مشخصات شهید

X

"(ضروری)" indicates required fields

شهید سیدحسین لطیفی

242
  • bale
  • eita
  • gap
  • soroush
  • telegram
  • whatsapp
نام سيدحسين
نام خانوادگی لطيفي
نام پدر سيدلطف الله
تاریخ تولد 1340/01/01
محل تولد بوشهر - تنگستان
تاریخ شهادت 1363/01/23
محل شهادت جزيره مجنون
مسئولیت رزمنده
نوع عضویت بسيج
شغل -
تحصیلات سوم راهنمايي
مدفن سالم آباد
  • زندگینامه
  • وصیت نامه
  • مصاحبه
  • خاطرات
  • شهيد سيد حسين لطيفي فرزند سيدلطف‌الله متولد 1345 در روستاي سالم‌آباد از توابع تنگستان، يكي ديگر از نام‌آوران عرصه دفاع مقدس بشمار مي‌رود. وي در خانواده‌اي مذهبي ديده به جهان گشود ودر سنين نوجواني با تعليمات ديني ومذهبي آشنا شد. حسين فعاليت خود را در بسيج مردمي در سن 17 سالگي شروع كرد. وي در كنار تحصيلات به فعاليت خود در بسيج نيز ادامه داد. تحصيلات را تا سيكل ادامه دادند، بعد از آن با شروع جنگ تحميلي تحصيل را رها، وبراي رفتن به جبهه خود را آماده نمود ،اولين بار او در مانور بسيج شركت كرد وپس از اسم نويسي براي جبهه به همراه پدر، از رفتن وي به جبهه جلوگيري شد وسرانجام با اصرار زياد به جاي پدر به جبهه اعزام شد. شهيد گرانقدر از صحبتهاي امام (ره) در مورد عشق به جبهه درس فداكاري وايثار را فرا گرفت وهمين امر موجب ايثار و جان فشاني او در راه اسلام ومسلمين شد. آري وي در  بازگشت از آخرين مرخصي دعوت حق را با خون سرخ خود پذيرا شد. شهيد به ولايت فقيه و «امام راحل (ره)» عشقي سرشار داشت، ودر هر فرصتي از طريق راديو يا روزنامه يا كتاب سخنان امام راحل را دنبال مي‌كردند .شهيدلطيفي در مرخصي آخرين بار وداعي هميشگي با پدر و مادر نمود و در سال 1363 در جزيره مجنون بر اثر اثابت تركش به ناحيه راست بدن مجروح،و مدتي در بيمارستان در جزيره مجنون بود وسپس در بيمارستان ونك تهران بستري شد ولي روح بلندش طاقت اين جسم خاكي را نداشت وبه سوي ملكوت اعلاء پرواز كرد. پيكر پاك شهيد در گلزارشهداي امام‌زاده جعفر(ع) در جوار ساير همرزمان در روستاي سالم‌آباد به خاك سپرده شد.

     
    ادامه مطلب
    ان الذين امنوا و عملوا الصالحات كانت لهم جنات الفردوس نزلا (107) خالدين فبها يبغون عنها حولا (108) (كهف)

    و آنان كه به خدا ايمان آوردند ونيكو كار شدند البته آنها به بهشت فردوس منزل خواهند يافت وهميشه در بهشت ابدي هستند و هرگز از آنجا انتقال نخواهند يافت.

    (دلخوش باشيد كه شكست براي شما نيست نه در حيات ونه در شهادت، شهادت فخر اوليا بود وفخرشماست.امام خميني

    برادران عزيز وخواهران گرامي در زماني كه همه طاغوتيان وجباران كه دستشان تا مرفق به خون مستضعفان آلوده است وكمر به نابودي اسلام بسته اند وقصد نابودي انقلاب خونبار حسينيان را در سر دارند، من نيز برحسب مسئوليت شرعيم وظيفه خود دانستم كه در اين نبرد شركت نمايم كه در اين راه پيروزي وشهادت،هر دو رستگاري وسعادت است وشكر خداي را كه به ما سعادت جنگيدن را در راهش عطا فرمود .برادران عزيزوخواهران گرامي امروز روزي است كه حجت بر همة شما تمام شده وهيچ عذري نداريد ،اگر كوتاهي كنيد به روسياهي ابدي گرفتار خواهيد شد اين زندگي زود گذر دنيا ارزش ندارد كه بواسطه آن زندگي آخرت را خراب كنيد .من مي روم ولي شما برادران وخواهران وپدر ومادرم عموماً تأكيد مي كنم اگر مي خواهيد رستگار باشيد «عليكم ولايت فقيه» فقط معتقد به ولايت فقيه باشيد وبدانيد خط ولايت فقيه در اين زمان همان خط امام علي (ع) در عيد غدير خم مي باشد وخط هاي ديگر خط‌هاي انحرافي آن زمان است حال بعد از دو نوبت يكي در سربازي وديگري حالا (24/11/1362) جبهه رفتن باز هم سعادت نصيبم شد وبه جبهه جنگ اسلام عليه كفر مشرف بشوم ،با اين وصيت نامه كوتاه با دشمنان داخلي وخارجي مبارزه مي كنم وبا آغوش باز به استقبال شهادت ميروم شهادت عزتي است به تمام هدايت شدگان .در راه خدا وشما پدر ومادر! اميد وارم وشما را به خداي بزرگ سوگند ميدهم كه اگر شهادت نصيبم شده باشد كه به اين شهادت افتخار كنيد ،به اينكه يكي از فرزندانتان را در راه خدا داده ايد وبدانيد كه پدر ومادراني كه در راه خدا چنين گذشتهايي داشته باشند وبا شهامت استقامت كنند رستگارند. پدر،مادر،برادر،خواهرم بدانيد من آگاهانه وعاشقانه وبا انتخاب خود در اين راه قدم گذاشتم واز آن زمان كه من اين راه را انتخاب كردم روز به روز كه از عمرم مي‌گذشت .موفق تر وپر بار تر در زندگي گام بر مي دارم لذا اگر شهادت نصيبم شد بنابر اين اميد وارم كه بجاي آنكه گريه وعزاداري كنيد، از خداوند غفور ورحيم طلب آمرزش براي خطاها وغفلتها بنماييد از شما ها مي خواهم كه مبادا ناراحت شويد تفكرات پوچ را كنار بگذاريد واز طرف من دعا براي طول عمر وبقاء رهبرمان امام خميني يادتان نرود.

    والسلام سيدحسين لطيفي

     
    ادامه مطلب
    مصاحبه با برادر شهيد

    اينجانب سيدمحمدباقر لطيفي برادر شهيدسيدحسين لطيفي، ساكن روستاي سالم‌آباد مي‌باشم و ديپلمه بوده و شغلي فرهنگي دارم. برادرم به دليل رفتار شايسته‌اش در بين ما بسيار محبوب بودند. يكي از توصيه‌هاي برادرم به ما اين بود كه هرگز براي شهدا گريه نكنيم زيرا اولاً كه آنها هميشه زنده‌اند و ثانياً با اين كار، دل دشمن شاد مي‌شود روي اين مسئله تأكيد داشتند. شهيد هميشه با دوستاني معاشرت مي‌كرد كه پيرو خط امام بودند و به ما توصيه مي‌كرد كه با چنين افرادي دوست شويم.

    درخصوص مبارزات سياسي شهيد قبل از پيروزي انقلاب اسلامي به ياد دارم كه هميشه در راهپيمايي‌ها شركت مي‌نمود و پيوسته مردم را بر عليه حكومت ستمگر شاه مي‌شورانيد و آگاه مي‌ساخت. بزرگترين آرزوي برادرم شهادت در راه خدا بود. ارتباط شهيد با بازماندگان شهدا بسيار صميمي و خالصانه بود و هرگز از آنها غافل نمي‌شد زيرا خود را مديون آنها مي‌دانست. از حالات روحي و روحاني ايشان به ياد دارم كه وقتي به ذكر خدا مشغول مي‌شد چنان در آن غرق مي‌گرديد كه ديدن چنين حالتي از او به ما روحيه مي‌داد و واقعاً تماشايي بود. اوقات فراغت خود را با سر زدن به خانوادة شهدا ـ خواندن قرآن، بازي فوتبال و نقاشي و خطاطي پر مي‌كرد. زيرا او در خوشنويسي و نقاشي تبحر خوبي داشتند.

    اينجانب سيدعلي لطيفي برادرشهيدسيدحسين لطيفي ساكن روستاي سالم‌آباد بوده و داراي مدرك تحصيلي اول راهنمايي مي‌باشد. نظر شهيد در مورد جنگ اين بود كه عقيده داشت دفاع از مرز و بوم اسلامي و جهاد در راه خدا يك وظيفة شرعي مي‌باشد و به همين سبب به آن علاقه‌مند بودند. وقتي كه از بنيادشهيد از شهادت برادرم آگاه شديم از طرفي به خاطر فراق و دوري‌اش متأثر شدم و از طرفي خوشحال بودم كه به آرزوي ديرينه‌اش رسيده و سعادتمند گشته است. پدرم هميشه براي او اشك شوق مي‌ريخت و از اينكه خداوند چنين سعادتي را نسيب او و همه ما كرده هميشه شكرگذار بودند و راضي به رضاي حق بودند. وقتي پيكر برادرم را برگرداندند به جز جاهاي تركش خورده همه جايش سالم بود و سپس تشييع شد.

    مراسم تشييع پيكر شهيد بسيار با شكوه و پر از معنويت بود. همه در آن حضور داشتند و با افتخار به خاكش سپردند.

     

     
    ادامه مطلب
    شهيدسيدحسين لطفي در خانواده اي مذهبي بزرگ شد،پدر وي ذاكر اهل بيت عصمت وطهارت بود واين امر باعث شد تا وي شخصي با دين ومتصل به انقلاب پرورده شود .وي عاشق امام خميني (ره) بود  وخود را يكي از فدائيان آن حضرت بر مي شمردندوهميشه ودر همه جا پشتيبان امام بودند بهترين آرزوي ايشان شهادت در راه خدا ودر راه دين خدا بود وهمه افرادي كه وي را مي شناختند با روحيات او كاملاً آشنايي داشتند و مي‌دانستند كه شهيد تا چه اندازه صبر وشكيبايي در كارهايش  به خرج مي داده اند .وي در دوران نوجواني با روح لطيفي كه داشتند مرثيه خواني مي كرده وآن را مايه آرامش خويش ونزديكي به خداوند عز وجل مي دانستند ودر هنگام خواندن مدح وشروه جوانان هم سن وسال خود را به پيروي از ولايت وگرويدن به انقلاب اسلامي توصييه مي نمود .شهيد سيد حسين بيشتر دوست داشت اوقات بيكاري خود را به خواندن قرآن بگذارد ونماز اول وقت را بر همه چيز ترجيح مي دادند. همچنين از ديگر سجاياي اخلاقي شهيد اين بود كه هيچ گاه حق كسي را پايمال نمي‌كرد. پدر و مادر شهيد كه فرزندشان را اينگونه عاشق حق وحكومت حق مي‌ديدند هرگز با خواسته‌هايش مخالفتي نكردند وبه او اجازه دادند تا چندين بار در جبهه جنگ حق عليه باطل شركت كند،وي برادران را به درس خواندن و رعايت اخلاق اسلامي توصيه مي‌كرد. ايشان در جبهه يك انسان جان بر كف بود وبراي اولين باري كه در جبهه جنگ حضور يافت به عنوان آرپي جي زن در آنجا فعاليت نمود و در بعضي مواقع در شروع مراسم مذهبي با صداي بسيار زيبايي كه داشت نوحه‌خواني ومديحه‌سرائي مي‌كرد. پس از انتقال وي از پست آرپي‌جي‌زن به وضعيتهاي ديگر از فعاليت وي به هيچ عنوان كاسته نشد،وي در سال 1363 در منطقه جزيره مجنون.

    درادامه راه جدش حسين‌بن‌علي (ع) شهادت را بر زندگي با ذلت ترجيح داد وبه اجدادش پيوست.

    خاطرات از شهيد

    خاطره شهيدحسين لطيفي هنوز در اذهان عموم باقي مانده است. برادر بزرگوار ايشان خاطره اعزام وي به جبهه جنگ تحميلي را چنين بيان مي كند:

    آخرين بار در سال 1363 بود كه بعد از خدمت سربازي به اتفاق ايشان به مانور بسيج رفتيم وبعد از آن براي رفتن به جبهه اسم نويسي كرديم، نام مرا براي اعزام فرستادند اما با حضور وي مخالفت شد .او با اصرار زياد توانست مرا راضي كند كه به جاي من به جبهه برود ومن نيز كه نمي خواستم دلش را برنجانم به وي اجازه دادم وايشان به جاي من روانه جبهه شدند.

    خانواده شهيد تا آنجايي كه ياد دارند سيد حسين هرگز ازآمدن به مرخصي راضي نبود و هنگامي كه به مرخصي مي آمد لباس رزم را دير تر از موعد مقرر،از تن بيرون مي‌آورد وهرگاه علت را از وي جويا مي شدند در جواب مي گفت : «اين لباس الان بر تن بزرگان همچون صياد شيرازي وسليمي مي باشد چگونه آنرا از تن بيرون كنم.» از آنجا كه شهيد سيد حسين لطيفي پيش از جنگ ودر دوران تحصيل به ورزش فوتبال مي پرداخته است دوستانش تا امروز بازيهايي را كه با شور وهيجان جواني ونوجواني در كنار يكديگر انجام داده اند از ياد نبرده اند وچه بسا هنگامي كه پاي تعريف به ميان مي آيد همگي او را مورد تمجيد قرار ميدهندودر يك جمله بسياركوتاه ميگويند سيد حسين بازي خوبي داشت وفوتباليستي قوي وبا تكنيك بود.

     

     

    شعر

    (آفاق)

    رفتي و در فراغ تو ، اي حسين، اي مرغ آفتاب

    هرشب تمام پنجره ها باز ميشوند

    هرشب بسان زنجره ها، در رساي تو

    اندوه، ناله و اشك هم آواز ميشوند

    ***

    آي اي فروغ زنده در آفاق يادها

    در را كه بغض آئينه، در دل شكسته است

    دستانمان پر آبله از داغ اشكهاست

    چشمانمان در آتشي از خون نشسته است

    ***

    آب اي بهار رفته ، به آن سوي فصل ها

    اينك حضور سبز تو را آه ميكشيم

    هرشب به ياد چهره نورانيت ،به درد

    دست به روي شيشه ماه ميكشيم

    ***

    بالحظه لحظه هاي غريبي، در غبار

    مائيم و راههاي سيه بيكران عشق

    باكارواني از دل و با آيه هاي نور

    مائيم و طي فاصله تا آسمان عشق

    ***

    رفتي و در فراغ تو “اي حسين” اي مرغ آفتاب

    هرشب تمام پنجره ها باز ميشوند

    هرشب بسان زنجره ها، در رساي تو

    اندوه، ناله و اشك هم آواز ميشوند
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    اطلاعات مزار
    محل مزارسالم آباد
    تصویر مزار
    موقعیت مکانی مزار
    گالری تصاویر   
    مشاهده سایر تصاویر
    در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید

    فایل ها را به اینجا بکشید
    Max. file size: 64 MB, Max. files: 10.
      your comments
      guest
      0 دیدگاه ها و دلنوشته ها
      بازخورد (Feedback) های اینلاین
      مشاهده همه دلنوشته ها
      0
      ما را از دلنوشته های خود محروم نکنید ...x