نام محمدطاهر
نام خانوادگی احمدي خورموجي
نام پدر جعفر
تاربخ تولد 1346/06/15
محل تولد بوشهر - دشتي
تاریخ شهادت 1365/09/19
محل شهادت زاهدان
مسئولیت رزمنده
نوع عضویت سربازنيروي انتظامي
شغل -
تحصیلات ديپلم
مدفن خورموج




زندیگنامه شهید
سال 1346 در خورموج و در خانواده جعفر احمدي و از مادري وارسته و مأنوس با قرآن فرزندي به نام محمد طاهر ديده به جهان گشود. دوره دبستان و راهنمائي را در خورموج پايان برد وجهت ادامه تحصيل وارد دبيرستان ابوذر غفاري گرديد. شهيد احمدي در ضمن تحصيل در دوره دبيرستان همگام با ديگر رزمندگان با شروع جنگ تحميلي به نداي حضرت امام لبيك گفت و به جبهه رفت و پس از چهار ماه ايثارگري در خطوط مقدم مجدداً به خورموج برگشت و به تحصيل خود ادامه داد. در سال 64 موفق به اخذ مدرك ديپلم اقتصاد گرديد، پس از اخذ ديپلم داوطلبانه وارد خدمت سربازي شد و در يكي از مشكلترين و حساسترين مناطق كشور از جهت حفاظت ونفوذ استكبار و ضد انقلاب، به خدمت ادامه داد. منطقه سيستان و بلوچستان منطقهاي حساس و پر مسئوليت بود كه محمدطاهر جهت ادامه خدمت پذيرفت.
تا شهادت:
شهيد محمد طاهر احمدي با توجه به رسالت مهمي كه از نظر حفظ و حراست از كيان جمهوري اسلامي در آن منطقه احساس ميكرد، روز و شب همچون خطوط مقدم جبههها تلاش و ايثارگريهاي نمود و سد محكمي در مقابل ضد انقلاب ايجاد كرد. همين فداكاريهاي شبانهروزي باعث شد كه در تاريخ 19/9/65 در مرزهاي سيستان و بلوچستان در مقابل توطئه ضد انقلاب و اشرار مسلح كه از حمايت استكبار جهاني آمريكا برخوردار بودند به درجه رفيع شهادت نائل آمد. ادامه مطلب
سال 1346 در خورموج و در خانواده جعفر احمدي و از مادري وارسته و مأنوس با قرآن فرزندي به نام محمد طاهر ديده به جهان گشود. دوره دبستان و راهنمائي را در خورموج پايان برد وجهت ادامه تحصيل وارد دبيرستان ابوذر غفاري گرديد. شهيد احمدي در ضمن تحصيل در دوره دبيرستان همگام با ديگر رزمندگان با شروع جنگ تحميلي به نداي حضرت امام لبيك گفت و به جبهه رفت و پس از چهار ماه ايثارگري در خطوط مقدم مجدداً به خورموج برگشت و به تحصيل خود ادامه داد. در سال 64 موفق به اخذ مدرك ديپلم اقتصاد گرديد، پس از اخذ ديپلم داوطلبانه وارد خدمت سربازي شد و در يكي از مشكلترين و حساسترين مناطق كشور از جهت حفاظت ونفوذ استكبار و ضد انقلاب، به خدمت ادامه داد. منطقه سيستان و بلوچستان منطقهاي حساس و پر مسئوليت بود كه محمدطاهر جهت ادامه خدمت پذيرفت.
تا شهادت:
شهيد محمد طاهر احمدي با توجه به رسالت مهمي كه از نظر حفظ و حراست از كيان جمهوري اسلامي در آن منطقه احساس ميكرد، روز و شب همچون خطوط مقدم جبههها تلاش و ايثارگريهاي نمود و سد محكمي در مقابل ضد انقلاب ايجاد كرد. همين فداكاريهاي شبانهروزي باعث شد كه در تاريخ 19/9/65 در مرزهاي سيستان و بلوچستان در مقابل توطئه ضد انقلاب و اشرار مسلح كه از حمايت استكبار جهاني آمريكا برخوردار بودند به درجه رفيع شهادت نائل آمد. ادامه مطلب
بسم رب الشهداء والصديقين
وصيتنامه شهيد محمد طاهر احمدي
ما بر سر اسلام دعوا داريم ( امام خميني)
با سلام و درود فراوان به رهبر كبير انقلاب و با سلام بر تمامي شهداء جنگ تحميلي و شهداي انقلاب اسلامي ايران و همچنين با سلام به تمامي معلولين و مجروحين جنگ تحميلي، وصيتنامهام را آغاز ميكنم.
هدف از رفتنم به جبهه دفاع از خاك ميهن اسلامي و احساس مسئوليتي بود كه نسبت به ميهن اسلامي خويش كردم و وظيفه همه ماست كه به جبهه برويم و نگذاريم كه صدام و صداميان يك وجب از خاك ميهن اسلاميمان را اشغال كنند و ما نبايد خاموش بنشينيم و جنگ را تماشا كنيم بلكه بايد به كمك رزمندگان بشتابيم و دشمن را از سرزمين خويش بيرون برانيم.
من وظيفه خود ديدم كه به جبهه بروم و به ياري رزمندگان اسلام بشتابم. من سخني كوتاه با شما جوانان عزيز دارم و البته من كوچكتر از آنم كه بخواهم پيامي به شما بدم ولي به عنوان برادر كوچك شما عرض ميكنم كه جبههها را خالي نكنيد.
رزمندگان اسلام را ياري كنيد و اينقدر در كوچهها بيكار نگرديد و واقعاً حيف است كه ميهنمان در حال جنگ باشد و ما بيكار در كوچه و بازار بگرديم و خلاصه من اميدوارم كه شما برادران عزيز جبههها را خالي نكنيد كه پيروزي نهائي نزديك است و صدام آخرين لحظات عمر ننگين خود را ميگذراند. بيشتر مزاحم شما نميشوم و دعا براي امام يادتان نرود.
خدايا! خدايا! تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار
والسلام
محمد طاهر احمدي مورخه 5/1/65 ادامه مطلب
وصيتنامه شهيد محمد طاهر احمدي
ما بر سر اسلام دعوا داريم ( امام خميني)
با سلام و درود فراوان به رهبر كبير انقلاب و با سلام بر تمامي شهداء جنگ تحميلي و شهداي انقلاب اسلامي ايران و همچنين با سلام به تمامي معلولين و مجروحين جنگ تحميلي، وصيتنامهام را آغاز ميكنم.
هدف از رفتنم به جبهه دفاع از خاك ميهن اسلامي و احساس مسئوليتي بود كه نسبت به ميهن اسلامي خويش كردم و وظيفه همه ماست كه به جبهه برويم و نگذاريم كه صدام و صداميان يك وجب از خاك ميهن اسلاميمان را اشغال كنند و ما نبايد خاموش بنشينيم و جنگ را تماشا كنيم بلكه بايد به كمك رزمندگان بشتابيم و دشمن را از سرزمين خويش بيرون برانيم.
من وظيفه خود ديدم كه به جبهه بروم و به ياري رزمندگان اسلام بشتابم. من سخني كوتاه با شما جوانان عزيز دارم و البته من كوچكتر از آنم كه بخواهم پيامي به شما بدم ولي به عنوان برادر كوچك شما عرض ميكنم كه جبههها را خالي نكنيد.
رزمندگان اسلام را ياري كنيد و اينقدر در كوچهها بيكار نگرديد و واقعاً حيف است كه ميهنمان در حال جنگ باشد و ما بيكار در كوچه و بازار بگرديم و خلاصه من اميدوارم كه شما برادران عزيز جبههها را خالي نكنيد كه پيروزي نهائي نزديك است و صدام آخرين لحظات عمر ننگين خود را ميگذراند. بيشتر مزاحم شما نميشوم و دعا براي امام يادتان نرود.
خدايا! خدايا! تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار
والسلام
محمد طاهر احمدي مورخه 5/1/65 ادامه مطلب
در محضر مادر شهيد: « در مصاحبه با ايشان»
- شهيد محمد طاهر فرزندچندم خانواده بود و چه كسي او را نامگذاري كرد؟
شهيد فرزند پنجم خانواده و نامش را هم با مشورت پدرش، خودم انتخاب كردم.
- در هنگام شهادت وضعيت تحصيلي و كار ايشان چگونه بود؟
موقع اعزام به جبهه، دوم دبيرستان و 17 ساله بود، پس از چهار ماه كه از جبهه برگشت تا سال چهارم اقتصاد و كسب ديپلم تلاش نمود، تا اينكه به خدمت به خدمت اعزام و در مقابله با ضد انقلاب در منطقه سيستان و بلوچستان در سال 65 به شهادت رسيد.
- چند ويژگي اخلاقي شهيد.
محمد طاهر نسبت به پدر ومادر و خانواده و همه مردم بسيار تواضع داشت- بسيار مهربان و از كودكي نسبت به مسائل ديني علاقه خاصي داشت. نماز اول وقت، استمرار در روزه و دائمالذكر بودن، از صفات حسنه او بود.
- آيا قبل از شهادت مجروح هم شدند؟
وقتي در منطقه خليج فارس (درتنگه هرمز) مشغول ايثارگري بودند مورد اصابت گلوله توپ قرار گرفتند و اصابت تركش توپ باعث مصدوميت شديد ايشان شد. وي پس از مدتي بستري شدن در بيمارستان به ادامه تحصيل مشغول شد.
- از اعزام به سربازي شهيد چه خاطرهاي داريد؟
19 بهمن 64 دفتر اعزام به خدمت گرفتند – مدت سه ماه دوره آموزش را در جهرم طي كردند و براي ادامه خدمت به زاهدان رفتند.
- آخرين وداع او قبل از شهادت.
آن روز پس از اداء فريضه نماز صبح و صرف صبحانه، گفت: مادر اگر بعد از سفر خدمت رسيدم برايت سوغات ميآورم. من كه بهدلم برات شده بود وداع آخر و ديدار آخر است گفتم: تمام آرزويم اين است كه تو صحيح و سالم باز گردي.
- خبر شهادت وجريان شهادت او را بيان فرمائيد.
وقتي در جاده زاهدان – ميرجاوه با جمعي از اشرار كه ماشيني پر از مواد مخدر داشتند روبرو ميشود، او و پنج نفر از همرزمانش تا پاي شهادت مبارزه ميكنند و با مظلوميت به شهادت ميرسند و لحظه با خبر شدن از شهادت او عصر چهارشنبه 19 آذر ماه 65 بود.
چند شب قبل از آن خواب ديدم، لباس مشكي بر تن دارم و مردم به من تبريك و تهنيت ميگويند، نيمي از حياطمان آتش گرفته – بعد به دلم الهام شد پسرم به شهادت رسيده، چند روز بعد عمويم اول خبر مرگ نوهام را بمن داد، بعد فهميدم اين يك مقدمه چيني بوده و خبر شهادت فرزندم را بمن دادند.
- پس از شهادت جسم مطهرشهيدتان را ديديد؟
بله پيكر مطهرش سالم بود، فقط يك تير به سرش و يك تير هم به زير گلويش اصابت كرده بود.
- در مورد ايشان گاهي حالت الهامي پيدا كرديد؟
يك بار پس از شهادتشان او را زنده و سر حال ديدم كه با رهبر معظم انقلاب بود و عرض ادب ميكرد.
در محضر برادر شهيد: ( در مصاحبه با ايشان)
برادر شهيد، هدايت الله احمدي (دبير باسابقه آموزش و پرورش خورموج)
- به نظر شما، انگيزه شهيد از رفتن به جبهه و ايثارجان چه بود؟
دفاع از وطن، در مقابل دشمن وطن و دين.
- ويژگيهاي شهيد در ارتباط با اعضاء خانه چگونه بود؟
با همه مهربان و بسيار متواضع بود- خوشرو و بسيار صميمي، بخصوص نسبت به پدر و مادر با ادب بود.
- شهيد محمد طاهر چه توصيههائي به برادران وخواهرانش داشت؟
احترام و رسيدگي به پدر و مادر- ادامه تحصيل و رسيدگي به محرومان.
- شهيد اوقات فراغت خود را چگونه سپري ميكرد؟
عبادت در مسجد- ورزش – قرائت قرآن و ديدار اقوام.
- عكس العمل شما پس از خبر شهادت برادرتان چگونه بود؟
از اينكه چنين برادر بزرگواري از بين ما رفته بسيار ناراحت شدم. هر چند زمين ظرفيت او را نداشت.
- به عنوان برادر شهيد چه پيامي به مسئولان و ديگران داريد؟
توجه به پيام شهيدان – عدالت و الگو پذيري از شهيدان.
در محضر خواهر شهيد: ( در مصاحبه با ايشان)
خواهر شكوفه احمدي خواهر شهيد.
- به نظر شما انگيزه شهيداز اعزام به جبهه و ايثار جان چه بود؟
دفاع از خاك وميهن اسلامي- احساس مسئوليت نسبت به ميهن و ارزشهاي اخلاقي.
- شهيد چه توصيههائي به شما و ديگران داشت؟
رعايت تقوا- حجاب اسلامي – كسب علم و معرفت.
- اوقات فراغت شهيد چگونه سپري ميشد؟
به مسجد ميرفت – همكاري با خانواده در تمام كارها – و به فوتبال هم ميپرداخت.
- انس و علاقه او به فرائض ديني جه اندازه بود؟
بسيار عالي – تلاوت قرآن ميكرد – و در مسجد هم اذان ميگفت.
- چه الهام و يا ديداري داشتهايد با او پس از شهادت در عالم رؤيا؟
من بارها او را در خواب ديدهام پس از شهادتش وهميشه با لباس سبز .
- وقتي خبر شهادتش را شنيديد عكس العمل شما چگونه بود؟
هر چند خيلي ناراحت شدم، اما احساس كردم به هدف عالي خود رسيده. ادامه مطلب
- شهيد محمد طاهر فرزندچندم خانواده بود و چه كسي او را نامگذاري كرد؟
شهيد فرزند پنجم خانواده و نامش را هم با مشورت پدرش، خودم انتخاب كردم.
- در هنگام شهادت وضعيت تحصيلي و كار ايشان چگونه بود؟
موقع اعزام به جبهه، دوم دبيرستان و 17 ساله بود، پس از چهار ماه كه از جبهه برگشت تا سال چهارم اقتصاد و كسب ديپلم تلاش نمود، تا اينكه به خدمت به خدمت اعزام و در مقابله با ضد انقلاب در منطقه سيستان و بلوچستان در سال 65 به شهادت رسيد.
- چند ويژگي اخلاقي شهيد.
محمد طاهر نسبت به پدر ومادر و خانواده و همه مردم بسيار تواضع داشت- بسيار مهربان و از كودكي نسبت به مسائل ديني علاقه خاصي داشت. نماز اول وقت، استمرار در روزه و دائمالذكر بودن، از صفات حسنه او بود.
- آيا قبل از شهادت مجروح هم شدند؟
وقتي در منطقه خليج فارس (درتنگه هرمز) مشغول ايثارگري بودند مورد اصابت گلوله توپ قرار گرفتند و اصابت تركش توپ باعث مصدوميت شديد ايشان شد. وي پس از مدتي بستري شدن در بيمارستان به ادامه تحصيل مشغول شد.
- از اعزام به سربازي شهيد چه خاطرهاي داريد؟
19 بهمن 64 دفتر اعزام به خدمت گرفتند – مدت سه ماه دوره آموزش را در جهرم طي كردند و براي ادامه خدمت به زاهدان رفتند.
- آخرين وداع او قبل از شهادت.
آن روز پس از اداء فريضه نماز صبح و صرف صبحانه، گفت: مادر اگر بعد از سفر خدمت رسيدم برايت سوغات ميآورم. من كه بهدلم برات شده بود وداع آخر و ديدار آخر است گفتم: تمام آرزويم اين است كه تو صحيح و سالم باز گردي.
- خبر شهادت وجريان شهادت او را بيان فرمائيد.
وقتي در جاده زاهدان – ميرجاوه با جمعي از اشرار كه ماشيني پر از مواد مخدر داشتند روبرو ميشود، او و پنج نفر از همرزمانش تا پاي شهادت مبارزه ميكنند و با مظلوميت به شهادت ميرسند و لحظه با خبر شدن از شهادت او عصر چهارشنبه 19 آذر ماه 65 بود.
چند شب قبل از آن خواب ديدم، لباس مشكي بر تن دارم و مردم به من تبريك و تهنيت ميگويند، نيمي از حياطمان آتش گرفته – بعد به دلم الهام شد پسرم به شهادت رسيده، چند روز بعد عمويم اول خبر مرگ نوهام را بمن داد، بعد فهميدم اين يك مقدمه چيني بوده و خبر شهادت فرزندم را بمن دادند.
- پس از شهادت جسم مطهرشهيدتان را ديديد؟
بله پيكر مطهرش سالم بود، فقط يك تير به سرش و يك تير هم به زير گلويش اصابت كرده بود.
- در مورد ايشان گاهي حالت الهامي پيدا كرديد؟
يك بار پس از شهادتشان او را زنده و سر حال ديدم كه با رهبر معظم انقلاب بود و عرض ادب ميكرد.
در محضر برادر شهيد: ( در مصاحبه با ايشان)
برادر شهيد، هدايت الله احمدي (دبير باسابقه آموزش و پرورش خورموج)
- به نظر شما، انگيزه شهيد از رفتن به جبهه و ايثارجان چه بود؟
دفاع از وطن، در مقابل دشمن وطن و دين.
- ويژگيهاي شهيد در ارتباط با اعضاء خانه چگونه بود؟
با همه مهربان و بسيار متواضع بود- خوشرو و بسيار صميمي، بخصوص نسبت به پدر و مادر با ادب بود.
- شهيد محمد طاهر چه توصيههائي به برادران وخواهرانش داشت؟
احترام و رسيدگي به پدر و مادر- ادامه تحصيل و رسيدگي به محرومان.
- شهيد اوقات فراغت خود را چگونه سپري ميكرد؟
عبادت در مسجد- ورزش – قرائت قرآن و ديدار اقوام.
- عكس العمل شما پس از خبر شهادت برادرتان چگونه بود؟
از اينكه چنين برادر بزرگواري از بين ما رفته بسيار ناراحت شدم. هر چند زمين ظرفيت او را نداشت.
- به عنوان برادر شهيد چه پيامي به مسئولان و ديگران داريد؟
توجه به پيام شهيدان – عدالت و الگو پذيري از شهيدان.
در محضر خواهر شهيد: ( در مصاحبه با ايشان)
خواهر شكوفه احمدي خواهر شهيد.
- به نظر شما انگيزه شهيداز اعزام به جبهه و ايثار جان چه بود؟
دفاع از خاك وميهن اسلامي- احساس مسئوليت نسبت به ميهن و ارزشهاي اخلاقي.
- شهيد چه توصيههائي به شما و ديگران داشت؟
رعايت تقوا- حجاب اسلامي – كسب علم و معرفت.
- اوقات فراغت شهيد چگونه سپري ميشد؟
به مسجد ميرفت – همكاري با خانواده در تمام كارها – و به فوتبال هم ميپرداخت.
- انس و علاقه او به فرائض ديني جه اندازه بود؟
بسيار عالي – تلاوت قرآن ميكرد – و در مسجد هم اذان ميگفت.
- چه الهام و يا ديداري داشتهايد با او پس از شهادت در عالم رؤيا؟
من بارها او را در خواب ديدهام پس از شهادتش وهميشه با لباس سبز .
- وقتي خبر شهادتش را شنيديد عكس العمل شما چگونه بود؟
هر چند خيلي ناراحت شدم، اما احساس كردم به هدف عالي خود رسيده. ادامه مطلب
خاطرات شهيد محمد طاهر احمدي:
1- در بيان (مادر شهيد) الهام شهادت شهيد و آخرين سفر.
شهيد به نماز اول وقت خيلي اهميت ميداد، در روزهاي خدمت در منطقه بندرعباس با وجود كمبود آب و غذا در محل روزه ميگرفت وهميشه آية الكرسي را زمزمه ميكرد.
روزي كه ميخواست به جبهه و مأموريت مهم خود برود گفت: مادر جان دفعه بعد برايت سوغات ميآورم ولي نميدانم چه حالتي داشتم در همان لحظه بهدلم الهام شد كه آخرين سفر اوست و شهيد ميشود.
2- در بيان خواهر شهيد: (شكوفه احمدي)،
وداع آخر و اصرار در خدمت
سال 1365 همسرم به جبهه رفت، من ودو فرزندم باتفاق برادرم محمدطاهر، او را بدرقه كرديم. در غياب همسرم او يك لحظه هم ما را تنها نميگذاشت، و به كارهايم رسيدگي ميكرد. يك روز با حالتي نگران نزد من آمد و گفت: خواهر جان ميخواهم به سربازي بروم در حاليكه او قبلاً چهار ماه به جبهه رفته بود و خدمت كرده بود. گفتم: برادرجان تو هنوز به سن قانوني براي سربازي نرسيدهاي و او اصرار داشت كه بايد خدمتم را هرچه زودتر انجام دهم. او رفت و چشمهاي پر اشكم بدرقه راهش كردم. عجيب بود اصرار زياد او به خدمت؟
گذري در گلستان خصوصيات ويژه شهيد طاهر احمدي
- به نماز اول وقت اهميت ميداد و ذكر اذان را از ياد نميبرد.
- حس احترام و ادب نسبت به همه مردم – خانواده، بخصوص پدر مادر داشت. به فقيران و مستمندان كمك و ياري ميكرد. چندين بار به نقل خانوادهاش غذاي خود را به فقيران داد.
- ساده و كم توقع بود. با همه مردم با تبسم و برخورد خوش روبرو ميشد. ساده ميزيست و ساده زيستن را به همه توصيه ميكرد.
- هر وقت با بچههاي كوچك اقوام روبرو ميشد حتماً هديهاي براي آنها داشت. بسيار فروتن و متواضع بود و منفعت ديگران را بر خود ترجيح ميداد.
- از خط زيبائي برخوردار بود و در نوشتههايش به جملهاي كه در مورد شهادت بود بيشتر اهميت ميداد، نه تنها كار خود را بديگران نميسپرد، بلكه دنبال اين بود كه مشكلي از دوش ديگران بردارد.
- با اينكه خانواده شهيد احمدي همگي متواضع و پيش سلام مردم هستند و هر كدامشان در حكم معلم اخلاقند اما شهيد محمد طاهر احمدي به قضاوت خانواده در اخلاق و تواضع نمونه بود.
ادامه مطلب
ادامه مطلب

مشاهده سایر تصاویر

مشاهده سایر تصاویر

مشاهده سایر اسناد

مشاهده سایر کتاب ها
در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید