خدايا ، بيامرز مرا آن گناهان و خطاهائي كه از من سرزده و خدايا من بسوي تو حركت  مي كنم . و الان كه عازم جبهه هستم خيلي خوشحال و خندانم چون ميدانم اگر بروم چه راهي و چه هدفي را پيش گرفته ام و آن اسلام عزيز است . برادران ، اين انقلاب با خون هزاران نوجوان تا اينجا رسيده و شما نگذاريد كه خونها به هدر برود و ما مانند اصحاب امام حسين (ع) وارد جنگ شده ايم مانند حسينيان هم كشته خواهيم شد و اما اي مادر عزيزم و تو كه چه شبها بر گهواره من نخوابيده اي و مرا تا به اينجا رسانده اي در حقيقت گلي پرورده اي كه خاري خواهد شد و به چشم دشمنان اسلام خواهد رفت و در سوگ من گريه نكنيد بلكه شادي كنيد و مبادا اشك از چشمانتان جاري شود و اما اي پدر ميدانم كه چه سختيها براي بزرگ كردن من كشيده اي و من عاقبت مرگي را در پيش داشتم چه بهتر كه در راه خدا كشته شوم و رضايت رهبر انقلاب امام خميني و امام زمان (عج) كه در همه جا حافظ جان و ناظر من است با خون خود ثبت خواهم كرد افتخار كنيد كه پسرتان راه الله را در پيش گرفته .

اي برادران و اي خواهران به شما توصيه اكيد مي نمايم كه نماز را فراموش نكنيد چون نماز شما را فرداي قيامت در صف مومنان قرار خواهد داد و توصيه ديگر من به شما اين است كه با هم متحد باشيد تا زماني كه شما اتحاد داريد هيچ ابرقدرتي كوچكترين صدمه اي به شمار وارد نخواهد كرد و شما اي خواهران عزيزم مي خواهم كه شما زينب گونه باشيد ما رفتيم كاري حسيني كرده ايم و شما كاري همچون زينب كنيد . حجاب ، خودتان را محكم نگهداريد كه دشمن سخت از آن هراس دارد و از پدر و مادر و برادرانم و خواهرنم جداً ميخواهم كه افراد وابسته به رژيم گذشته و اين منافقين ضد دين را به هيچ وجه به خانه راه ندهيد . بشما اكيداً سفارش مي كنم كه پيرو خط امام و رهبري باشيد . از برادران ميخواهم كه ادامه دهنده راه من باشيد و پاسدار جمهوري اسلامي باشيد .

1ـ چه كسي نام او را انتخاب كرد و انگيزه او از انتخاب چه بود ؟ پدرش چون اسم پيامبران بود

2ـ روحيه اجتماعي او را توصيف كنيد ؟ او در اجتماع روحيه خيلي خوبي داشت و اجتماع به او احترام زيادي مي گذاشتند

3ـ چه نوع فعاليت سياسي و انقلابي قبل و بعد از پيروزي انقلاب انجام مي داد ؟ اولين كسي بود كه شعار مرگ برشاه را بر روي ديوارها مي نوشت مردم از ترس رژيم شاه با گچ آنها را پاك مي كردند كه هنوز آن آثار بر روي ديوارها مشهود مي باشد و ژاندارمري كه در محل بود اورا دستگير و   24 ساعت بازداشت كرد .

4ـ در خصوص ارادت و معرفت و محبت شهيد به اهل بيت و توسل وي به ائمه اطهار توضيح دهيد ؟ ارادت زياد به اهل بيت داشت و در مراسم سوگواري حسين شركت فعالانه داشت .

5ـ خدمت سربازي را در كجا گذراند و در چه تاريخي شروع و در چه تاريخي پايان يافت ؟ بسيجي بود و به سربازي نرفته بود .

6ـ اولين بار در چه سني و چگونه به جبهه رفت ؟ در سال 60 در سن هفده سالگي

7ـ آخرين مرتبه اي كه به جبهه مي رفت چه حالات روحي داشت و چگونگي وداع او را بيان كنيد ؟ آنچنان با روحيه رفت كه همه مي فهميدند شهيد مي شوند

8 ـ آيا شهيد تشييع جنازه شده است ؟ تاريخ و محل دفن و نام گلزار او را بيان كنيد ؟ بله ، در محمدعامري گلزار شهدا در 8/12/60 دفن شد

9ـ از اينكه خانواده معظم شهيد هستيد چه احساسي داريد ؟ خيلي خوشحال و افتخار مي كنيم كه در انقلاب سهم داريم .

10ـ شما به عنوان پدر يا مادر شهيد چه پيامي ، سخني با مردم و مسئولين داريد ؟ كه احترام و عزت و حرمت خانواده شهيد و قدرشهيد و منزلت شهداء اين جنگ را بدانند و مسئولين اين حقيقت را ياري كنند كه خون شهداء اين انقلاب را حفظ و نگهداري مي كند و حرمت اين شهداء را نگه دارند .

11ـ چه آرزوها و خواسته هايي داشت ؟ شهادت و مبارزه

12ـ چگونه و توسط چه كسي از شهادت برادرتان با خبر شديد ؟ توسط بنياد شهيد

13ـ شهادت ايشان چه تأثيري بر شما و اعضاي خانواده گذاشت ؟ تأثيري بر مردم در روستا و حتي در خود ما داشت

فضايل اخلاقي

شهيد شاهدي در اكثر اوقات با نماز بوده و سعي مي كرده كه خود را بدون غل وغش به محضر حضرت دوست برساند . از خانواده اي بسيار بردبار و فقير كه مادري مهربان و پدري پر تلاش داشت سر بر وجود گذاشت و چه زيبا نداي لبيك امام را جواب داد و در روياهاي خيال خود ، فكر دفاع و شهادت مي گذراند و در لابلاي نيايش هاي خود راهي به سوي ملكوت مي گشود . عشق را با معشوق مي خواست و نياز خود را با ناز معشوق به سر مي برد . الحق گواراي وجودش باد اين افتخار عظماي انسانيّت و اين وصال رويايي ( من مي روم كه جانم را فدا كنم ) و چه معصومانه اين مهم را به انجام رساندي . راستگويي و صداقت ، ما را از خود شرمنده مي سازد نيايش هاي مذهبي شهيد كه در برهه اي خاصي از شب صورت مي گرفت بهترين بهانه ي گريستن بود و او چه زيبا گريست تا به لبخند شهادت رسيد . معصوميت و بي آزاري شهيد همه را مبهوت اين اخلاق حسنه مي كرد او چه آموخته كه اينچنين درس خود را ارائه داد يا به عبارت ديگر ، تواي شهيد در كدامين مدرسه ي عشق درس ايمان را خواندي كه همه چيز تكميل اين راه بود دوستان وي مي گويند ، شهيد با اينكه جسارت و جرات مثال زدني داشت ، هيچ وقت دست به تمسخر يا آزار ديگران نمي زد و هميشه از اين موضوع ناراحت بود كه چرا بايد به ضعيفان آزار رساند انس وي با مراسم هاي سوگواري اهل بيت بويژه امام حسين دائمي بود و براي رسيدن اين هدف جان خود را در طبق اخلاص گذاشت .

شهيد به سحرخيزي و نماز اول وقت ، علاقه خاصي داشته است و در مدّتي كه با هم در جبهه به سر            مي بوديم به فريضة نماز اهميّت زيادي قائل بود . داراي اخلاقي نيكو و انساني بود . همواره چهره اي گشاده داشتند . به ياد دارم در شهر بستان كه بوديم ، صبح ها زود از خواب بلند مي شد و بعد از اقامه نماز و تلاوت قرآن ، جهت گرفتن نان به يك نانوايي صلواتي مي رفت نان مي گرفت و براي رزمندگان صبحانه آماده مي نمود . شهيد شاهدي با خنده مي گفت : دارم براي بچه هايم صبحانه حاضر مي كنم .