نام محمد
نام خانوادگی اندرخور
نام پدر حسين
تاربخ تولد 1346/02/10
محل تولد بوشهر - دير
تاریخ شهادت 1361/02/24
محل شهادت شلمچه
مسئولیت رزمنده
نوع عضویت بسيج
شغل دانش آموز
تحصیلات دوره دبيرستان
مدفن بردستان


شهید محمد اندرخور در سال ۱۳۴۶ در خانوادهای مذهبی در بردستان به دنیا آمد. دوران کودکی را در دامان پاک مادر و با رزق حلال پدر پشت سرگذاشت. در سن هفت سالگی وارد دبستان شد؛ در مدرسه یکی از شاگردان ممتاز بود و هرگز از درس خواندن خسته نمی شد. اخلاق خوب و چهره معصومش، زبانزد دانش آموزان شده بود. دوران ابتدایی را با موفقیت به اتمام رساندی و وارد مدرسه راهنمایی بردستان شد. ورودش به دوره راهنمایی، همزمان با اوج گیری نهضت اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی (ره) بود. شهید با وجودی که بسیار کوچک بود، در پخش اعلامیه های انقلابی و شرکت در راهپیمایی ها نقش موثری داشت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و برقراری جمهوری اسلامی، شهید اندرخور همچون دیگر پیروان حضرت امام خمینی (ره) هرگز از توطئه ضدانقلاب غافل نشد و در سنگر مدرسه به پاسداری از انقلاب اسلامی می پرداخت. پس از تشکیل انجمن های اسلامی دانش آموزان در مدارس در آبانماه ۱۳۵۸؛ یکی از اعضای فعال انجمن اسلامی مدرسه راهنمایی بردستان بود، با تشکیل بسیج مستضعفین به فرمان حضرت امام (ره)، به خدمت در این ارگان انقلابی پرداخت و پس از پایان دوره راهنمایی، وراد دبیرستان شد. شهید در دبیرستان نیز آرام نمی گرفت و به افشاگری جریان های ضد اسلامی و ضد انقلابی ادامه می داد.
از ابتدای آغاز جنگ تحمیلی، بارها خواستار اعزام به جبههع شد که به دلایلی موافقت نمی شد. سرانجام در تاریخ ۱/۱/۱۳۶۰با اعزام او به جبهه موافقت شد و به جبهه های نبرد حق علیه باطل اعزام شد. شهید اندرخور در میدان رزم، یکی از شجاع ترین سربازان اسلام بود، چنانکه برادران همسنگرش می گویند: وقتی که به محاصره ی کامل تانک های دشمن درآمده بودیم، او با روحیه ی بسیار عالی و با قلبی مطمئن و امیدوار به آینده، با دشمنان بعثی می جنگید و می گفت اگر تکه تکه بشوم، نه عقب نشینی می کنم و نه اسیر دشمن می گردم که سلالخره در این نبرد نابرابر بر اثر اصابت گلوله تانک های شدمن به زمین می افتد و در تاریخ ۲۴/۲/۱۳۶۱ به آرزوی دیرنه اش، شهادت، نائل می گردد. پیکر پاک و مطهرش، ۴ ماه بر روی خاک های سوزان می ماند و پس از چهار ماه در جوار دوستان و همرزمان شهیدش در گلزار شهدای بردستان به خاک سپرده شد. ادامه مطلب
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و برقراری جمهوری اسلامی، شهید اندرخور همچون دیگر پیروان حضرت امام خمینی (ره) هرگز از توطئه ضدانقلاب غافل نشد و در سنگر مدرسه به پاسداری از انقلاب اسلامی می پرداخت. پس از تشکیل انجمن های اسلامی دانش آموزان در مدارس در آبانماه ۱۳۵۸؛ یکی از اعضای فعال انجمن اسلامی مدرسه راهنمایی بردستان بود، با تشکیل بسیج مستضعفین به فرمان حضرت امام (ره)، به خدمت در این ارگان انقلابی پرداخت و پس از پایان دوره راهنمایی، وراد دبیرستان شد. شهید در دبیرستان نیز آرام نمی گرفت و به افشاگری جریان های ضد اسلامی و ضد انقلابی ادامه می داد.
از ابتدای آغاز جنگ تحمیلی، بارها خواستار اعزام به جبههع شد که به دلایلی موافقت نمی شد. سرانجام در تاریخ ۱/۱/۱۳۶۰با اعزام او به جبهه موافقت شد و به جبهه های نبرد حق علیه باطل اعزام شد. شهید اندرخور در میدان رزم، یکی از شجاع ترین سربازان اسلام بود، چنانکه برادران همسنگرش می گویند: وقتی که به محاصره ی کامل تانک های دشمن درآمده بودیم، او با روحیه ی بسیار عالی و با قلبی مطمئن و امیدوار به آینده، با دشمنان بعثی می جنگید و می گفت اگر تکه تکه بشوم، نه عقب نشینی می کنم و نه اسیر دشمن می گردم که سلالخره در این نبرد نابرابر بر اثر اصابت گلوله تانک های شدمن به زمین می افتد و در تاریخ ۲۴/۲/۱۳۶۱ به آرزوی دیرنه اش، شهادت، نائل می گردد. پیکر پاک و مطهرش، ۴ ماه بر روی خاک های سوزان می ماند و پس از چهار ماه در جوار دوستان و همرزمان شهیدش در گلزار شهدای بردستان به خاک سپرده شد. ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحيم
لا اكراه في الدين قد تبين الرشد من الغي
من اين راه را به دلخواه خود انتخاب كردم و در راهم به شهادت ميرسم، راهي كه حسين و هفتاد و دو تن از يارانش در آن جان خود را از دست دادند و بدانید که من آگاهانه در اين راه قدم نهادهام، چرا كه خون سرخ شهیدان از هابيل تا حسين و از حسین تا شهداي كربلاي جنوب و غرب ایران صدايم ميزنند كه چيست تو را؟ و چرا نشستهاي و به آن راهی كه ما در آن راه راه جان خود را از دست داده ایم نمي روي؟
آخر ما مسلمان هستيم و در عصری و زمانی زندگی می کنیم که ظلم تمام جهان را فراگرفته است و ما بايد خون بدهيم و آنقدر شهید بدهیم تا اسلام عزيز با ظهور مهدي (عج) پيروز شود و قسط و عدل در سایه توحید برپا شود و به فرمان امام امت، خميني بت شكن اسلحه به دوش مي گيرم و براي مبارزه با ظلم و ستم راهي شهر شهادت ميشوم. همانطور كه پيغمبر اسلام فرمود: شرافتمندترين مرگها، شهادت است. من نيز به نداي آنها پاسخ مثبت می دهم و شهادت را در راه خدا و احیای حق مستضعفین برگزيدم و بايد بگويم رفتن از اين دنياي فاني به دنياي ابدي، هجرت از يك زندگي سلولوار است به یک گلستان همیشگی.
آري من فقط براي برقراري حكومت عدل اسلامي در جهان تحت رهبري نائب امام زمان (امام خمینی)و برای نجات مستضعفین جهانو برپایی جمهوری اسلامی به رهبری ولایت فقیه و براي نابودی گروهكهاي وابسته به ابرقدرت های چپ وراست که خود را حامی خلق می دانند و در حقیقت دشمن خلق هستند؛ پا به ميدان مبارزه گذاشتم و تا آخرين قطره خون خود و آخرین نفس مبارزه خواهم کرد و بدانيد كه من جز براي رضاي خدا مقصودي دیگر نداشتهام.
پدر مهربانم و مادر مهربانم مرا حلال کنید و صبر داشته باشيد كه با صبر در راه خدا اجر عظيمي به شما خواهد رسيد و ای خواهران مهربانم مگریید که دشمنان خوشحال می شوند و همچون زینب پیام را به گوش مردم برسانید. برادران گرامیام در مرگ من نگران نباشید و صبر و استقامت داشته باشید و با مشت محکم خود دهان کمونیستها و عمال غرب را خُرد کنید و ای مردم به من جوان ناكام نگوييد زيرا اين راه كه همان راه انبیاست و راه یگانه پاسدار کربلا حسین ابن علی است انتخاب كردم. و ای برادران گرامیام اسلحهام را به دوش گیرید و راهم را ادامه دهيد بالاخره همرزمان بسیجیام در مرگ من ناراحت نباشید و با صبر و استقامت خود همچون گذشته مشت محکمی بر دهان توطئه گران چپ و راست بزنید و یک نصیحتی به شما دوستان عزیزم دارم، البته کوچکتر از آنم که به شما چیزی بگویم و نصیحتم این است که شما را به خدا قسم قدر و ارزش يكديگر را بدانيد و از غيبت به یکدیگر و كبر و غرور حُب دنيا بپرهيزيد و وقتي ازآنها دوري کردید اينقدرقوي مي شويد كه احساس مي كنيد خدا را داريد میبینید.
وسفارش آخرم به شما مردم اين است : وحدت خود را حفظ كنيد و پيرو ولايت فقيه باشيد و به حرفهای امام عزیزمان گوش کنید. دیگر عرضی ندارم درپايان برادران عضو بسيج و انجمن اسلامي ابوذر و پدر و مادر و خواهران و برادرانم سلام مي رسانم.
و السلام
سرباز کوچک اسلام – محمد اندخور ادامه مطلب
لا اكراه في الدين قد تبين الرشد من الغي
من اين راه را به دلخواه خود انتخاب كردم و در راهم به شهادت ميرسم، راهي كه حسين و هفتاد و دو تن از يارانش در آن جان خود را از دست دادند و بدانید که من آگاهانه در اين راه قدم نهادهام، چرا كه خون سرخ شهیدان از هابيل تا حسين و از حسین تا شهداي كربلاي جنوب و غرب ایران صدايم ميزنند كه چيست تو را؟ و چرا نشستهاي و به آن راهی كه ما در آن راه راه جان خود را از دست داده ایم نمي روي؟
آخر ما مسلمان هستيم و در عصری و زمانی زندگی می کنیم که ظلم تمام جهان را فراگرفته است و ما بايد خون بدهيم و آنقدر شهید بدهیم تا اسلام عزيز با ظهور مهدي (عج) پيروز شود و قسط و عدل در سایه توحید برپا شود و به فرمان امام امت، خميني بت شكن اسلحه به دوش مي گيرم و براي مبارزه با ظلم و ستم راهي شهر شهادت ميشوم. همانطور كه پيغمبر اسلام فرمود: شرافتمندترين مرگها، شهادت است. من نيز به نداي آنها پاسخ مثبت می دهم و شهادت را در راه خدا و احیای حق مستضعفین برگزيدم و بايد بگويم رفتن از اين دنياي فاني به دنياي ابدي، هجرت از يك زندگي سلولوار است به یک گلستان همیشگی.
آري من فقط براي برقراري حكومت عدل اسلامي در جهان تحت رهبري نائب امام زمان (امام خمینی)و برای نجات مستضعفین جهانو برپایی جمهوری اسلامی به رهبری ولایت فقیه و براي نابودی گروهكهاي وابسته به ابرقدرت های چپ وراست که خود را حامی خلق می دانند و در حقیقت دشمن خلق هستند؛ پا به ميدان مبارزه گذاشتم و تا آخرين قطره خون خود و آخرین نفس مبارزه خواهم کرد و بدانيد كه من جز براي رضاي خدا مقصودي دیگر نداشتهام.
پدر مهربانم و مادر مهربانم مرا حلال کنید و صبر داشته باشيد كه با صبر در راه خدا اجر عظيمي به شما خواهد رسيد و ای خواهران مهربانم مگریید که دشمنان خوشحال می شوند و همچون زینب پیام را به گوش مردم برسانید. برادران گرامیام در مرگ من نگران نباشید و صبر و استقامت داشته باشید و با مشت محکم خود دهان کمونیستها و عمال غرب را خُرد کنید و ای مردم به من جوان ناكام نگوييد زيرا اين راه كه همان راه انبیاست و راه یگانه پاسدار کربلا حسین ابن علی است انتخاب كردم. و ای برادران گرامیام اسلحهام را به دوش گیرید و راهم را ادامه دهيد بالاخره همرزمان بسیجیام در مرگ من ناراحت نباشید و با صبر و استقامت خود همچون گذشته مشت محکمی بر دهان توطئه گران چپ و راست بزنید و یک نصیحتی به شما دوستان عزیزم دارم، البته کوچکتر از آنم که به شما چیزی بگویم و نصیحتم این است که شما را به خدا قسم قدر و ارزش يكديگر را بدانيد و از غيبت به یکدیگر و كبر و غرور حُب دنيا بپرهيزيد و وقتي ازآنها دوري کردید اينقدرقوي مي شويد كه احساس مي كنيد خدا را داريد میبینید.
وسفارش آخرم به شما مردم اين است : وحدت خود را حفظ كنيد و پيرو ولايت فقيه باشيد و به حرفهای امام عزیزمان گوش کنید. دیگر عرضی ندارم درپايان برادران عضو بسيج و انجمن اسلامي ابوذر و پدر و مادر و خواهران و برادرانم سلام مي رسانم.
و السلام
سرباز کوچک اسلام – محمد اندخور ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب

مشاهده سایر تصاویر

مشاهده سایر تصاویر

مشاهده سایر اسناد

مشاهده سایر کتاب ها
در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید