نام محمد
نام خانوادگی اكبري
نام پدر سهراب
تاربخ تولد 1339/12/10
محل تولد بوشهر - دشتستان
تاریخ شهادت 1360/07/10
محل شهادت آبادان
مسئولیت فرمانده گروهان
نوع عضویت پاسدار
شغل پاسدار
تحصیلات ديپلم
مدفن خيارزار




زندیگنامه شهید
گامتان كوه را فروتن ميكند
جاويدالاثـر محمـد اكبـري فرزند سهـراب در تاريخ 1339 در روستـاي خيارزار دشتستـان متـولد شد ، تحصيلات ابتـدايـي خـود را در خيـارزار و راهنمـايـي و متـوسطـه را در شهـر شبـانكـاره بـه اتمـام رسانيـد ، و مـوفق بـه اخـذ ديپلم گرديد . سپس به شيـراز نقل مكان نمود و در همـان جا به عضويت رسمـي سپاه پاسداران پذيرفتـه شد. ايشان به نداي رهبر كبير انقلاب لبيك گفته و راهي جبهههاي حق عليه باطل گرديد و به عنوان فرمانده گروهان در عمليات ثامنالائمه و شكستن حلقه حصر آبادان شركت جسته ، كه پس از رشادتهاي فـراوان و بينظيـر در مورخه 10/7/60 جاويدالاثر گرديد ادامه مطلب
گامتان كوه را فروتن ميكند
جاويدالاثـر محمـد اكبـري فرزند سهـراب در تاريخ 1339 در روستـاي خيارزار دشتستـان متـولد شد ، تحصيلات ابتـدايـي خـود را در خيـارزار و راهنمـايـي و متـوسطـه را در شهـر شبـانكـاره بـه اتمـام رسانيـد ، و مـوفق بـه اخـذ ديپلم گرديد . سپس به شيـراز نقل مكان نمود و در همـان جا به عضويت رسمـي سپاه پاسداران پذيرفتـه شد. ايشان به نداي رهبر كبير انقلاب لبيك گفته و راهي جبهههاي حق عليه باطل گرديد و به عنوان فرمانده گروهان در عمليات ثامنالائمه و شكستن حلقه حصر آبادان شركت جسته ، كه پس از رشادتهاي فـراوان و بينظيـر در مورخه 10/7/60 جاويدالاثر گرديد ادامه مطلب
پيام پاسدار : محمد اكبري
خـدا تـو خـود آگاهي خمينـي اين يار راستيـن حسيني و فرزنـد زهرا و ناب محمـدي است و مـن هـم ميـدانـم و شهادت بـه حقانيت راه او ميدهـم و آنچنان كنـارش خواهـم مانـد تـا كـه آخريـن سرمـايـهام را به خاطر زمان الهي او عرضه كنم و اما ، اي گهواره جهان آنچنـان باش تا در موقع بيداري بخواننـد تو اي گهواره جهان آن چنان بجنبان گهواره را ، كه فرزندان خميني و ياران حسيني در آن آرام بخوابند .
خـدا تـو خـود آگاهي خمينـي اين يار راستيـن حسيني و فرزنـد زهرا و ناب محمـدي است و مـن هـم ميـدانـم و شهادت بـه حقانيت راه او ميدهـم و آنچنان كنـارش خواهـم مانـد تـا كـه آخريـن سرمـايـهام را به خاطر زمان الهي او عرضه كنم و اما ، اي گهواره جهان آنچنـان باش تا در موقع بيداري بخواننـد تو اي گهواره جهان آن چنان بجنبان گهواره را ، كه فرزندان خميني و ياران حسيني در آن آرام بخوابند .
به اميد پيروزي اسلام بر كفر
ادامه مطلب
شهيد به روايت مادر
اينجـانب مادر جاويدالاثر محمـد اكبري فرزند سهراب اكبـري هستم. فرزندم در سال 1339 در خانوادهاي فقير ديده به جهان گشـود و زندگي آبرومندانـه خود رادر روستاي خيارزار آغاز كرد .در سن 6 سالگي به مدرسه پانهاد و آغاز به تحصيـل كرد . از همان اوايل 6 سالـه بودن ، خود و دين اسلام را شناخت هدف ، آرمانها و ايدههاي خود را مخفيانه در سپر سينهاش همچون نهالي كاشت تا به سن جواني رسيد ، عرصه وجودش بيدار و فريادي در سينهاش برخاسته شد كه كـانون خانواده خود و منطقه خيارزار را بيدار كرد فرياد بانگ محمديش را با مراجعه به كتابهـاي قرآن و اسلام پذيرفت و با اهـداء كتابهايي به دوستان و اطرافيان خود و ارشاد آنان در جامعه تاريك آن زمان لرزه بر اندام طاغوتيان آنان انداخت. زندگانـي خود را از اوان جواني تا زمان انقلاب در پرتوي اسلام پشت سر نهاد . زماني كـه زنگ انقلاب به صـدا درآمد با شنيدن صـداي آن فرياد حسيـن زمان را به قلب انقـلاب نشانـد ، و بـا مشت گـرهكـرده خـود فرشته نجـات بخش مردم ايران را از تبعيدگـاه دژخيمـان و جلادان نجـات داد . در سـال 60 ، در شكست حصـر آبادان شركت كرد . د را ين عمليات بود كه سينه خود را آماج گلولههاي دژخيمان و شياطين قرار داد و امر حق را لبيك گفت و نام سرور و سالار شهيدان را بـا سرخي خـون خـود زنـده كـرد . اينك من به عنوان يك مادر كه فرزندم نام شهيد گمنام به خود گرفته ، افتخار مي كنم كه علياكبـري ديگـر در آغوش حسين (ع) جاي گـرفت. خواهشي كه مـن مادر شهيد از دوستـان فرزند گمنامـم ، وهمچنين از خواهـران ديني منطقـه خيارزار و سايـر نقاط ديگر دارم اين است كه ، سينـه سوزان ما را در نظر گرفته و حرمت خون شهيدان جنگ و كربلاي ايران را نگهدارند .
خـواهـران حجـاب اسـلامي خـود را حفظ نماينـد ، زينبوار در جامعـه زندگي كنند و مردان ما هم حسينيگونه
باشنـد و حرمت خـون عزيزان ما را حفظ نماينـد . اسلام را روز به روز تبليـغ كننـد تـا يـاد آنـان هميشـه ماننــد هستـهاي كه در درون خـاك ميرويـد آشكار باشد . ادامه مطلب
اينجـانب مادر جاويدالاثر محمـد اكبري فرزند سهراب اكبـري هستم. فرزندم در سال 1339 در خانوادهاي فقير ديده به جهان گشـود و زندگي آبرومندانـه خود رادر روستاي خيارزار آغاز كرد .در سن 6 سالگي به مدرسه پانهاد و آغاز به تحصيـل كرد . از همان اوايل 6 سالـه بودن ، خود و دين اسلام را شناخت هدف ، آرمانها و ايدههاي خود را مخفيانه در سپر سينهاش همچون نهالي كاشت تا به سن جواني رسيد ، عرصه وجودش بيدار و فريادي در سينهاش برخاسته شد كه كـانون خانواده خود و منطقه خيارزار را بيدار كرد فرياد بانگ محمديش را با مراجعه به كتابهـاي قرآن و اسلام پذيرفت و با اهـداء كتابهايي به دوستان و اطرافيان خود و ارشاد آنان در جامعه تاريك آن زمان لرزه بر اندام طاغوتيان آنان انداخت. زندگانـي خود را از اوان جواني تا زمان انقلاب در پرتوي اسلام پشت سر نهاد . زماني كـه زنگ انقلاب به صـدا درآمد با شنيدن صـداي آن فرياد حسيـن زمان را به قلب انقـلاب نشانـد ، و بـا مشت گـرهكـرده خـود فرشته نجـات بخش مردم ايران را از تبعيدگـاه دژخيمـان و جلادان نجـات داد . در سـال 60 ، در شكست حصـر آبادان شركت كرد . د را ين عمليات بود كه سينه خود را آماج گلولههاي دژخيمان و شياطين قرار داد و امر حق را لبيك گفت و نام سرور و سالار شهيدان را بـا سرخي خـون خـود زنـده كـرد . اينك من به عنوان يك مادر كه فرزندم نام شهيد گمنام به خود گرفته ، افتخار مي كنم كه علياكبـري ديگـر در آغوش حسين (ع) جاي گـرفت. خواهشي كه مـن مادر شهيد از دوستـان فرزند گمنامـم ، وهمچنين از خواهـران ديني منطقـه خيارزار و سايـر نقاط ديگر دارم اين است كه ، سينـه سوزان ما را در نظر گرفته و حرمت خون شهيدان جنگ و كربلاي ايران را نگهدارند .
خـواهـران حجـاب اسـلامي خـود را حفظ نماينـد ، زينبوار در جامعـه زندگي كنند و مردان ما هم حسينيگونه
باشنـد و حرمت خـون عزيزان ما را حفظ نماينـد . اسلام را روز به روز تبليـغ كننـد تـا يـاد آنـان هميشـه ماننــد هستـهاي كه در درون خـاك ميرويـد آشكار باشد . ادامه مطلب
خصوصيات و خاطرات جاويدالاثر از زبان خانواده
اخـلاق و رفتـاري كـه در خانواده داشت آن قدر خوب بود كه فقـط خـدا مـيدانـد . اينقـدر بـا خـدا و خـوب بـود كه چنين اخلاقي را نديده بوديم .در ايـام نوجواني مؤدب و بـا مهرباني صحبت ، در همه امور چه ديني ـ سياسي ما را راهنمايي ميكرد . هميشه قرآن ميخواند . هر شب تا صبح فقط به دعا خواندن ميگذرانـد بخصوص دعاي كميل و دعاي توسل . در اوقـات بيكـاري كتابهـاي شهيـد مطهـري و ديگر كتابهاي مفيـد دينـي را ميخوانـد در همه امور ما را راهنمايي ميكرد بخصوص نهي از منكر ميكرد. مردم را در رژيم گذشته بر عليه شاه ترغيب مي نمود .
در اخـلاق نمونه بود . دوست نمـيداشت كه در خانه خـود يك شب غـذاي خوبـي يا كاملي داشته باشد . هميشه ميگفت كسانـي هستند كه ضعيفترنـد به آنها برسيـد هر ضعيفـي هر كجا باشـد به او سر مـيزد و به او كمك ميكرد خلاصه در اخلاق اسلامي نمونه كامل بود .
در رژيـم گذشته در سنين ابتدائـي از اول اخلاق شايسته داشت . روح مبـارزه در وجودش همچـو شعله آتش در فوران بـود . بابرپائي راهپيمايـي شعارهاي انقلاب را بـه مردم يـادآوري مي نمود . و بچههـا را همـه دور خـود جمعكرده و با سخنراني آنها را آگاه مي نمود . در رژيم گذشته با پخش اعلاميه و شعار روي ديوارها بطور شبانه ، فعاليت انقلابي مي كرد . قـرآن و احكـام و كتابهـاي مفيـد اسـلامي را درس مـيداد و پيشـاپيش صف راهپيمـايي كنندگان هميشه جوش و خروش داشت .
همچنين با منافقيـن و گروههاي ضد انقلاب هميشـه درگيـري داشت و در چنـديـن مرحله در شيراز از ناحيه دست زخمي شد . در طول جنگ بخاطـر خدمت شغل پاسداري را انتخاب كـرد و ميگفت : بهترين شغلي كه به نداي حسين زمان گوش بدهد و عمل كند پاسـداري از دين و مملكت اسلامي است چـون مثل زمان حسين شهيد ما بايد امام امت را ياري كنيم و به نداي رهبر گوش دهيم و عمل كنيم .
آرزو داشت كه همه مردم يك صدا و متحد شوند و بر عليه ستم و زورگويـان قيام كرده و دست آمريكا ، شوروي و رژيم اشغالگر قدس را از حريم كشور اسلامي كوتاه كنند . بله به همين منظـور و بخاطـر دفاع از ناموس مسلمين راهي جبهه حق عليه باطل گر ديد .
خاطره
تمـام دوران زندگـي محمد براي مـن خاطره است لحظه لحظـه زندگي كوتـاه پسـرم پر از خاطرات تلخ و شيرين است . در سـال 1360 در شيراز زندگـي ميكرديـم ، يك روز صبح از خانه خارج شديم ، ديديم كه به شهيد رجايي توهيـن شـده است فـوراً محمـد عـزيـزم يـك قوطـي رنـگ فشـاري برداشت و آنـرا پاك كرد و نـوشت : مـرگ بر بيحجابي ، مرگ بر منافق .
راوي : مادر شهيد ادامه مطلب
اخـلاق و رفتـاري كـه در خانواده داشت آن قدر خوب بود كه فقـط خـدا مـيدانـد . اينقـدر بـا خـدا و خـوب بـود كه چنين اخلاقي را نديده بوديم .در ايـام نوجواني مؤدب و بـا مهرباني صحبت ، در همه امور چه ديني ـ سياسي ما را راهنمايي ميكرد . هميشه قرآن ميخواند . هر شب تا صبح فقط به دعا خواندن ميگذرانـد بخصوص دعاي كميل و دعاي توسل . در اوقـات بيكـاري كتابهـاي شهيـد مطهـري و ديگر كتابهاي مفيـد دينـي را ميخوانـد در همه امور ما را راهنمايي ميكرد بخصوص نهي از منكر ميكرد. مردم را در رژيم گذشته بر عليه شاه ترغيب مي نمود .
در اخـلاق نمونه بود . دوست نمـيداشت كه در خانه خـود يك شب غـذاي خوبـي يا كاملي داشته باشد . هميشه ميگفت كسانـي هستند كه ضعيفترنـد به آنها برسيـد هر ضعيفـي هر كجا باشـد به او سر مـيزد و به او كمك ميكرد خلاصه در اخلاق اسلامي نمونه كامل بود .
در رژيـم گذشته در سنين ابتدائـي از اول اخلاق شايسته داشت . روح مبـارزه در وجودش همچـو شعله آتش در فوران بـود . بابرپائي راهپيمايـي شعارهاي انقلاب را بـه مردم يـادآوري مي نمود . و بچههـا را همـه دور خـود جمعكرده و با سخنراني آنها را آگاه مي نمود . در رژيم گذشته با پخش اعلاميه و شعار روي ديوارها بطور شبانه ، فعاليت انقلابي مي كرد . قـرآن و احكـام و كتابهـاي مفيـد اسـلامي را درس مـيداد و پيشـاپيش صف راهپيمـايي كنندگان هميشه جوش و خروش داشت .
همچنين با منافقيـن و گروههاي ضد انقلاب هميشـه درگيـري داشت و در چنـديـن مرحله در شيراز از ناحيه دست زخمي شد . در طول جنگ بخاطـر خدمت شغل پاسداري را انتخاب كـرد و ميگفت : بهترين شغلي كه به نداي حسين زمان گوش بدهد و عمل كند پاسـداري از دين و مملكت اسلامي است چـون مثل زمان حسين شهيد ما بايد امام امت را ياري كنيم و به نداي رهبر گوش دهيم و عمل كنيم .
آرزو داشت كه همه مردم يك صدا و متحد شوند و بر عليه ستم و زورگويـان قيام كرده و دست آمريكا ، شوروي و رژيم اشغالگر قدس را از حريم كشور اسلامي كوتاه كنند . بله به همين منظـور و بخاطـر دفاع از ناموس مسلمين راهي جبهه حق عليه باطل گر ديد .
خاطره
تمـام دوران زندگـي محمد براي مـن خاطره است لحظه لحظـه زندگي كوتـاه پسـرم پر از خاطرات تلخ و شيرين است . در سـال 1360 در شيراز زندگـي ميكرديـم ، يك روز صبح از خانه خارج شديم ، ديديم كه به شهيد رجايي توهيـن شـده است فـوراً محمـد عـزيـزم يـك قوطـي رنـگ فشـاري برداشت و آنـرا پاك كرد و نـوشت : مـرگ بر بيحجابي ، مرگ بر منافق .
راوي : مادر شهيد ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب

مشاهده سایر تصاویر

مشاهده سایر اسناد

مشاهده سایر کتاب ها
در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید