مشخصات شهید

شهید ابراهیم ماندگار

704
نام ابراهيم
نام خانوادگی ماندگار
نام پدر اسماعيل
تاربخ تولد 1347/01/01
محل تولد بوشهر - تنگستان
تاریخ شهادت 1367/04/22
محل شهادت شلمچه
مسئولیت رزمنده
نوع عضویت سرباززميني ارتش
شغل -
تحصیلات دوره راهنمايي
مدفن خائيز
جهت اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید.
  • زندگینامه
  • مصاحبه
  • زندیگنامه شهید

                                       زندگينامه  شهيد  ابراهيم ماندگار

    سرباز شهيد ابراهيم ماندگار فرزند اسماعيل در سال 1347 در خانواده اي محروم، ولي با ايمان و مذهبي در روستاي گشي از توابع بخش مركزي شهرستان تنگستان ديده به جهان گشود، پدرش از راه كشاورزي و باغداري  در آمد روزانه را تامين و  با همين پيشه ، روزگار را سپري مي كرد . ابراهيم در دامان خانواده اي پاك و مهذب رشد نمود و بالنده گرديد . شهيد ماندگار دوران كودكي را با تمامي سختي هايي كه يك خانواده روستايي با آن روبرو مي باشد ، پشت سر گذاشت . كم كم رشد كرد و بزرگ شد و با رسيدن به سن ورود به دوره دبستان، در روستاي خود ،گشي پا به محل تحصيل فرا گيري علم و دانش گذاشت.  اين دوره را تا آخر با موفقيت در روستاي خود سپري و با اخذ گواهينامه پنجم ابتدايي، مهياي ورود به دوره راهنمائي تحصيلي شد .

    شهيد با اخذ گواهينامه پايان تحصيلات دوره راهنمائي به زادگاه خود بازگشت تا در كار كشاورزي و باغداري كمك كار پدر مهربان خود باشد و به مدد هم در راه تهيه و تحصيل رزق و روزي اهل خانواده بر آيند .

    با گذشتن سال ها از عمر با بركت شهيد ماندگار اكنون او يك جوان رشيد و توانا شده بود  كه با پرورش در فضاي پاك و بي آلايش روستا و كوهستان چابك و دلير گرديده بود . خدمت مقدس سربازي عرصه آزمايش عملي و عيني  او بود كه شهيد مي توانست جواني و پاكي خود را در خدمت اسلام و دفاع از حريم اسلام و ولايت قرار دهد . براي ورود به اين ميدان جهاد و كار زار ، به حوزه نظام وظيفه مراجعه و با گرفتن دفتر چه اعزام در مورخ 21/6/66 به محل آموزش نظامي عزيمت  نمود  . پس از گذراندن دوره‌ي آموزش هاي اوليه نظامي اكنون آماده شده بود تا با قرار گرفتن در جمع  رزمندگان دلاور عرصه پيكار و شهامت مدافع مرزهاي ميهن از هجوم كفر بعثي شود. دشمني كه كيلومترها از مرزهاي ما را اشغال نموده بود و با اين اشغال شهرهاي نزديك به مرز را براي ساكنين آن نا امن كرده بود.

    شهيد ماندگار و ديگر رزمندگان از فرزندان اين ملت مي بايست مردانه و دلاورانه قد برافرازند و دشمن را زمين گير نموده و با ايجاد  سنگرهاي دفاعي در انديشه بيرون راندن او از مرز  و خانه شوند . با بودن چنين فرزنداني هيهات كه يك وجب از خاك پاك شيران و دليران در دست دشمن كافر بماند . پس از گذراندن دوره آموزشي مر حله جديد و رويارويي او با خطر آغاز شد . آن هم قدم نهادن در جبهه هاي نور عليه ظلمت و پيكار با عوامل كفر و شرك و ظلم و غارت بود . اكنون ابراهيم مي باشد و خميني ،كربلا مي باشد و حسين (ع)، خوزستان بود و كربلاي ديگر . بايد مردانه قيام كرد و متجاوزين به حريم ايران را  از وطن راند و از پاي در آورد . هيهات كه سرباز خميني تن به ذلت و خواري دهد و ننگ زنده ماندن  با خفت را بپذيرد. همچون سرور و سالار شهيدان تا آخرين نفس و آخرين گلوله مقابل دشمن ايستاد و از مرگ نهراسيد و از ايثار جان دريغ نكرد . راهي را انتخاب نمود كه سرور و سالار شهيدان و مولايمان حسين ابن علي (ع)انتخاب كرد. سرانجام در اين راه جان خود را در طبق اخلاص نهاد و تقديم جانان نمود . به نداي هل من ناصر ينصرني حسين زمان خميني كبير لبيك گفت و در كربلاي خوزستان در منطقه عملياتي فكه با شهادت خود ، سند مظلوميت و حقانيت دولت كريمه اسلامي را با قطره قطره خون خود گواهي و امضا نمود و برگ زريني از تاريخ زندگي خود را ورق زد . روز 22/4/67 را شاهد نثار جان خود گرفت تا همين روز در قيام قيامت گواه مظلوميت شيعه و آل علي (ع) و پيروان آن بزرگوار باشد.

    روحش  شاد و رهش پر رهرو باد

    خانواده شهيد ماندگار ادامه مطلب
    ادامه مطلب
              مصاحبه با خانواده شهيد ابراهيم ماندگار

           بنده اسماعيل ماندگار پدر شهيد ابراهيم ماندگار هستم . مدت 45 الي 50 روز  بود كه از فرزندم هيچ اطلاعي نداشتم فرزندم جمعي لشكر 77 خراسان در منطقه عملياتي فكه خدمت مي كرد و پس از مدتي خبري از او به دست ما نرسيد . يك روز مادرش گفت:  ابراهيم اين نشاني را به من داده و گفته اگر وضعيتي پيش آمد و مدتي از من اطلاعي نداشتيد اين يادداشت و آدرس را به پدرم بده تا با همين نشاني به محل خدمت من كه در فكه مستقر هستم براي كسب خبر بيايد . ما با خانواده آزادگان سرافراز، عبدالرسول شهبازي و احمد صيادي نيا كه آن دو نيز هم دوره فرزند من بودند و از آنها هم خبري نبود هماهنگ شده و به اتفاق اين دو پدر به همان نشاني كه داشتيم وارد كار تجسس از آن ها شديم. به اهواز ، انديمشك، شوش و پل كرخه تا مقر آن واحد از لشكر 77 خراسان كه تعدادي از واحد هاي  رزمي و زرهي خود را در فكه مستقر كرده بود،  رفتيم  . روزها كار دستيابي به خبر و اطلاع از آنها را دنبال نموديم. اما هيچ اطلاعي از شهادت يا اسارت فرزندم به دست نيامد وبا يك هم رزم ديگرش به نام محمد صالحي كه اهل روستاي خودمان است تماس گرفتيم و با وجودي كه او تا آنجا قدري فاصله داشت و اطلاع دقيقي هم از فرزندم نداشت اظهار مي كرد كه ان شاءالله زنده است . ما را دلداري مي داد. پس از آن مدت او را مفقود به ما قلمداد كردند. اين وضع قريب 50 روز بعد از تك دشمن در آن منطقه ادامه داشت . تا اين كه رزمندگان اسلام منطقه فكه را از دشمن پس گرفتند و كار تفحص و تخليه شهدا را از آن جا به پشت جبهه انجام دادند. روزي كه خبر شهادت فرزندم را به ما اطلاع دادند خودم  به هلال احمر رفته بودم تا با ثبت نام فرزند مفقودم ،كار پيگيري اسارت وي را در عراق از طريق صليب سرخ جهاني پيگيري كنند . وقتي به منزل مي آمدم در راه باز گشت به من اطلاع دادند كه از طريق راديو بوشهر اعلام شده كه فردا شهيد ماندگار را تا زادگاهش تشييع مي كنند.

    اين خبر را جدي نگرفتم ، زيرا همين الآن من رفته بودم هلال احمر و انتظار زنده ماندنش را داشتم ، از بوشهر به اهرم مركز شهرستان تنگستان آمدم ، از صبح همان روز تا بعد از  ظهر دنبال من مي گشتند ، خبر شهادت را با ديدن من با تاكيد و تائيد اعلام نمودند . به منزل برگشتم تا بنياد شهيد و بسيج سپاه قبلا خبر را به خانواده اعلام كرده اند و من بي خبر هستم ، همسايگان و ساير بستگان مشغول حفر قبر يراي شهيد هستند . به ميان مردم رفتم در عين حاليكه تمامي تلاش هاي پنجاه روزه ام براي پيدا كردنش بي نتيجه مانده بود و خبر  را ناگهاني به من داده بودند سعي نمودم در بين مردم خودم را كنترل كرده و بر خود مسلط شوم. زيرا شهادت فرزند من نه يك جنگ قبيله اي و اختلاف طايفه اي بود بلكه يك وظيفه و يك رشادت و افتخار بودكه براي حفظ دين و وطن واقع شده بود.

              بنده يك نفر بي سواد هستم و فكر نمي كنم بتوانم به نسل امروز توصيه اي داشته باشم فقط همين مي توانم بگويم كه تنها حفظ وحدت و اطاعت از رهبري پيامبر گونه  ولايت فقيه و فكر كنند كه چگونه جوانان ديروز از جان خود گذشتند و امنيت امروز را براي من و شما و ساير اقشار اين ملت تامين نمودند . اين امنيت آسان به دست نيامده است و همه در قبال خون شهدا براي حفظ اسلام و ميهن  مسئول هستيم .

    خوش خلقي و جذب شدن در جمع و با مردم بودن و حضور در مراسم عزا و شادي مردم از ويژگي هاي بارز فرزند شهيدم بود . يادم مي آيد ، هنگامي كه يكي از روستاييان اهل بنيون مراسم فاتحه خواني داشت ، سريعا خود را به آنجا رسانيدو براي نصب سيستم صوتي مثل بلند گو و كمك به آن خانواده محترم در آن جا حاضر شد . اول ماه محرم يا رمضان دنبال آماده كردن مسجد بود . اگر بلند گو بود براي تهيه باطري دست به كار مي شد . در اينگونه مراسم حضور چشم گير و قابل تحسين داشت . كينه توزي و دشمني و خشم و غيظ  با همسايه  يا كساني كه با ما  بر سر موضوعي اختلاف داشتند در دل نداشت و با فرزندان آن ها دوست بود با هم يكي بودند.

      ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    اطلاعات مزار
    محل مزار خائيز
    وضعیت پیکر
    تصویر مزار
    موقعیت مکانی مزار
    گالری تصویر
    مشاهده سایر تصاویر
    فضای مجازی
    مشاهده سایر تصاویر
    اسناد و مدارک
    مشاهده سایر اسناد
    کتابخانه
    مشاهده سایر کتاب ها
    در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید