نام محمد
نام خانوادگی رجبي
نام پدر عبدالله
تاربخ تولد 1335/04/06
محل تولد بوشهر - دشتي
تاریخ شهادت 1360/04/25
محل شهادت اهواز
مسئولیت رزمنده
نوع عضویت سرباززميني ارتش
شغل -
تحصیلات پنجم ابتدايي
مدفن شنبه




زندیگنامه شهید
شهيد محمد رجبي در سال 1335 در خانوادهاي مسلمان و متدين در روستاي شنبه از توابع شهرستان دشتي ديده به جهان گشود . محيط خانه و اجتماع بيآلايش روستا ، وي را از همان كودكي ، با اسلام و قرآن آشنا و علاقمندي و دلبسته به خاندان عصمت و طهارت كرد . همين عشق و علاقه ايشان ، را از همان كودكي روانه مكتبخانه نمود تا قرآن كريم را ياد بگيرد و دروس مذهبي و كتابهايي از اشعار بزرگان، كه آموختن آنها در مكتبخانهها رايج و مرسوم بود ، را به جهت تقويت بنيهي قرائت و بلاغت بياموزد . ايشان پس از اتمام اين دوره كه با موفقيت قابل توجهي هم همراه بود به جهت مشاهدهي مشكلات و كمبودهاي آن زمان كه گريبانگير اكثر خانوادههاي روستايي بود و همچنين مبارزه و مقابله با فقر ، آستين همت را به جهت ياراي پدر خانواده بالا ميزند .
از ويژگيهاي بارز اخلاقي ايشان اين بود كه بين دوستان و اهل محل به عنوان فردي مذهبي و خوشاخلاق شناخته ميشد . و ديگر اينكه از خصايص بارز وي كه زبانزد تمام آشنايان و دوستان هم هست ، بذل و بخشش و صلهي رحم و توجه به افراد ضعيف
و بيبضاعت بود .
شهيد بزرگوار در تاريخ 16/6/54 به خدمت سربازي اعزام شد و درگروه 44 توپخانه اصفهان مشغول به خدمت گرديد . در تاريخ 16/6/56 خدمت دوسالهي سربازي را در دورهي ستمشاهي پهلوي و اوج فضاي باز سياسي درايران كه از اهداف كارتر رئيسجمهور وقت آمريكا بود، سرانجام به پايان رسانيد.ويبنا بهگفتهي دوستانشدراين دورهي دوساله به نحوي بيزاري وتنفّرخودرا ازوضعنابسامانموجودآنزمان آشكارمينمود .
براي نمونه در اين مدت كتابهاي انقلابي و مذهبي و سياسي بسياري را مطالعه مينمود ، و حتي هرگاه از اصفهان براي مرخصي به روستا بازميگشتند ، بسياري از اين كتابها را براي دوستان و آشنايان نزديك به ارمغان ميآوردند . ايشان در سال 1358 وارد كارخانه اعتماديه (نساجي) بوشهر شدند و در آنجا به عنوان عضوي فعال در زمينهي كار و همچنين با انجمن اسلامي كارخانه همكاري فعال و توأم بابصيرت داشتند.
شهيد رجبي هنگاميكه در آذرماه سال 1359 هنوز 2 ماهي بيش از شروع جنگ تحميلي عراق عليه ايران عزيز نميگذشت . با خبر احضار سربازان منفصل خدمت 56 اعلام گرديد ، بهترين فرصت ممكن براي ياري رساندن به اسلام و ميهن ديد بلافاصله خود را معرفي و پس از اعزام به پادگان آموزشي مراغه از آنجا به جبهههاي نبرد حق عليه باطل در جنوب كشور ، در رستهي قبلي خود يعني توپخانه عازم شد . وي مدت شش ماه كه مأموريت ايشان نيز همين بود ، با بعثيّون سفاك مبارزه كرد و با اينكه بيش از يك هفته از پايان مأموريتش ميگذشت ، علاقهاي به برگشت از جبهه را نداشت و ميگفت : كه من نتيجهي مأموريتم را تا نگيرم ، نميروم . تا اينكه بادهان روزه در سحرگاه يكي از روزهاي ماه مبارك رمضان ، مصادف با 25/4/60 در جبههي آبادان همچون مولايش علي(ع) شربت شهادت را نوشيد .
بازتاب مردم روستا و شهرستان هنگام تشييع جنازه شهيد رجبي
درست يادم ميآيد كه شب بعد از شهادت شهيد محمد رجبي بود كه خبر شهادت ايشان را به منزل شهيد دادند . چون مصادف با ماه مبارك رمضان و اوايل جنگ تحميلي بود و موضوع ديگر اينكه شهيد رجبي اولين شهيد روستا بودند ، مردم از اكثر نقاط شهرستان دشتي و حتي بعضي نقاط ديگر استان هم براي ابراز همدردي با خانوادهي شهيد به روستا آمده بودند . بطوريكه امكانات در آن زمان جوابگوي پذيرايي مردم نبود ، و مداحان و نوحهسرايان و شاعران و نويسندگان هركدام به نوعي ابراز احساسات ميكردند. اين اجتماع پرشكوه مردم در گرماي تيرماه و با وجود اينكه روز هيجدهم ماه مبارك رمضان نيز بود ، تبلور اين مطلب بود كه :با ريختن هر قطره از خون شهيد بر زمين هزاران انسان آزاده براي خونخواهي و سربلندي اسلام عزيز برميخيزند بود . لذا اين موضوع بعد از تشييع جنازه شهيد باعث شد عدهاي از دهستان به عنوان اولين اعزام از همين روستا به جبهههاي نبرد بود .
برخورد شهيد با اعضاي خانواده خصوصاً پدر و مادر
از ابتداي دوران نوجواني كه ديد پدرش غرق در تلاش و زحمت است مدرسه را رها نمود و در كنار پدر به كار كشاورزي مشغول شد . رفتارش با تمامي اعضاي خانواده خوب بود تا جايي كه خانواده حتي لحظهاي دوري ايشان را تحمل نميكرد . با اخلاق خوبي كه داشت الگويي به تمام معنا براي همه اعضاء خانواده بود .
انجام كارهاي شخصي
كارهاي مربوط به خودش را خود انجام ميداد . حتي در آب خوردن بياد ندارم به من كه كوچكتر از همه بودم گفته باشد كه حتي يك ليوان آب براي او بياورم .
ويژگيهاي خاص شهيد
با توجه به فرمايش رسول اكرم(ص) كه فرمودند :
(( رحم كنيد تا به شما رحم شود و ببخشيد تا بخشيده شويد .))
از صفات ارزنده و بارز شهيد بخشش و گذشت ايشان را ميتوان برشمرد كه موجب عزت ايشان گرديد و خداوند نيز او را عزيز گردانيد . ادامه مطلب
شهيد محمد رجبي در سال 1335 در خانوادهاي مسلمان و متدين در روستاي شنبه از توابع شهرستان دشتي ديده به جهان گشود . محيط خانه و اجتماع بيآلايش روستا ، وي را از همان كودكي ، با اسلام و قرآن آشنا و علاقمندي و دلبسته به خاندان عصمت و طهارت كرد . همين عشق و علاقه ايشان ، را از همان كودكي روانه مكتبخانه نمود تا قرآن كريم را ياد بگيرد و دروس مذهبي و كتابهايي از اشعار بزرگان، كه آموختن آنها در مكتبخانهها رايج و مرسوم بود ، را به جهت تقويت بنيهي قرائت و بلاغت بياموزد . ايشان پس از اتمام اين دوره كه با موفقيت قابل توجهي هم همراه بود به جهت مشاهدهي مشكلات و كمبودهاي آن زمان كه گريبانگير اكثر خانوادههاي روستايي بود و همچنين مبارزه و مقابله با فقر ، آستين همت را به جهت ياراي پدر خانواده بالا ميزند .
از ويژگيهاي بارز اخلاقي ايشان اين بود كه بين دوستان و اهل محل به عنوان فردي مذهبي و خوشاخلاق شناخته ميشد . و ديگر اينكه از خصايص بارز وي كه زبانزد تمام آشنايان و دوستان هم هست ، بذل و بخشش و صلهي رحم و توجه به افراد ضعيف
و بيبضاعت بود .
شهيد بزرگوار در تاريخ 16/6/54 به خدمت سربازي اعزام شد و درگروه 44 توپخانه اصفهان مشغول به خدمت گرديد . در تاريخ 16/6/56 خدمت دوسالهي سربازي را در دورهي ستمشاهي پهلوي و اوج فضاي باز سياسي درايران كه از اهداف كارتر رئيسجمهور وقت آمريكا بود، سرانجام به پايان رسانيد.ويبنا بهگفتهي دوستانشدراين دورهي دوساله به نحوي بيزاري وتنفّرخودرا ازوضعنابسامانموجودآنزمان آشكارمينمود .
براي نمونه در اين مدت كتابهاي انقلابي و مذهبي و سياسي بسياري را مطالعه مينمود ، و حتي هرگاه از اصفهان براي مرخصي به روستا بازميگشتند ، بسياري از اين كتابها را براي دوستان و آشنايان نزديك به ارمغان ميآوردند . ايشان در سال 1358 وارد كارخانه اعتماديه (نساجي) بوشهر شدند و در آنجا به عنوان عضوي فعال در زمينهي كار و همچنين با انجمن اسلامي كارخانه همكاري فعال و توأم بابصيرت داشتند.
شهيد رجبي هنگاميكه در آذرماه سال 1359 هنوز 2 ماهي بيش از شروع جنگ تحميلي عراق عليه ايران عزيز نميگذشت . با خبر احضار سربازان منفصل خدمت 56 اعلام گرديد ، بهترين فرصت ممكن براي ياري رساندن به اسلام و ميهن ديد بلافاصله خود را معرفي و پس از اعزام به پادگان آموزشي مراغه از آنجا به جبهههاي نبرد حق عليه باطل در جنوب كشور ، در رستهي قبلي خود يعني توپخانه عازم شد . وي مدت شش ماه كه مأموريت ايشان نيز همين بود ، با بعثيّون سفاك مبارزه كرد و با اينكه بيش از يك هفته از پايان مأموريتش ميگذشت ، علاقهاي به برگشت از جبهه را نداشت و ميگفت : كه من نتيجهي مأموريتم را تا نگيرم ، نميروم . تا اينكه بادهان روزه در سحرگاه يكي از روزهاي ماه مبارك رمضان ، مصادف با 25/4/60 در جبههي آبادان همچون مولايش علي(ع) شربت شهادت را نوشيد .
بازتاب مردم روستا و شهرستان هنگام تشييع جنازه شهيد رجبي
درست يادم ميآيد كه شب بعد از شهادت شهيد محمد رجبي بود كه خبر شهادت ايشان را به منزل شهيد دادند . چون مصادف با ماه مبارك رمضان و اوايل جنگ تحميلي بود و موضوع ديگر اينكه شهيد رجبي اولين شهيد روستا بودند ، مردم از اكثر نقاط شهرستان دشتي و حتي بعضي نقاط ديگر استان هم براي ابراز همدردي با خانوادهي شهيد به روستا آمده بودند . بطوريكه امكانات در آن زمان جوابگوي پذيرايي مردم نبود ، و مداحان و نوحهسرايان و شاعران و نويسندگان هركدام به نوعي ابراز احساسات ميكردند. اين اجتماع پرشكوه مردم در گرماي تيرماه و با وجود اينكه روز هيجدهم ماه مبارك رمضان نيز بود ، تبلور اين مطلب بود كه :با ريختن هر قطره از خون شهيد بر زمين هزاران انسان آزاده براي خونخواهي و سربلندي اسلام عزيز برميخيزند بود . لذا اين موضوع بعد از تشييع جنازه شهيد باعث شد عدهاي از دهستان به عنوان اولين اعزام از همين روستا به جبهههاي نبرد بود .
برخورد شهيد با اعضاي خانواده خصوصاً پدر و مادر
از ابتداي دوران نوجواني كه ديد پدرش غرق در تلاش و زحمت است مدرسه را رها نمود و در كنار پدر به كار كشاورزي مشغول شد . رفتارش با تمامي اعضاي خانواده خوب بود تا جايي كه خانواده حتي لحظهاي دوري ايشان را تحمل نميكرد . با اخلاق خوبي كه داشت الگويي به تمام معنا براي همه اعضاء خانواده بود .
انجام كارهاي شخصي
كارهاي مربوط به خودش را خود انجام ميداد . حتي در آب خوردن بياد ندارم به من كه كوچكتر از همه بودم گفته باشد كه حتي يك ليوان آب براي او بياورم .
ويژگيهاي خاص شهيد
با توجه به فرمايش رسول اكرم(ص) كه فرمودند :
(( رحم كنيد تا به شما رحم شود و ببخشيد تا بخشيده شويد .))
از صفات ارزنده و بارز شهيد بخشش و گذشت ايشان را ميتوان برشمرد كه موجب عزت ايشان گرديد و خداوند نيز او را عزيز گردانيد . ادامه مطلب
فرازهاي چند از وصاياي شهيد
ـ مادرجان ! به خدا جبهه جاي خوش و شيريني است و انسان را عاشق و زنده بارميآورد.انسان در اين جاست كه معني عشق به خدا راميفهمد و ...
ـ از روزي كه قدم در اين مكان شريف گذاشتم ، احساس شيريني مرا دربرگرفته كه حاضر نيستم آن را با تمام خوشيهاي دنيا عوض كنم .
ـ نظر به اينكه شهادت سعادتي است كه نصيب هركسي نميشود ولي اگر خداوند مرا نيز لايق دانست به اين مقام نائل شوم ، آن را با آغوشي باز پذيرا ميباشم .
ـ من در جبهه باقي خواهم ماند و مأموريتم را به پايان ميرسانم و آن زماني است كه نتيجهي واقعي را گرفته باشم . ادامه مطلب
ـ مادرجان ! به خدا جبهه جاي خوش و شيريني است و انسان را عاشق و زنده بارميآورد.انسان در اين جاست كه معني عشق به خدا راميفهمد و ...
ـ از روزي كه قدم در اين مكان شريف گذاشتم ، احساس شيريني مرا دربرگرفته كه حاضر نيستم آن را با تمام خوشيهاي دنيا عوض كنم .
ـ نظر به اينكه شهادت سعادتي است كه نصيب هركسي نميشود ولي اگر خداوند مرا نيز لايق دانست به اين مقام نائل شوم ، آن را با آغوشي باز پذيرا ميباشم .
ـ من در جبهه باقي خواهم ماند و مأموريتم را به پايان ميرسانم و آن زماني است كه نتيجهي واقعي را گرفته باشم . ادامه مطلب
مصاحبه و گفتگو با مادر شهيد رجبي حاجيه دختر منفرد مقدم
ـ شما كه به عنوان يك مادر شهيد هستيد چه احساسي داريد ؟
من خدا را شكر ميكنم كه چنين فرزند برومند و مذهبي را توانستم پرورش دهم و به اسلام و انقلاب تقديم نمايم .
درمحضر مادر شهید
ـ شهيد رجبي از نظر اخلاقي
از نظر اخلاق و رفتار واقعاً نمونه بود . و من واقعاً و از ته قلب احساس خوشبختي مي كنم كه توانستم فرزندي تربيت كنم كه در ايام زندگيش هميشه مهربان و خوشرفتار باشد .
توصيه شما به عنوان مادر شهيد براي تمامي مادران ايران اسلامي چيست ؟
توصيه دارم كه تمام سعي خود را در راه تربيت فرزنداني مؤمن و خدادوست و آشنا به مسائل اسلامي و مذهبي صرف نمايند . فرزندان خود را به تعليم قرآن ترغيب نمايند . و با خود به مساجد و جلسات مذهبي ببرندتا انس و الفت مذهبي بودن در آنها از همان كودكي ريشه دواند .
گفتگويي چند با برادر شهيد رجبي « نامدار رجبي »
شما كه به عنوان برادر تحصيلكرده شهيد هستيد ، ويژگيهاي اخلاقي و رفتاري شهيد را برايمان بيان نمائيد .
از ويژگيهاي بارز اخلاقي شهيد ، صدق و راستي ايشان در عمل بود نه اينكه در ظاهر ، مدعي اعتقاد و اخلاق نيك بود ، بلكه در ظاهر و نهان ايشان داراي عملي كه حاكي از ايمان ، تديّن ، تقوي و صداقت او بوده است و با توجه به مصداق فرمايش
رسول اكرم(ص) :
« اللّهم اجْعلْ سريرتي خيراً مِن علا نيتي صالحه » بودند . وحدت ، صميميت ، اعتماد ، خوشبيني ، يكرنگي در جامعه و راستي و صداقت در گفتار بود كه موجب شد ايشان به اين مقام شامخ نائل آيد .
ادامه مطلب
ـ شما كه به عنوان يك مادر شهيد هستيد چه احساسي داريد ؟
من خدا را شكر ميكنم كه چنين فرزند برومند و مذهبي را توانستم پرورش دهم و به اسلام و انقلاب تقديم نمايم .
درمحضر مادر شهید
ـ شهيد رجبي از نظر اخلاقي
از نظر اخلاق و رفتار واقعاً نمونه بود . و من واقعاً و از ته قلب احساس خوشبختي مي كنم كه توانستم فرزندي تربيت كنم كه در ايام زندگيش هميشه مهربان و خوشرفتار باشد .
توصيه شما به عنوان مادر شهيد براي تمامي مادران ايران اسلامي چيست ؟
توصيه دارم كه تمام سعي خود را در راه تربيت فرزنداني مؤمن و خدادوست و آشنا به مسائل اسلامي و مذهبي صرف نمايند . فرزندان خود را به تعليم قرآن ترغيب نمايند . و با خود به مساجد و جلسات مذهبي ببرندتا انس و الفت مذهبي بودن در آنها از همان كودكي ريشه دواند .
گفتگويي چند با برادر شهيد رجبي « نامدار رجبي »
شما كه به عنوان برادر تحصيلكرده شهيد هستيد ، ويژگيهاي اخلاقي و رفتاري شهيد را برايمان بيان نمائيد .
از ويژگيهاي بارز اخلاقي شهيد ، صدق و راستي ايشان در عمل بود نه اينكه در ظاهر ، مدعي اعتقاد و اخلاق نيك بود ، بلكه در ظاهر و نهان ايشان داراي عملي كه حاكي از ايمان ، تديّن ، تقوي و صداقت او بوده است و با توجه به مصداق فرمايش
رسول اكرم(ص) :
« اللّهم اجْعلْ سريرتي خيراً مِن علا نيتي صالحه » بودند . وحدت ، صميميت ، اعتماد ، خوشبيني ، يكرنگي در جامعه و راستي و صداقت در گفتار بود كه موجب شد ايشان به اين مقام شامخ نائل آيد .
ادامه مطلب
« نقل از برادر شهيد ، نامدار رجبي »
گفتاري چند از زبان پدر شهيد بعد از شهادت
يادم ميآيد كه بار آخر كه ايشان از جبهه به مرخصي بازگشتند من مدام ايشان را نصيحت ميكردم كه بيشتر به فكر خودش باشد تا مابقي دوره رزمندگيش را كه مدت يكماه بود ، را به سلامتي سپري نمايد .
درست يادم ميآيديكبار در پاسخ من با لحني آرام و متين گفتند : پدرجان مگر شما خمس و زكات مالتان را نميدهيد! ؟ گفتم : بلي سعي ميكنم.
چرا اين سئوال را ميپرسي! ؟ گفت هنوز خمس مال فرزندانت را نيز نپرداختهاي .
من از صحبت او چنين برداشت كردم كه ايشان ميخواهد بگويد ، اين بار آخري است كه من به مرخصي ميآيم و دوست دارم كه شهيد شوم . و شما نيز از شهادت من غمگين مباش و بخاطر رضاي خداوند بايد صبر كني.
خاطرهاي از نظم و اخلاق شهيد
يادم ميآيد وقتي كه در كلاس پنجم ابتدايي در سال 1358 مشغول به تحصيل بودم مبلغ 5000 تومان را به من دادند كه اين مبلغ در آن زمان مبلغ زيادي بود . به من گفتند اين پول را بگير و براي خودت استفاده كن ، ولي بعد ازاتمام و خرج كردن آن برايم بنويس كه چه چيزهايي خريدهاي و در چه راهي خرج كردهاي ؟ بعداً پي بردم كه با اين كار خود ميخواسته مرا فردي بانظم و بابرنامه بار بياورد ، همانطور كه خودش اينطور بود.
حالا كه به عنوان عضوي ازخانواده شهيد هستيد چه احساسي داريد وچه پيامي؟
پيامم با توجه به گفتاري از تولستوي كه :« همه ميخواهند بشريت را عوض كنند دريغا كه هيچكس در اين انديشه نيست كه «خود» را عوض كند .» به فكر اصلاح خويش باشيم و از آرمانهاي شهدا فاصله نگيريم . از اينكه يكي از اعضاي خانواده آنهم برادر عزيزم را در راه خدا و براي سربلندي نظام مقدس جمهوري اسلامي دادهام خوشحالم و افتخار ميكنم به گفته شهيد بهشتي (ره) كه فرمودند : ما شهدا را از دست ندادهايم بلكه بدست آوردهايم .
رابطه شهيد با مسجد و شركت در مراسمات
مسجد رفتن را هيچگاه فراموش نميكرد . شبهاي جمعه دعاي كميل حتي در منزل در جمع اعضاي خانواده برگزارمينمود . صبحها نيز قرآن خواندن را فراموش نميكرد . ادامه مطلب
گفتاري چند از زبان پدر شهيد بعد از شهادت
يادم ميآيد كه بار آخر كه ايشان از جبهه به مرخصي بازگشتند من مدام ايشان را نصيحت ميكردم كه بيشتر به فكر خودش باشد تا مابقي دوره رزمندگيش را كه مدت يكماه بود ، را به سلامتي سپري نمايد .
درست يادم ميآيديكبار در پاسخ من با لحني آرام و متين گفتند : پدرجان مگر شما خمس و زكات مالتان را نميدهيد! ؟ گفتم : بلي سعي ميكنم.
چرا اين سئوال را ميپرسي! ؟ گفت هنوز خمس مال فرزندانت را نيز نپرداختهاي .
من از صحبت او چنين برداشت كردم كه ايشان ميخواهد بگويد ، اين بار آخري است كه من به مرخصي ميآيم و دوست دارم كه شهيد شوم . و شما نيز از شهادت من غمگين مباش و بخاطر رضاي خداوند بايد صبر كني.
خاطرهاي از نظم و اخلاق شهيد
يادم ميآيد وقتي كه در كلاس پنجم ابتدايي در سال 1358 مشغول به تحصيل بودم مبلغ 5000 تومان را به من دادند كه اين مبلغ در آن زمان مبلغ زيادي بود . به من گفتند اين پول را بگير و براي خودت استفاده كن ، ولي بعد ازاتمام و خرج كردن آن برايم بنويس كه چه چيزهايي خريدهاي و در چه راهي خرج كردهاي ؟ بعداً پي بردم كه با اين كار خود ميخواسته مرا فردي بانظم و بابرنامه بار بياورد ، همانطور كه خودش اينطور بود.
حالا كه به عنوان عضوي ازخانواده شهيد هستيد چه احساسي داريد وچه پيامي؟
|
پيامم با توجه به گفتاري از تولستوي كه :« همه ميخواهند بشريت را عوض كنند دريغا كه هيچكس در اين انديشه نيست كه «خود» را عوض كند .» به فكر اصلاح خويش باشيم و از آرمانهاي شهدا فاصله نگيريم . از اينكه يكي از اعضاي خانواده آنهم برادر عزيزم را در راه خدا و براي سربلندي نظام مقدس جمهوري اسلامي دادهام خوشحالم و افتخار ميكنم به گفته شهيد بهشتي (ره) كه فرمودند : ما شهدا را از دست ندادهايم بلكه بدست آوردهايم .
رابطه شهيد با مسجد و شركت در مراسمات
مسجد رفتن را هيچگاه فراموش نميكرد . شبهاي جمعه دعاي كميل حتي در منزل در جمع اعضاي خانواده برگزارمينمود . صبحها نيز قرآن خواندن را فراموش نميكرد . ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب

مشاهده سایر تصاویر

مشاهده سایر تصاویر

مشاهده سایر اسناد

مشاهده سایر کتاب ها
در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید