مشخصات شهید

X

"(ضروری)" indicates required fields

شهید عباس نصیری

1024
  • bale
  • eita
  • gap
  • soroush
  • telegram
  • whatsapp
نام عباس
نام خانوادگی نصيري
نام پدر غلام
تاریخ تولد 1342/01/21
محل تولد بوشهر - بوشهر
تاریخ شهادت 1365/07/22
محل شهادت سرپل ذهاب
مسئولیت رزمنده
نوع عضویت سرباززميني ارتش
شغل -
تحصیلات دوره ابتدايي
مدفن كاكي
  • زندگینامه
  • وصیت نامه
  • مصاحبه
  • زندیگنامه شهید

    شهيد عباس نصيري در سال 1346 هنگامي که مصادف با 28 صفر سالروز وفات پيامبر اکرم بود، در خانواده اي مذهبي در کاکي چشم به اين جهان خاکي باز کرد. اولين صدايي را که در اين دنياي پرسر و صدا گوشهايش را نواخت موسيقي دلنشين، آهنگ اذان و اقامه بود که پدر به حکم سنت آنرا براي نوازش اجرا مي کرد.

    تقريباً تمام مردم اين شهر صميميت و صفاي حاج غلامحسين نصيري را درک کرده اند و يا لحظاتي با در کنار ايشان بودندو با شوخي هاي مليح او خستگي را از تن بدر کرده اند. ايشان شخصي متقي و باايمان و زحمتکش است که کار و تلاش برايش افتخار است و از بيکاري عار دارد، با وجود کهولت سن کار کردن را مـــــايه افتخار مي داند. کودکي عباس در کنار خانواده با توجه به فقر و تنگدستي آن روزگار به سختي مي گذشت.

    محيط مذهبي خانواده ، کار و ادعيه و نمازهاي پدر و مادر در خانه عباس را متأثر کرده بود وي شديداً تحت تأثير قرار گرفت و از همان کودکي شخصي مذهبي به بار آمد.

    دامان پر مهر و عاطفه مادر دستان پينه بسته پدر که پر از عشق و محبت بود او را نوازش مي کرد از او به عنوان يک انسان نمونه و الگو در ميان خانواده ساخته بود.

    عباس از زمان کودکي با پدر روانه مسجد جامع کا کي مي شد و فرائض يوميه را در آنجا اقامه مي کرد. علاقه بخصوصي نسبت به فراگيري قرآن داشت. در سن 6 سالگي پا به دبستان عنصري سابق(شهيد منفرد کنوني) گذاشت و تا کلاس چهارم ابتدايي تحصيل کرد، در مدرسه به علت جاذبه خاصي که داشت بسيار مورد علاقه معلمان بود، هميشه عضو تيم فوتبال در آموزشگاه بود ولي بر اثر فقر و تهيدستي خانواده نتوانست به تحصيل ادامه دهد به همين خاطر همگام با پدر جهت تأمين مخارج زندگي شروع به کار و فعاليت کرد.

    با اوج گيري انقلاب شکوهمند اسلامي و تظاهرات هاي ملت قهرمان ايران او نيز با وجوديکه در عنفوان نوجواني بود به صفوف تظاهر کنندگان مي پيوست و با شجاعت و بي باکي تمام به همراه ديگر دوستان خصوصاً شهيد ظريف حق شب ها اعلاميه در سطح شهر پخش مي کردند.

    با شروع جنگ تحميلي و فرمان تاريخي امام مبني بر تشکيل بسيج عمومي با عضويت در گروه مقاومت و بسيج شبانه روز خود را وقف خدمت در راه حفظ ارزش و دست آوردهاي انقلاب مي کرد. اغلب شب ها به همراه ساير روستاييان با تشکيل گروه گشت در سطح شهر و منطقه به نگهباني مي پرداختند و طوريکه قسمت عمده آرامش و امنيت در آن زمان مرهون تلاش ها و زحمت ايشان و دوستان وي مي باشد.

    اخلاق و رفتار خوبي داشت، با همه دوستان، اقوام و همسنگران بسيار مهربان با صفا و خوش برخورد بود. از فعاليت هاي ورزشي وي عضويت در باشگاهاي فرهنگي ورزشي پرسپوليس و ايرانجوان کاکي بود، در زمين فوتبال علاوه بر حسن اخلاق بسيار خوب بازي مي کرد و نقش بسزايي در قهرماني اين دسته هاي ورزشي داشت. يکبار از طرف بسيج براي دفاع از کشور به همراه دوستانش راهي جبهه گرديد و مدت 3 ماه در منطقه عملياتي مشغول دفاع از خاک کشور اسلامي ايران گرديد که سرافرازانه در پايان مأموريت به خانه مراجعت نمود، از آنجايي که نشستن در خانه را براي خود ننگ مي دانست بار ديگر از طريق بسيج به جبهه اعزام گرديد. پس از اتمام مأموريت اين بار راهي خدمت مقدس سربازي شد و پس از گذراندن دوره آموزشي داوطلبانه باز هم از طريق پادگان به جبهه اعزام کرديد که پس از چند ماه خدمت در اواخر سال 64 مجروح گرديد و پس از اينکه اين مجروحيت بهبودي حاصل کرد به محل خدمتش مراجعت نمود که اين بار در حاليکه چند روز بيشتر از خدمت سربازيش باقي نمانده بود بر اثر موج انفجار خمپاره در مورخه 22/7/65 به درجه شهادت نايل گشت.

    پيکر مطهرش چند روز بعد از شهادت به کاکي منتقل گرديد و با تشييع با شکوهي که انجام گرديد در گلزار شهداي اين شهر به خاک سپرده شد.

    « يادش گرامي باد».

    مشخصات پدر شهيد عباس نصيري

    نام: حاج غلام

    نام خانوادگي: نصيري

    تاريخ تولد: 1313

    محل تولد: کاکي

    شغل: کاسب

    زندگينامه

    حاج غلام نصيري فرزند علي کل نصرالله يا زاير نصرالله در سال 1313 در شهر کاکي متولد گرديد، از همان کودکي به مزارع مي رفت و در زمين اقوام و دوستان کار مي کرد در سن 25 سالگي ازداوج نمود، ايشان شخصي با ايمــــــان و خوش اخلاق مي باشد به طوريکه مجالست و هم نشيني با وي مايه خرسندي دوستان و اقوام است، بسيار علاقمند به اهل بيت عصمت و طهارت است تاکنون بارها به زيارت قبور ائمه مشرف گرديده. در سال 1382 به توفيق زيارت و قبر پيامبر در مدينه را يافت، وي با وجود کهولت سن و کمي ديد چشم هم اکنون با شغل ماهي فروشي روزگار را مي گذراند که کار ايشان قابل تحسين و تمجيد است. شخصي منصف و پرهيزگار است.

     

    مشخصات مادر شهيد عباس نصيري

    نام: ستاره

    نام خانوادگي: پرويزي

    تاريخ تولد: 1324

    محل تولد: جتل

    شغل: خانه دار

    زندگينامه

    ستاره پرويزي فرزند مشهدي صالح در سال 1324 در روستاي جتل از توابع سعدآباد به دنيا آمد. کودکي را نزد خانواده در همان روستا با کمک کردن به خانواده در باغداري و پرورش نخل گذراند، در16 سالگي با حاج غلام نصيري ازدواج مي نمايد و از همان زمان رحل اقامت در کاکي مي افکند و پا به پاي همســـرش به کار وتلاش مي پردازد. داراي 4 فرزند پسر به نامهاي رضا، عباس، احمد و حسن مي باشد که فرزند دوم ايشان در سال 1365 در جبهه به شهادت رسيد و 7 دختر دارد. وي زني بسيار متقي و پر تلاش است، علاوه بر کار خانه در کاسبي نيز گاهي اوقات به همسرش کمک مي کند، وي از ارادتمندان خالص خاندان عصمت و طهارت مي باشد که در اغلب مراسمات و روضه خواني ها شرکت مي نمايد. اينک در کاکي زندگي مي کند.
    ادامه مطلب
    بسم رب الشهداء و الصديقين

    وصيت نامه شهيد عباس نصيري

     

    ان الله يحب الذين يقاتلون في سبيله صفا کانهم بنيان مرصوص

     

    با درود فراوان به امام زمان منجي عالم بشريت و نائب بر حقش اين کشتي نجات مستضعفان امام امت پير جماران خميني بت شکن و سلام بر رزمندگان سلحشور در جبهه هاي نبرد حق عليه باطل و سلام بر شهداء از صدر اسلام تا کنون علي الخصوص شهداي جنگ تحميلي و سلام بر خانواده شهداء.

    اينجانب عباس نصيري فرزند غلامحسين متولد 1346  صادره از کاکي بنا به فرموده امام امت بر حسب الوظيفه اي که داشتم و بر خود واجب دانستم کــــه روانه جبهه هاي نبرد حق عليه باطل شوم زيرا در اين زمان اسلام در خطر است، قرآن در خطر است و ما جوانان بايد از حــــريم مقدس اسلام دفاع نمائيم و به نداي رهــــــبر عظيم الشان خود لبيک گوئيم و روانه جبهه شويم. امروز زماني است که تمامي اسلام در برابر تمامي کفر ايستاده و ما بايد برادران خود را در جبهه ياري دهيم.

    برادران عزيز خدا را شاهد مي گيرم که هدف من از رفتن به جبهه فقط صراط المستقيم مي باشد و جزء اسلام هدفي ندارم و به برادران بگوئيد اگر تقصيري از اينجانب ديده ايد مرا ببخشيد به پدرم و مادرم مي گويم مبادا از رفتن من به جبهه ناراحت باشند گرچه من لياقت شهيد شدن را ندارم ولي اگر من شهيد شدم مبادا در مرگم غمگين باشيد، زيرا روی  من آزرده مي شود و وصيت مي کنم که مرا در بهشت امام حسين کاکي دفن نمائيد و يک پيام هم به برادران حزب الله دارم که پاسدار حرمت خون شهداء باشند و نگذارند که خون آنها بهدر رود.

    با تقديم احترام خدمتگذار شما                                              عباس نصيري
    ادامه مطلب
    مصاحبه با پدر شهيد عباس نصيري

    4 با عرض سلام، مختصري از خودتان بگوييد.

    ?به نام خداوند بزرگ، اينجانب غلامحسين نصيري ساکن کاکي پدر شهيد عباس نصيري و بيش از 70 سال دارم.

    4فرزندتان چند ساله بودند که به جبهه اعزام شدند؟

    ?شانزده سال.

    4 در مورد سطح تحصيلات فرزندتان بفرماييد.

    ?تا پنجم دبستان در مدرسه شهيد منفرد فعلي و عنصري سابق درس خواند.

    4 فرزند چندم خانواده بوده است؟

    ?فرزند سوم.

    4 درمورد اخلاق و رفتار ايشان با پدر و مادر بفرماييد.

    ?بسيار خوش اخلاق و خوش برخورد، نمونه از هر نظر هرگز کاري نکردند که ما از ايشان رنجيده شويم.

    4 آيا شهيد با علاقه و رغبت خودشان به جبهه رفتند؟

    ?علاقه خاصي به جبهه و جهاد داشت و عشق امام او را به سوي جبهه مي کشاند.

    4 آيا در طول حضور در جبهه مجروح شدند؟ در کجا بستري بود؟

    ?بله، يکبار از ناحيه پا مورد اصابت تير قرار گرفت و مدت چهارده روز در بيمارستان مشهد بستري بود و هنگامي که به خانه بر گشتند متوجه شديم 3 بار از طريق بسيج به جبهه اعزام گرديد.

    بعد از مجروحيت و بهبودي از آن مجروحيت به خدمت مقدس سربازي رفتند، هر دفعه چند ماه در جبهه مي ماندند و بعد از آن جهت ديدار خانواده به مرخصي مي آمدند.

    4 آيا خاطره اي از جبهه رفتن يا سربازي ايشان به ياد داريد؟

    ?يک روز در جايي نشسته بوديم متوجه شدم موتور سواري نزدم مي آيد نزديکتر شد ديدم عباس است، بسيار خوشحال شدم از او سؤال گرفتم که کي برگشتيد، گفتند: امروز ظهر، به شوخي به او گفتم بگذار به سن قانوني برسي بعد به جبهه برو گفت پدر دعا کن که من در ره خدا به شهادت برسم.

    4 مرتبه آخر که به جبهه مراجعت نمودند آيا صحبت خاصي با شما داشتند؟

    ?به مادرش گفته بود اين دفعه که بر مي گردم، آخرين دفعه ای است که شمــــا را مي بينم و روي مرا ببوسيد زيرا مهر مادر فرزندي باقي مي ماند.

