مشخصات شهید

X

"(ضروری)" indicates required fields

شهید اسماعیل دشتی

1102
  • bale
  • eita
  • gap
  • soroush
  • telegram
  • whatsapp
نام اسماعيل
نام خانوادگی دشتي
نام پدر داراب
تاریخ تولد 1343/04/01
محل تولد بوشهر - بوشهر
تاریخ شهادت 1364/03/29
محل شهادت شرهاني
مسئولیت رزمنده
نوع عضویت سرباززميني ارتش
شغل کارگر
تحصیلات پنجم ابتدايي
مدفن درواهي
  • زندگینامه
  • خاطرات
  • شهيد اسماعيل دشتي در سال 1343 در خانواده‌ي مذهبي به دنيا آمد و پدرش داراب به كشاورزي مشغول بود دوران كودكي را در آب‌پخش سپري نمود.به سن تحصيل كه رسيد در دبستان آب‌پخش ثبت‌نام كرد اما به دليل فقر و تنگدستي نتوانست به تحصيل بپردازد. ايشان از همان دوران نوجواني كارمي‌كرد تا كمك‌خرج خانواده‌اش باشد. قبل از اعزام به خدمت مقدس سربازي ازدواج نمود. شهيد دشتي با اعزام به جبهه و پس از ماه‌ها جهاد و تلاش در تاريخ 29/3/64 به درجه رفيع شهادت نايل‌آمد.

     
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب

    خاطراتي از زبان همسنگرش شكراله پي‌خسته


    … با شهيد دشتي مشغول نگهباني بوديم و با عراقيها فاصله زيادي نداشتيم، ديديم يك عراقي با سينه‌خيز از سنگر بيرون آمد و چفيه خود را بر روي خاري مي‌اندازد تا خشك شود. در همين حال با اسلحه به طرف او نشانه رفتم. اما شهيد دشتي مانع شد و گفت تا من شليك كنم و بعد چند گلوله نزديك عراقي

    شليك كرد و او فوراً فرار كرد. به او اعتراض كردم كه چرا او را نكشتي؟ در جواب گفت آخر او هم زن و بچه دارد….

    - دريكي از روزها يكي از بچه‌هاي رزمنده اهل بندرعسلويه در حال نگهباني  بالاي برجك ، مورد اصابت گلوله عراقيها قرار مي‌گيرد واز بالاي برجك به پايين در پشت خاكريز رو به دشمن در يك گودال مي‌افتد. البته عراقي‌ها او را نمي‌ديدند، و اگر درهمين وضع تا شب مي‌ماند، به علت شدت جراحات به شهادت مي‌رسيد. شهيد دشتي  به اصرار مي‌خواست به كمك او بشتابد ، اما بچه‌ها مانع مي‌شدند. تا اينكه سيم تلفني را به كمر خود بست وبا سرعت وشجاعت خاصي خود را پشت خاكريز انداخت و خود را به رزمنده مجروح رساند وسيم تلفن را به دور كمر او بست و ما نيز سيم تلفن را كشيديم و اورا نجات‌داديم و خود شهيد دشتي نيز باسرعت به اين طرف خاكريزآمد.اين اقدام‌شجاعانه‌وايثارگرانه او باعث نجات‌جان آن رزمنده گرديد.

    رازِ  21

    … يكي از دوستانش مي‌خواست به مرخصي برود به او سفارش نمود كه ماه‌ها منتظرم و اكنون فكر مي‌كنم بچه‌ام به دنيا آمده باشد، اگر چنانچه من صاحب فرزندي شده‌ام يك بسته شيريني بخر و با خود بياور و اما در شب 21 رمضان در حاليكه 21 سال بيشتر نداشت و فقط 21 روز تا پايان خدمت سربازي‌اش باقي نمانده بود كه…

    خط معروف به خط 60 در منطقه شرهاني يكي از پرخطرترين نقاط بود و سه سنگر داشتيم كه بوسيله كانالي به سنگر استراحت وصل مي‌شد و من در سنگر مشغول استراحت بودم كه يكي از سربازان مرا با هيجان بيداركرد و گفت كه اسماعيل هنوز به سنگر نگهباني نيامده شايد خمپاره‌هايي كه … و حرفش را قطع كرد از خواب بلند شده و سراسيمه به طرف سنگرهاي نگهباني رفتم در راه ديدم كه اسماعيل بر بالاي كانال افتاده او را با خود به طرف سنگر كشيدم اما درحاليكه او بي‌صبرانه منتظر شنيدن خبر تولد فرزندش بود به سوي معبودش شتافته بود و خبر ولادت فرزند و شهادت پدر به هم آميخت اما گويي فرزند نمي‌خواست بعد از پدر زنده بماند و او نيز به ديار باقي شتافت .
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    اطلاعات مزار
    محل مزاردرواهي
    تصویر مزار
    موقعیت مکانی مزار
    گالری تصاویر   
    مشاهده سایر تصاویر
    در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید

    فایل ها را به اینجا بکشید
    Max. file size: 64 MB, Max. files: 10.
      your comments
      guest
      0 دیدگاه ها و دلنوشته ها
      بازخورد (Feedback) های اینلاین
      مشاهده همه دلنوشته ها
      0
      ما را از دلنوشته های خود محروم نکنید ...x