ستيز جمهوري اسلامي علاقه داشت و عشق مي ورزيد لذا برا ي اينكه  دين خود را بيش از بيش نسبت به انقلاب و امام راحل رضوان الله تعالي عليه ادا كند در سال 1372 به استخدام نيروي انتظامي در امد كه ابتدادر استان تهران وسپس به شهرستان فردوس مشغول به خدمت به آرمانهاي والاس خوشي شد اما از آنجا كه دربرابر خانواده شهيد داده خويش نيز احساس مسئوليت مي كرد و درعين اينكه مي دانست بايد براي زندگي آينده خوشي تلاش نمايد  ضمن ان تكيه گاهي نيز براي مادر وپدر پير خود باشد و بدليل اينكه او مي توانست برادران وخواهران از لحاظ روحي به او نياز دارند لذا به همين دليل به استان بوشهر انتقال يافت و در ديار خود به خدمت مشغول گرديد. شهيد جهت عمل نمودن به سنت رسول الله در سال 1375 تصميم به ازدواج گرفت كه ثمره اين ازدواج تولد دو دختر بنامهاي فاطمه و مريم بود عشق وعلاقه او به فرزندانش زبانزد همه فاميل بود مظاهر كه مظهر صفاي عشق ي-به علي واولاد علي است بسيار مهربان و رقيق القلب بود وهنگامي كه نام حسين بن علي برده مي شد بياد مصائب آن بزرگوار اشك از ديدگانش جاري مي شد همان طوركه قبلا گفته شد ايشان در آبهاي نيلگون خليج فارس به همراه همكاران فداكار و جان بركفان ارزشمندش خدمت مي كرد بعد از آن براي دفاع و منظم ساختن مسئله تجارت و خريد و فروش در بنادر تجاري گناوه ريگ و عسلويه و جم كمر همت بست اما از آنجا كه هميشه حق و باطل در نبرد هستند از خدا بي خبران كوردل و دشمنان دين و جامعه او را در حين انجام وظيفه شهيد و اين نخل پر ثمر و بلند قامت را از پاي در آوردند اين كوردلان باردران و پيروزمندان جبهه حق را سد بزرگي در برابر مقاصد شوم و كثيف خويش مي ديدند و مي خوايستند به مصداق آيه شريفه (( يريدون ليطفوا نورالله بافواههم والله متم نوره ولوكره المشكرون )) يعني آنان مي خواهند به خيال خام خود نور خدا را خاموش كنند غافل از اينكه پروردگار بلند مرتبه نورش را فزوني مي بخشد .آنها را سر راه خود بردارند شهادت آن بزرگوار مصادف با شهادت هشتمين اختر تابناك آسمان امامت وولايت امام رضا (ع) . درپايان از خداوند بلند مرتبه علو درجات ايشان را مسئلت داشته و اميد است كه روح اين شهيد بزرگوار ا با ثامن الحج علي بن موسي الرضا (ع) محشور فرمايد.
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    بسم رب الشهداء

    خاطره اي از شهيد مظاهر رحيمي:


    يكي از مهمترين خاطرات شهيد كه شهادت او را نويد مي داد اين بود كه يك ماه قبل از شهادت در خواب مي بيند كه حضرت امام حسين (ع) به او اشاره كرده و او را به سوي خود مي خواند و اين خواب را درست در ماه محرم مي بيند و يك ماه پس از آن در شب 28 صفر به شهادت رسيدند.

    شهيد يك بار براي عزيمت به جبهه هاي نبرد حق بر عليه باطل اقدام نمودند كه به علت بيماري آپانديسيت در حين آموزشهاي مقدماتي از رفتن به جبهه منع شدند اين در حالي بود كه پدر و برادر بزرگوارشان بسيجي شهيد خداكرم رحيمي درجبهه هاي حق بر عليه باطل حضور داشتندكه پس از شهادت برادرشان مرتباً در گلزار شهداء در گرماي سوزان تابستان و در سرماي زمستان حاضر بودند وبه قول خود افتخار اين را داشتند كه هر روز بتوانند سنگ مزار شهيدان را با آب و گلاب بشويند.هر وقت كه از تلويزيون تصاوير جنگ پخش مي شد مي گفت:خوشا به حالشان كه به آرزويشان رسيدند و به سوي معبود خويش شتافتند.

    يكي ديگر از خاطرات از آن شهيد نقل از همسر شهيد كه او نيز نويد شهادت ايشان را مي داده اين بوده كه همسر ايشان چندين بار از شهيد مي پرسند كه شهيدان در آن دنيا مشغول به چه كارند يك شب خواب مي بيند كه به همراه شهيد به سفر آخرت رفته اند و در يك مكان وسيعي شهيدان را كه يك با يك پيشاني بندهايي كه نام مقدس يا حسين(ع)نوشته بود را به پيشاني داشتند كه شهيد به آنها اشاره كرده مي گويد اينها هم شهيداني كه مي گفتي و در هنگام برگشت در خواب،همسر ايشان مي بيند كه شهيد همراه او نيست و تنهايي برمي گردد اين خواب نيز قبل از شهادت مظاهر رخ داده بود.

    از آن جايي كه ايشان به لحاظ خوشرويي و خوش رفتاري زبانزد خاص و عام بودند و در برخورد با خويشاوندان و همسايگان انساني فروتن و متواضع بودند و با كودكان و نوجوانان برخوردي سالم و دوستانه داشتند كه بعد از شهادت ايشان نوجواني 15 ساله ساكن شهرستان كنگان با پرس و جويي فراوان آ‌درس منزل شهيد را گرفته خود را به آنجا رسانده و اظهار مي دارد كه شهيد رحيمي به عنوان پرسنل نيروي انتظامي بلكه به عنوان دوست و حامي و برادر بزرگ براي نوجوانان بود كه از اين به بعد ما حامي و برادر بزرگتري نخواهيم داشت.اگر شبي شامي مي خواست بخورد حتماًقسمتي از آن را به يتيمان مي داد به طوري كه بعد از مراسم هفته ايشان يك شب به خواب مادر چند يتيم كه در محله خودمان سكونت دارند مي آيد و مي گويد:مادر حسين آيا در مراسم من نيز آمدي كه در پاسخ مادر آن بچه ها مي گويد بله جانم .شهيد مي پرسد آيا براي بچه هايت هم طعام بردي كه باز هم ايشان مي گويد:بله جانم.به طوري قلبي رئوف و مهربان داشتند كه در شهادت هم به ياد تهيدستان و يتيمان بودند.

    هنگامي كه پدر ومادر و برادر و خواهرهاي خويش را به خانه دعوت مي نمودند مي فرمودند كه من نان خالي مي خورم ولي براي خانواده ام و يتيمان شام به صورت مفصل باشد از آن جايي كه ايشان متأهل و داراي دو فرزند به نامهاي فاطمه هفت ساله و مريم چهار ساله بودند به آنان عشق مي ورزيدند و در هر جايي و مكاني نام آنها را بر زبان مي آورد و آنان نيز خيلي به پدرشان وابستگي شديدي داشتند.مظاهر در شب آخري كه در اين دنياي فاني به سر مي برد نيم ساعت قبل از شهادتش با خانواده خود تماس تلفني گرفتند و مي گويند كه فردا به مرخصي مي آيم ولي با اين كه مي خواهد با دختر كوچكش صحبت كند ولي موفق نمي شود حتي چند بار هم تماس مي گيرد ولي نمي تواند با او صحبت كند. او به آرزوي ديرينه خود كه همان شهادت بود نائل آمد.
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    اطلاعات مزار
    تصویر مزار
    موقعیت مکانی مزار
    در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید

    فایل ها را به اینجا بکشید
    Max. file size: 64 MB, Max. files: 10.
      your comments
      guest
      0 دیدگاه ها و دلنوشته ها
      بازخورد (Feedback) های اینلاین
      مشاهده همه دلنوشته ها
      0
      ما را از دلنوشته های خود محروم نکنید ...x