    4 آيا خواب يا الهامي قبل از شهادت ايشان به ياد داريد؟

    ?زماني که ايشان جبهه بودند يک شب مرحوم پدرم را در خواب ديم که گفت: ساختماني که داشتيد خراب شده است، چرا آن را تعمير نمي کني؟ نگاه کردم و ديدم خراب شده و به سمت قبله سرازيري دارد و يک تکه از سنگهاي خانه از آن جدا شده و در کنار ساختمان افتاده به سنگ نزديک شدم آنرا را برداشتم که از خواب پريدم بعد از اين خواب دلشوره عجيبي داشتم از درون احساس عجيبي به من دست داده بود و مي فهميدم که حادثه اي به وقوع مي پيوندد، چند روز بعد هنگامي که از کار بر مي گشتم اتومبيلي با چند سرنشين نزد من ايستاد و سؤال کردند که آيا شما پدر عباس نصيري هستيد ما با شما و خانواده کار داريم، من سوار ماشين شدم و به آنها تعارف کردم که به منزل بيايند. در راه نزديکهاي خانه بيان نمودند که فرزند شما مجروح شده است. به آنها گفتم هر چه حقيقت است بگوييد، آنها گفتند ايشان در جبهه به درجه شهادت رسيده اند.

    4 احساس شما در زمان شهادت ايشان چگونه بود؟

    ?اِن شاءالله که خداوند اين شهيد را از ما بپذيرد. فرزندمان را براي دفاع از ميهن و نظام و انقلاب فرستاديم و او را به خداوند، امام زمان و رهبر تقديم کرديم خوشحال هستيم.

    4 آيا در پايان صحبت خاصي داريد؟

    ?خداوند جهان انسان را خلق نمود و دستور داد که اگر براي حفظ جان ضرر و زياني متوجه ي او شد از آن دوري کند ولي هر گاه که مسأله ي دفاع از نظام و کيان اسلام است جان ومال همه را بايد نمود وشهدا حقيقتاً چنين کردند و بر همه لازم است که در راه حفظ دست آوردهاي اين شهدا تلاش نماييم و در حقيقت شهدا را از ياد نبريم.

    ÿÿÿÿÿÿÿÿÿÿÿÿÿÿÿÿÿÿÿÿÿÿÿÿÿ

    ÿÿÿÿÿÿÿÿÿÿÿÿÿÿÿÿÿÿÿÿÿÿÿÿÿ

     

    مصاحبه با مادر شهيد عباس نصيري

    4 از خصوصيات و برخورد فرزندتان با شما بگوييد؟

    ?به نام خدا اينجانب مادر شهيد عباس نصيري. ايشان اخلاق و برخوردش بسيار خوب بود. با دوستان و همکلاسي هــايش خوب برخورد مي کرد و احتـــــــرام همه را نگه مي داشت، تا کلاس پنجم تحصيل کرد که به علت فقر و تنگدستي با پدرش مشغول کار شد.

    پسرم عباس در روز 28 صفر سال 46 متولد شد و 28 صفر سال 65 خبر شهادت ايشان را براي ما آوردند.

    4 دليل اصلي اش براي رفتن به جبهه چه بود؟

    ?عشق و علاقه ي خاصي به امام و دين وميهن داشتند يک نيروي بسيجي واقعي بود و در آن روز اسلحه بدست گرفت و براي دين و ميهن جهاد نمود.

    4 چگونه از شهادت ايشان با خبر شديد؟

    ?خبر شهادت ايشان را قبلاً بعضي از همسايگان اطلاع داشتند. يک روز براي اينکه احوال او را از يکي از همرزمانش که تازه از کنار او آمده بود بپرسيم او گفت که ما او را نديده ايم در صورتي که مي دانستند او به شهادت رسيده ولي به خاطر اينکه ما ناراحت نشويم به ما نگفتند، تا اينکه از طرف بنياد شهيد آمدند و به ما اطلاع دادند هنگامي که پسر عمويش حسن ظريف حق به شهادت رسيدند، خودش به ما گفت که من تا قبل از سالگرد شهادت ايشان به شهادت مي رسم و همين صحبتي که خودشان کردند به حقيقت پيوست و هنوز سالگرد شهادت ظريف حق نرسيده بود که ايشان شهيد شد.

    4 اگر صحبت خاصي داريد عنوان فرماييد؟

    ?از همه ي ملت شريف ايران مي خواهم راه اين شهيدان را ادامه دهند و پيرو رهبري باشند. وحدت خود را حفظ نمايند و هر چه مقام معظم رهبري عنوان نمايند براي اينکه به اين مملکت آسيبي نرسد عمل نمايند.
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    اطلاعات مزار
    محل مزاركاكي
    تصویر مزار
    موقعیت مکانی مزار
    در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید

    فایل ها را به اینجا بکشید
    Max. file size: 64 MB, Max. files: 10.
      your comments
      guest
      0 دیدگاه ها و دلنوشته ها
      بازخورد (Feedback) های اینلاین
      مشاهده همه دلنوشته ها
      0
      ما را از دلنوشته های خود محروم نکنید ...x