مشخصات شهید

X

"(ضروری)" indicates required fields

شهید جعفر ملایی

998
  • bale
  • eita
  • gap
  • soroush
  • telegram
  • whatsapp
نام جعفر
نام خانوادگی ملایی
نام پدر غلامحسين
تاریخ تولد 1344/01/01
محل تولد بوشهر - بوشهر
تاریخ شهادت 1364/06/30
محل شهادت سنندج
مسئولیت بيسيم چي
نوع عضویت پاسداروظيفه
شغل -
تحصیلات پنجم ابتدايي
مدفن باغان
  • زندگینامه
  • وصیت نامه
  • مصاحبه
  • شهيد جعفر ملايي فرزند غلام در سال 1344 در يك خانواده مذهبي و فقير در روستاي محروم « باغان » از توابع شهرستان دشتي ديده به جهان گشود . از كودكي تحت تربيت پدر و مادر مراحل رشد و نمو را پشت سرگذاشت . او از هوش و استعداد سرشار وبالايي برخوردار بود . قرآن را در يكي از مكتبهاي محلي در روستاي « تنگ نخل » كه در نزديكي باغان واقع مي‌باشد در حضور يكي از اساتيد آن روستا با موفقيت پشت سرگذاشت . پس از ختم قرآن به زادگاهش برگشت و راهي مدرسه شد . دوران ابتدايي را در مدرسه همان روستا به اتمام رساند . در اكثر كلاسها از شاگردان ممتاز محسوب مي‌شد . از نظر اخلاقي، در اجتماع و مدرسه بسيار خوش‌برخورد و مهربان بود . بطوري كه همه دوستانش از وي راضي بوده و به وي احترام و ارادت خاصي داشتند . چهره‌ي منوّر و ملكوتيش و سيره و اخلاق او بيانگر روحيه متعالي و تعالي شخصيت وي بود . شهيد عزيز با آنكه از ذهن و هوش آماده‌اي برخوردار بود ، ولي به علت عدم امكانات و نبود مدارس راهنمايي و دبيرستان در روستايش ، و فقر مالي بيشتر از پنجم ابتدايي قادر به ادامه تحصيل نبود . شهيد ملايي از چهره‌هاي بارز مبارزات عليه حكومت طاغوت و از فعالترين كساني بود كه در مراسمهاي راهپيمايي و محافل ادعيه‌هاي كميل و توسل و ديگر برنامه‌هاي مذهبي و اسلامي در روستا نقش فعالي داشت . آن بزرگوار مدتي قبل از اعزام به خدمت مقدس سربازي ، به عضويت انجمن اسلامي روستاي باغان درآمد و خدمات شايان وي با ديگر برادران عضو در خاطر عموم مردم مسلمان باغان جاويد خواهد ماند . وي در تاريخ 18/6/63 به خدمت مقدس سربازي فراخوانده شده و پس از اتمام دوره‌ي آموزشي در تهران به جبهه‌ي جنوب اعزام شدند وي در ايامي كه در جنوب به خدمت اشتغال داشت در عمليات بدر3 شركت كرده و عنقريب بود كه در اين عمليات به اسارت نيروهاي بعثي  درآيد . درحدود 24 ساعت بدون آب و غذا و در محاصره‌ي نيروهاي جلّاد بعثي صهيونيستي صدام بسر بردند ، تا اينكه محاصره شكسته شد و آزاد گرديدند . شهيد ملايي در تاريخ 30/6/64 پس از 14 ماه خدمت سربازي براي اسلام و كشورش در جبهه‌ي كردستان به آنچه كه منتهاي آرزويش بود و بارها و بارها در ايام خدمت براي رفقايش گفته بود ، دست يافت . سرانجام بدن مطهرش در روستاي زادگاهش باغان به خاك سپرده شد .
    ادامه مطلب
    بسم الله الرحمن الرحيم

    با درود وسلام به يگانه منجي عالم بشريت مهدي موعود (عج) و نايب برحقش امام امت و درود و سلام بر كليه‌ي رزمندگان و خدمتگزاران راستين اسلام . درود و سلام بر شهداي صدراسلام تاكنون ، اين شهدايي كه با هديه كردن خون خود درخت اسلام را آبياري نمودند و به ابرقدرتهاي شرق و غرب درس عبرتي داده‌اند كه هدف ما ملت ايران مال و منال نيست و هدف اصلي ما اسلام است كه براي حفظ آن جان مي‌دهيم و خواهيم داد . باسپاس و ستايش خدائي را كه به من هستي بخشيد و آيه‌ي اهدنا الصراط المستقيم را شامل حال من گردانيد تا جان ناقابل خود را كه امانتي بود متعلق به پروردگارم ،در راه مبين اسلام فدا كنم .

     ديداري با معشوق

    ما عاشقيم و به ديدار معشوق مي‌رويم . جانبازيم و بهر جان دادن ز ره دوست مي‌رويم . جان را نتوان از محبوب مضايقه نمود ، زيرا محبوب كسي است كه جان من از اوست . ما مي‌رويم تا بچينيم گل از بوستان . يارب از ره لطف و احسان به ما ياري ده

    گر در ره دوست زنم نعره چه باكم بود          پس در ره دوست بتازم كه كامم بود

    من به اين فرمان حضرت امام اقرار دارم كه هر اصلاحي بايد از خود انسان شروع شود و تا انسان خودش اصلاح نشود ، اصلاحگر نخواهد بود و چه زيبا جعفر اصلاحگر دوران شد . چون قطره‌هاي خون زمان تير خوردنش اين فرمايش امام را در دفترچه‌اش تزئين كرده است .

    وصيت‌نامه‌اش در اينجا ناتمام مي‌ماند كه مي‌فرمايد : چند جمله‌اي به ملت شهيدپرور ايران عرضه مي‌دارم . . . نمي‌دانيم چرا ؟ شايد كه مي‌دانست ما شايد عمل نكنيم و يا اگر دانسته و عمل نكنيم و از اين دنيا برويم بارمان سنگين‌تر مي‌گردد يا شايد لايق نبوديم .
    ادامه مطلب
    شهيد از ديدگاه برادرش حمزه ملايي

    قناعت به مال دنيا

    با وجود اينكه دوران نوجواني و جواني دوران رنگ به رنگ شدن و چشم ‌هم‌چشمي مي‌باشد ، يكبار نشد كه همچون ما از پدر يا مادر درخواست خريد يك پيراهن نو داشته باشد. هميشه مي‌گفت : همين لباسهاي كنارگذاشته شما كه كهنه شده است براي من كافيست و جالب‌تر آنجاست كه ، حتي در دوران حضور در جبهه نور عليه ظلمت نيز پيراهني كه بر تن داشت و اعزام شده بود ، هديه‌ي دائيم بود .

    صفات بارز شهيد

    در همان دوران نوجواني اگر در جمع خانوادگي سخني پيش مي‌آمد كه بوي غيبت مي‌داد ، شهيد از جمع دوري مي‌كرد . به ياد ندارم كه روزي هم‌صحبت غيبت‌كنندگان گردد.

    فعاليت در دوران انقلاب

    اواخر سالهاي ابتدايي درس جعفر مصادف شد با روزهاي شور و شوق روزهاي انقلاب . اگر چه نوجواني بيش نبود اما مي‌توان گفت : رهبر و راهنماي معترضان به نظام طاغوتي در روستا بود . او هماهنگ‌كننده‌ي تجمعات در روستا بود . شهيد به همراه چند نفر از دوستانش و معلم روستا ، تشكيل دعاي توسّل و كميل مي‌داد و در جلسات مردم را نسبت به هدف انقلاب آگاه مي‌ساخت .

     

    شهيد الگويي براي زيردستان

    نوشته‌هاي شهيد نشان مي‌دهد ايشان به عنوان معاون دسته انجام وظيفه مي‌نموده و الگويي براي زيردستان بوده است . چه در كارهاي سنگرسازي ، چه در زمان استراحت و انجام وظيفه ، خود از اولين نفراتي بود كه در كارها پيشقدم مي‌شد.

    چگونگي رسيدن خبر شهادت شهيد

    يكي از اعضاء خانواده واقعه‌ي شهادت شهيد را به خواب ديده بود ولي جرأت بازگويي آن را نداشت . تا آنكه يك روز لندكروز درب حياطمان توقف كرد و روحاني و يك نفر از آن پياده شدند و وارد منزل  شدند . به محض شروع اولين جمله براي مقدمه‌سازي ، پدر شهيد گفت : حاجي آقا قاصدي پيش از شما خبر را رسانده ، دلواپس نباش . ما آمادگي همه چيز را داريم . اين را آن زمانهاي نه چندان دور كه پرورشش داديم ، دريافتيم اگر شهيد نمي‌شد ، جاي تعجب داشت . اگر مي‌ماند ، شهيد نمي‌شد و جنگ به پايان مي‌رسيد اين فرزند آسماني من به روي زمين چگونه زندگي مي‌كرد ؟ چون روح وي براي كالبد خاكي‌اش بزرگ بود و لاجرم هرچيزي تا حدّي گنجايش دارد و روحش بايد به كالبد آسماني‌اش متصل گردد .

    هيچ چيز شهيد قابل انكار نيست

    اگر نبود دست‌نوشته‌هاي خونين شهيد ، آنجا كه با خون شريفش مهر تأييد برتمامي يادداشتهايش زده است تا ابد پيش روي انسان خاكي خواهد ماند و دريغ و افسوس را براي آيندگان به ارث خواهد گذاشت ، مي‌شد همه چيز را انكار نمود .

    تپه‌اي به يادگار شهيد در مناطق جنگي

    تپه‌اي كه از آنجا نردباني گرديد براي آسماني شدنش هنوز به يادگار مانده است . دوستانش تپه‌ي محل عروجش را براي هميشه به نامش نامگذاري كردند تا بماند براي جواناني كه امروز به عنوان بازديد كننده پا در اين خاك مقدس مي‌گذارند .

    كلامي از زبان يكي از همرزمان شهيد

    بچه‌هاي تپه‌ي شهيد ملايي قصد داشتند براي هفتمين روز شهادت شهيد ملايي براي تسلّي دادن به پدر و مادرش به منزل آنها بيايند . اما واقع گرديدن عملياتي ديگر و عروجي شدن بيشتر عزيزان گردان سلمان عيادت را به قيامت كشاند و از فرمانده لشكر حاج حسين خرازي و معاون فرمانده دسته شهيد ملايي درس شهادت آموختند و چه زيبا استاد گرديدند .
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    اطلاعات مزار
    محل مزارباغان
    تصویر مزار
    موقعیت مکانی مزار
    در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید

    فایل ها را به اینجا بکشید
    Max. file size: 64 MB, Max. files: 10.
      your comments
      guest
      0 دیدگاه ها و دلنوشته ها
      بازخورد (Feedback) های اینلاین
      مشاهده همه دلنوشته ها
      0
      ما را از دلنوشته های خود محروم نکنید ...x