نام علي
نام خانوادگی شهابي
نام پدر غلامحسين
تاریخ تولد 1337/01/01
محل تولد بوشهر - بوشهر
تاریخ شهادت 1361/04/06
محل شهادت شلمچه
مسئولیت رزمنده
نوع عضویت بسيج
شغل -
تحصیلات دوره ابتدايي
مدفن خورشهاب
شهيدعلي شهابي فرزند غلامحسين در سال 1337 در روستاي خورشهاب از توابع شهرستان تنگستان متولد شد. خانواده شهيد بسيار متدين و مذهبي بودند و اين زمينهاي براي رشد وي در عرصه اسلام به شمار ميرفت. پدر شهيد از راه ملواني امرار معاش مينمود و از اين رو درآمد ناچيزي به دست ميآورد كه كفاف زندگي را نميكرد.
دوران كودكي علي در كوچههاي روستا و با بازي كردن با هم سن و سالانش گذشت وحالا او ديگر بزرگ شده، و آماده رفتن به مدرسه بود اما به علت نبودن مدرسه در روستاي خور شهاب و دوري روستاههائي كه مدرسه در آن وجود داشت ، همچنين با توجه به كمي در آمد پدر و هزينه مدرسه، وي موفق نشد كه به مدرسه برود و به جاي آن وارد كلاسهاي قرآن در مكتبخانه شد وي در اين كلاسها علاوه بر آموزش قرآن، درس عشق و محبت و مودت به اهل بيت عصمت و طهارت (ع) را آموخت. شهيد يكي از پيشگامان تظاهرات عليه رژيم ستمگر شاه در منطقه بود و تا آنجا كه مي توانست سعي مي نمود كه از راهكارهاي امام(ره) طي اعلاميههائي كه در ميان جوانان متحد مو جود بود بهره بجويد و استفاده بنمايد شهيد علي شهابي براي كمك به خانواده درامر امرار معاش، به صيادي و ملواني روي آورد و مدتي را در دريا به اين كار سر گرم بود، سپس به كشور بحرين رفت و در آنجا مشغول به كار شد و مدت يك سال را در كشور بحرين سپري كرد .
پس از باز گشت از بحرين با دختري از خانواده اي متدين و مذهبي در روستا ازدواج كرد كه حاصل اين ازدواج دختري به نام مرضيه بود . وي بعد از مدتي به خدمت مقدس سربازي رفت وحدود بيست ماه در شهرهاي مرزي استان سيستان و بلوچستان خدمت كرد.
بيستمين ماه خدمت شهيد مصادف با پيروزي انقلاب اسلامي در ايران شد كه چهار ماه مانده را به بر كت انقلاب اسلامي و دستور امام (ره) بخشيده شد و به روستا بازگشت در اين سالها، رژيم بعث عراق، جنگ عليه ايران را آغاز نموده بود و عده زيادي از جوانان روستا به سوي جبههها اعزام شدند. شهيد شهابي با نامنويسي در سپاه كه مركز آن درروستاي «بوالخير» بود براي طي دوره هاي آموزشي به شهرستان كازرون واقع در استا ن فارس اعزام شدو پس از طي مراحل مقدماتي آموزش نظامي راهي جبهه هاي نبرد حق عليه باطل گرديد.
علي در مرحله اول اعزام به جبهه سه ماه بطور كامل در جبهه بسر برد و در عمليات هاي (فتح المبين )و (بيت المقدس )حضور فعال و پر رنگي داشت. پس از تجديد دوره در سال 1361در عمليات ((رمضان ))به فيض شهادت نائل گرديد و پيكر پاكش پس از حدود 16سال دوري از وطن و مفقودالاثر بودن در سال 1377با بازگشت سرخ خود گلي به گلزار شهداي منطقه و محلهاش افزود.
ادامه مطلب
دوران كودكي علي در كوچههاي روستا و با بازي كردن با هم سن و سالانش گذشت وحالا او ديگر بزرگ شده، و آماده رفتن به مدرسه بود اما به علت نبودن مدرسه در روستاي خور شهاب و دوري روستاههائي كه مدرسه در آن وجود داشت ، همچنين با توجه به كمي در آمد پدر و هزينه مدرسه، وي موفق نشد كه به مدرسه برود و به جاي آن وارد كلاسهاي قرآن در مكتبخانه شد وي در اين كلاسها علاوه بر آموزش قرآن، درس عشق و محبت و مودت به اهل بيت عصمت و طهارت (ع) را آموخت. شهيد يكي از پيشگامان تظاهرات عليه رژيم ستمگر شاه در منطقه بود و تا آنجا كه مي توانست سعي مي نمود كه از راهكارهاي امام(ره) طي اعلاميههائي كه در ميان جوانان متحد مو جود بود بهره بجويد و استفاده بنمايد شهيد علي شهابي براي كمك به خانواده درامر امرار معاش، به صيادي و ملواني روي آورد و مدتي را در دريا به اين كار سر گرم بود، سپس به كشور بحرين رفت و در آنجا مشغول به كار شد و مدت يك سال را در كشور بحرين سپري كرد .
پس از باز گشت از بحرين با دختري از خانواده اي متدين و مذهبي در روستا ازدواج كرد كه حاصل اين ازدواج دختري به نام مرضيه بود . وي بعد از مدتي به خدمت مقدس سربازي رفت وحدود بيست ماه در شهرهاي مرزي استان سيستان و بلوچستان خدمت كرد.
بيستمين ماه خدمت شهيد مصادف با پيروزي انقلاب اسلامي در ايران شد كه چهار ماه مانده را به بر كت انقلاب اسلامي و دستور امام (ره) بخشيده شد و به روستا بازگشت در اين سالها، رژيم بعث عراق، جنگ عليه ايران را آغاز نموده بود و عده زيادي از جوانان روستا به سوي جبههها اعزام شدند. شهيد شهابي با نامنويسي در سپاه كه مركز آن درروستاي «بوالخير» بود براي طي دوره هاي آموزشي به شهرستان كازرون واقع در استا ن فارس اعزام شدو پس از طي مراحل مقدماتي آموزش نظامي راهي جبهه هاي نبرد حق عليه باطل گرديد.
علي در مرحله اول اعزام به جبهه سه ماه بطور كامل در جبهه بسر برد و در عمليات هاي (فتح المبين )و (بيت المقدس )حضور فعال و پر رنگي داشت. پس از تجديد دوره در سال 1361در عمليات ((رمضان ))به فيض شهادت نائل گرديد و پيكر پاكش پس از حدود 16سال دوري از وطن و مفقودالاثر بودن در سال 1377با بازگشت سرخ خود گلي به گلزار شهداي منطقه و محلهاش افزود.
ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتاً بل احياء عندر بهم يرزقون
(آنان كه در ره خدا كشته شدند ،مرده مپنداريد ؛بلكه آنان زنده اند، و نزد پروردگار شان روزي مي خورند.)
اكنون كه در اين راه قدم گذاشته ام؛ نه براي انتقام، بلكه براي خدا و احياي اسلام وقرآن مجيد مي باشد بنده هرتيري كه طرف دشمن نشانه مي گيرم بخاطر خدا، و هر تيري كه به طر فم آيد براي رضاي خدا پذيرا ميباشم. من آگاهانه اين راه را انتخاب نمودهام، اين راهيست كه حسين (ع) براي خويشتن انتخاب نمود.پدر و مادرم افتخار كنيد؛ چنين فرزندي بزرگ كرده ايد كه براي اسلام جانش را قرباني ميكند. من عزيز تر از جان چيز ديگري ندارم كه قرباني اسلام بكنم؛ من باور نميكنم كه در راه اسلام شهيد بشوم چرا كه كوچكتر از آنم كه در اين راه جان دهم. افتخار شهادت نصيب هركس نمي شود، مگر آنكسي كه پيش خدا عزيز باشد. اگر خدا اين سعادت را نصيب ما كند افتخار مي كنم؛ مگر خون من از خون حسين (ع) و يارانش رنگينتر است كه با لب تشنه در صحراي (كربلا) به خاك و خون غلطيدند. مگر خون من از خون علي اكبر و قاسم و عباس رنگين تر است ؛مگر خون من از خون بهشتي، مطهري، رجايي، باهنر، دستغيب و مدني رنگينتر است.
همسرم اگر شهيد شدم افتخار كن، كه شوهرت در راه اسلام فدا كردهايد.
خداوند تا ظهور امام مهدي (عج) امام خميني را براي ما حفظ كند از همه حلاليت ميطلبم.
درود به رهبر كبير انقلاب اسلامي و سلام بر شهيدان راه حق.بنده كه در اين جهاد مقدس شركت كردم ؛ براي حفظ دين اسلام وناموسم مي باشد ؛ آرزوي شهادت هم دارم، اگر سعادت داشته باشم و تو اي پدرم كه در درياي خليج فارس در گرماي تابستان و سرماي زمستان در موجها زحمتها كشيدي تا فرزندت را به اينجا رساندي، و تو اي مادر كه در شبهاي كودكيام از خواب خوش بيدار مي شدي و شير به من مي دادي.اگر بنده شهيد شدم افتخار كنيد كه چنين فرزندي در راه اسلام فدا كرده ايد؛ و تو اي همسرم، صبور و شكيبا باش كه قران مي فرمايد :
ان الله مع الصابرين خدا با صابران است
همسرم! فرزندم مرضيه را زينب گونه ببار بياور.
پيامم به ملت ايران اين است كه گوش به فرمان امام باشند را ه امام راه خدا است ، راه اسلام است.
خداوند طول عمر به رهبر كبير انقلاب اسلامي ايران امام خميني و صبر و استقامت به ملت مبارز ايران و پيروزي هر چه سريعتر به رزمندگان اسلام عنايت فرمايد.
«به اميد ديدار در روز رستا خيز سرباز كوچك اسلام علي شهابي»
ادامه مطلب
(آنان كه در ره خدا كشته شدند ،مرده مپنداريد ؛بلكه آنان زنده اند، و نزد پروردگار شان روزي مي خورند.)
اكنون كه در اين راه قدم گذاشته ام؛ نه براي انتقام، بلكه براي خدا و احياي اسلام وقرآن مجيد مي باشد بنده هرتيري كه طرف دشمن نشانه مي گيرم بخاطر خدا، و هر تيري كه به طر فم آيد براي رضاي خدا پذيرا ميباشم. من آگاهانه اين راه را انتخاب نمودهام، اين راهيست كه حسين (ع) براي خويشتن انتخاب نمود.پدر و مادرم افتخار كنيد؛ چنين فرزندي بزرگ كرده ايد كه براي اسلام جانش را قرباني ميكند. من عزيز تر از جان چيز ديگري ندارم كه قرباني اسلام بكنم؛ من باور نميكنم كه در راه اسلام شهيد بشوم چرا كه كوچكتر از آنم كه در اين راه جان دهم. افتخار شهادت نصيب هركس نمي شود، مگر آنكسي كه پيش خدا عزيز باشد. اگر خدا اين سعادت را نصيب ما كند افتخار مي كنم؛ مگر خون من از خون حسين (ع) و يارانش رنگينتر است كه با لب تشنه در صحراي (كربلا) به خاك و خون غلطيدند. مگر خون من از خون علي اكبر و قاسم و عباس رنگين تر است ؛مگر خون من از خون بهشتي، مطهري، رجايي، باهنر، دستغيب و مدني رنگينتر است.
همسرم اگر شهيد شدم افتخار كن، كه شوهرت در راه اسلام فدا كردهايد.
خداوند تا ظهور امام مهدي (عج) امام خميني را براي ما حفظ كند از همه حلاليت ميطلبم.
درود به رهبر كبير انقلاب اسلامي و سلام بر شهيدان راه حق.بنده كه در اين جهاد مقدس شركت كردم ؛ براي حفظ دين اسلام وناموسم مي باشد ؛ آرزوي شهادت هم دارم، اگر سعادت داشته باشم و تو اي پدرم كه در درياي خليج فارس در گرماي تابستان و سرماي زمستان در موجها زحمتها كشيدي تا فرزندت را به اينجا رساندي، و تو اي مادر كه در شبهاي كودكيام از خواب خوش بيدار مي شدي و شير به من مي دادي.اگر بنده شهيد شدم افتخار كنيد كه چنين فرزندي در راه اسلام فدا كرده ايد؛ و تو اي همسرم، صبور و شكيبا باش كه قران مي فرمايد :
ان الله مع الصابرين خدا با صابران است
همسرم! فرزندم مرضيه را زينب گونه ببار بياور.
پيامم به ملت ايران اين است كه گوش به فرمان امام باشند را ه امام راه خدا است ، راه اسلام است.
خداوند طول عمر به رهبر كبير انقلاب اسلامي ايران امام خميني و صبر و استقامت به ملت مبارز ايران و پيروزي هر چه سريعتر به رزمندگان اسلام عنايت فرمايد.
«به اميد ديدار در روز رستا خيز سرباز كوچك اسلام علي شهابي»
شهيدعلي شهابي فرزند غلامحسين در سال 1337 در روستاي خورشهاب از توابع شهرستان تنگستان متولد شد. خانواده شهيد بسيار متدين و مذهبي بودند و اين زمينهاي براي رشد وي در عرصه اسلام به شمار ميرفت. پدر شهيد از راه ملواني امرار معاش مينمود و از اين رو درآمد ناچيزي به دست ميآورد كه كفاف زندگي را نميكرد.
دوران كودكي علي در كوچههاي روستا و با بازي كردن با هم سن و سالانش گذشت وحالا او ديگر بزرگ شده، و آماده رفتن به مدرسه بود اما به علت نبودن مدرسه در روستاي خور شهاب و دوري روستاههائي كه مدرسه در آن وجود داشت ، همچنين با توجه به كمي در آمد پدر و هزينه مدرسه، وي موفق نشد كه به مدرسه برود و به جاي آن وارد كلاسهاي قرآن در مكتبخانه شد وي در اين كلاسها علاوه بر آموزش قرآن، درس عشق و محبت و مودت به اهل بيت عصمت و طهارت (ع) را آموخت. شهيد يكي از پيشگامان تظاهرات عليه رژيم ستمگر شاه در منطقه بود و تا آنجا كه مي توانست سعي مي نمود كه از راهكارهاي امام(ره) طي اعلاميههائي كه در ميان جوانان متحد مو جود بود بهره بجويد و استفاده بنمايد شهيد علي شهابي براي كمك به خانواده درامر امرار معاش، به صيادي و ملواني روي آورد و مدتي را در دريا به اين كار سر گرم بود، سپس به كشور بحرين رفت و در آنجا مشغول به كار شد و مدت يك سال را در كشور بحرين سپري كرد .
پس از باز گشت از بحرين با دختري از خانواده اي متدين و مذهبي در روستا ازدواج كرد كه حاصل اين ازدواج دختري به نام مرضيه بود . وي بعد از مدتي به خدمت مقدس سربازي رفت وحدود بيست ماه در شهرهاي مرزي استان سيستان و بلوچستان خدمت كرد.
بيستمين ماه خدمت شهيد مصادف با پيروزي انقلاب اسلامي در ايران شد كه چهار ماه مانده را به بر كت انقلاب اسلامي و دستور امام (ره) بخشيده شد و به روستا بازگشت در اين سالها، رژيم بعث عراق، جنگ عليه ايران را آغاز نموده بود و عده زيادي از جوانان روستا به سوي جبههها اعزام شدند. شهيد شهابي با نامنويسي در سپاه كه مركز آن درروستاي «بوالخير» بود براي طي دوره هاي آموزشي به شهرستان كازرون واقع در استا ن فارس اعزام شدو پس از طي مراحل مقدماتي آموزش نظامي راهي جبهه هاي نبرد حق عليه باطل گرديد.
علي در مرحله اول اعزام به جبهه سه ماه بطور كامل در جبهه بسر برد و در عمليات هاي (فتح المبين )و (بيت المقدس )حضور فعال و پر رنگي داشت. پس از تجديد دوره در سال 1361در عمليات ((رمضان ))به فيض شهادت نائل گرديد و پيكر پاكش پس از حدود 16سال دوري از وطن و مفقودالاثر بودن در سال 1377با بازگشت سرخ خود گلي به گلزار شهداي منطقه و محلهاش افزود.
ادامه مطلب
دوران كودكي علي در كوچههاي روستا و با بازي كردن با هم سن و سالانش گذشت وحالا او ديگر بزرگ شده، و آماده رفتن به مدرسه بود اما به علت نبودن مدرسه در روستاي خور شهاب و دوري روستاههائي كه مدرسه در آن وجود داشت ، همچنين با توجه به كمي در آمد پدر و هزينه مدرسه، وي موفق نشد كه به مدرسه برود و به جاي آن وارد كلاسهاي قرآن در مكتبخانه شد وي در اين كلاسها علاوه بر آموزش قرآن، درس عشق و محبت و مودت به اهل بيت عصمت و طهارت (ع) را آموخت. شهيد يكي از پيشگامان تظاهرات عليه رژيم ستمگر شاه در منطقه بود و تا آنجا كه مي توانست سعي مي نمود كه از راهكارهاي امام(ره) طي اعلاميههائي كه در ميان جوانان متحد مو جود بود بهره بجويد و استفاده بنمايد شهيد علي شهابي براي كمك به خانواده درامر امرار معاش، به صيادي و ملواني روي آورد و مدتي را در دريا به اين كار سر گرم بود، سپس به كشور بحرين رفت و در آنجا مشغول به كار شد و مدت يك سال را در كشور بحرين سپري كرد .
پس از باز گشت از بحرين با دختري از خانواده اي متدين و مذهبي در روستا ازدواج كرد كه حاصل اين ازدواج دختري به نام مرضيه بود . وي بعد از مدتي به خدمت مقدس سربازي رفت وحدود بيست ماه در شهرهاي مرزي استان سيستان و بلوچستان خدمت كرد.
بيستمين ماه خدمت شهيد مصادف با پيروزي انقلاب اسلامي در ايران شد كه چهار ماه مانده را به بر كت انقلاب اسلامي و دستور امام (ره) بخشيده شد و به روستا بازگشت در اين سالها، رژيم بعث عراق، جنگ عليه ايران را آغاز نموده بود و عده زيادي از جوانان روستا به سوي جبههها اعزام شدند. شهيد شهابي با نامنويسي در سپاه كه مركز آن درروستاي «بوالخير» بود براي طي دوره هاي آموزشي به شهرستان كازرون واقع در استا ن فارس اعزام شدو پس از طي مراحل مقدماتي آموزش نظامي راهي جبهه هاي نبرد حق عليه باطل گرديد.
علي در مرحله اول اعزام به جبهه سه ماه بطور كامل در جبهه بسر برد و در عمليات هاي (فتح المبين )و (بيت المقدس )حضور فعال و پر رنگي داشت. پس از تجديد دوره در سال 1361در عمليات ((رمضان ))به فيض شهادت نائل گرديد و پيكر پاكش پس از حدود 16سال دوري از وطن و مفقودالاثر بودن در سال 1377با بازگشت سرخ خود گلي به گلزار شهداي منطقه و محلهاش افزود.
اطلاعات مزار
محل مزارخورشهاب
تصویر مزار
موقعیت مکانی مزار
گالری تصاویر
مشاهده سایر تصاویر
اسناد و مدارک
مشاهده سایر اسناد
در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید
0 دیدگاه ها و دلنوشته ها