مشخصات شهید

X

"(ضروری)" indicates required fields

شهید محمد رضا حسابی زاده

514
  • bale
  • eita
  • gap
  • soroush
  • telegram
  • whatsapp
نام محمد رضا
نام خانوادگی حسابی
نام پدر غلامرضا
تاریخ تولد 1346
محل تولد بوشهر - بوشهر
تاریخ شهادت 30/12/66
محل شهادت سر پل ذهاب
نوع عضویت سرباز
مدفن بهشت اکبر اهرم
  • زندگینامه
  • وصیت نامه
  • خاطرات
  • شهيد محمد رضا حسابي زاده در سال 1346 در روستاي سادني، روستايي در ضلع غربي شهر اهرم مركز تنگستان ديده به جهان گشود . خانواده او خانواده اي مذهبي و متدين بود دوران كودكي خود را در روستا سپري مي كرد و در آموزشگاه ابتدايي تا پايه سوم ابتدايي به تحصيل اشتغال داشت .. به علت فقر مالي حاكم بر خانواده مجبور شد در كنار ديگر اعضاء خانواده براي امرار معاش به كار و فعاليت مشغول شود در سال 1365 به منظور انجام خدمت مقدس سربازي به پادگان هوائي در كرمان اعزام گرديد مدت سه ماه دوره آموزشي خود را در اين شهر گذرانيد و پس از آن براي دفاع از حريم مقدس اسلام و ميهن عازم سرپل ذهاب شد . مدتي در آنجا با كافران بعثي به مبارزه پرداخت تا اينكه در يكي از عمليات هاي شناسايي اين رزمنده شجاع و دلير مرد تنگستاني بر اثر تركش خمپاره دشمن مجروح و سپس به فيض شهادت نائل مي گردد. مدت 14 سال  پدر و مادر در هجر و فراقش سوختند و ساختند او در اين مدت جاويدالاثر بود . سپس گروه تجسس ، شناسايي وبه زادگاهش تنگستان تشييع شد و بر روي دست انبوه دوستان و عاشقان شهدا تا بهشت اكبر اهرم مشايعت و به خاك سپرده شد  .

    آري اخلاق نيكو و سختكوشي او تنها يادگاري است كه بر تارك روستاي سادني مي درخشيد و به سان نگيني است كه بايد تمام مدرسه رفته ها و درس خوانده ها به تكاپو بيفتند تا اندكي از عشق او به خدا را دريابند .
    ادامه مطلب
     

    سفارش نامه

    بسم رب شهدا و الصديقين

    من محمد رضا حسابي زاده فرزند غلامرضا از روستاي سادني (گلكي) تابع شهرستان تنگستان ، شغلم كارگري و نان آوري است . از امام انقلاب اسلامي بيشتر از اين نمي دانم كه بايد  از فرمان امام خميني  اطاعت كنم و با خون خود و شهادتم از انقلاب اسلامي دفاع نمايم .

    پدرم و مادرم شما براي من زحمت زيادي كشيده ايد حتمااچشم انتظار بازگشت من هستيد . خودم هم خيلي دوست دارم دوباره روي ماه شما را ببينم ولي اينجا جبهه جنگ است و زندگي لحظه اي و هر آن ممكن است از پا درآيد. اگر من لياقت داشتم كه در راه خدا و در دفاع از اسلام كشته شوم . شما دلتنگي نكنيد و بدانيد كه پيش خدا و رسول خدا شرمنده نخواهيد بود و اگر بتوانيد شادي برايم كنيد من راضي ترم چون شهيد گريه ندارد.

    به برادران و خواهران هم خوني  سفارش مي كنم كه اسلام را حفظ كنيد . مسجدها را ترك نكنيد .حجاب را رعايت كنيد و از امام خميني دفاع كنيد و اگر مي توانيد به جبهه ها برويد و با دشمنان بعثي بجنگيد كه جنگ در راه خدا ثوابش كم نيست .

    مردم رااز خون شهيدان و اثر اين خون ها آشنا كنيد و نگوييد كه فلان كس يا فلان جوانمرد كشته شد . اين ها همه در راه خدا كشته شده اند و شهيد به حساب مي آيند . سلام مرا به همه آشنايان برسانيد و براي پيروزي اسلام  و قرآن دعا كنيد. خدا حافظ شما باشد.                                                                فرزند كوچك شما محمد رضا حسابي زاده

     
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب

    خاطراتي به نقل از پدر شهيد محمد رضا حسابي زاده


    اولين خاطره اي كه از او دارم هرگز فراموش نمي كنم در دوران سربازي هر وقت مي آمد بايد به هر طريقي كار و فعاليت مي كرد . كه هزينه سفر خود را تامين كند و بهترين راه را رطب فروشي و  خرما فروشي مي دانست او مي دانست كه وضع مالي و معيشتي ما خوب نيست از ما  نمي خواست كه به او كمك مالي كنيم روحيه ايثارگري و نوعدوستي   در چهره او هويدا  بود .

    از ديگر خاطراتي كه از اين شهيد عزيزم دارم قبل از اينكه بخواهد به خدمت سربازي اعزام شود بارها طلب شناسنامه اش مي كرد و  مي گفت مي خواهم به جبهه روم بالاخره يك روز رفت حوزه نظام وظيفه چون زمان جنگ بود با رفتنش موافقت كردند. براي من تعجب آور بود چون او  از نظر جسمي خيلي ضعيف بود البته در بسيج هم نام نويسي كرده بود  او را به علت مشكلات مالي نتوانستم به مدرسه بفرستم .همين امر او را خيلي عذاب مي داد . اگر چه سواد نداشت ولي خيلي از مسائل ديني را خوب مي دانست و حتي به ما مي آموخت . يادم نمي آيد ماه رمضاني آمده باشد و او روزه اش را نگرفته و يا فراموش كرده باشد با عاطفه بود كينه به دل راه نمي داد .

    به تدريج خبر شهادتش به ما رسيد نه يكبار انتظار او كمرم را كمان كرد مدتي نامه اش نيامد خيال مي كرديم زنده است بعد كم كم از اين و آن خبر دار شديم كه شهيد شده البته بنياد شهيد شهادت او را تاييد نمي كرد همين امر ما را در انتظار بيشتري فرو برده بود هرگاه صدايي در مي آمد يا نامه اي مي آمد  به خيال آنكه محمد رضا باشد . ولي چه حاصل چه قدر انتظار سخت است از مرگ هم سخت تر تا اينكه بعد از سالها مفقود بودن جسم مطهرش را در كربلاي خوزستان يافتند و به سوي وطن تشييع كردند .

    نخل سربلندي كه در حياط مي بينيد را خودش كاشته كه با هر نظري به اين درخت به يادش مي افتم و بغض گلوي مرا مي فشارد و با خود زمزمه اي مي كنم و شروه سر مي دهم و زير سايه اش گريه مي كنم و با اشكان چشم خويش يادگار به جا مانده  شهيد عزيزم را آبياري مي كنم .

    اخيرا به واسطه مريضي ام دو سه هفته اي موفق نشدم به ديدار تربت و قبر پاك و مطهرش بروم خودش در عالم رويا به سراغم آمد و گفت پدر مي دانم كه مريضي پس خودم آمدم به ديدارت از اين ديدار دريافتم كه شهدا چه خوب و زيبا از حال ما اطلاع دارند ديگر بس است بيشتر نمي توانم . به خدايتان مي سپارم .

    خداوندا روح شهداي ما را با شهداي صدر اسلام و شهداي دشت كربلا محشور گردان                    الهي آمين

     

     

    خاطراتي از مادر شهيد

    او انساني  آرام، با عاطفه و با محبت به دوستان و همسايگان و پدر و مادر بود هرچه از محبت هاي اين عزيز سفر كرده ام بگويم  كم گفته ام او در كارهاي منزل به من خيلي كمك مي كرد ما دامدار بوديم گاهي نمي شد كه از كاري كه به او واگذار مي كرديم سهل انگاري و تعلل بورزد . بسيار پاي بند به مسائل ديني و مذهبي بود در تمام مراسمات عزاداري در روستاهاي هم جوار و حتي شهر اهرم هم شركت مي كرد اهل نماز بود بارها بود كه گله را به دست ديگر دوستان خود مي سپرد و خود براي تجديد وضو به منزل بازگشت و لحظه اي  نمازش به تاخير نمي افتاد در گرماي سوزان منطقه جنوب هم روزه بود و هم گله داري مي كرد كه اين امر صبر و استقامت و اعتقاد راسخ او را به مسائل ديني به ما مي فهماند با غيبت كردن و دروغ و تهمت زدن كاملاً مخالف بود . بسيار نگران مي شد اگر از ناحيه برادران و دوستان نگران مي شد گاهي  كينه به دل راه نمي داد و در اولين فرصت خود را به منزل آنها مي رساند تا كدورت پيش نيايد پيوسته مي گفت اگر ما گذشت داشته باشيم خدا هم نسبت به ما بخشش و كرمش زياد مي شود . او دلي نرم و پرعاطفه و قلبي صبور و عقلي سليم داشت همه وقت مي پرسيد پدر و مادر شما هر كاري داريد اول به من بگوييد اگر من نتوانستم انجام دهم به ديگر برادرانم بگوييد او از كار و تلاش نمي ترسيد و گاهي خسته نمي شد . خدايش بيامرزد و او را غريق رحمت واسعه خويش قرار دهد %

    روحش شاد و يادش گرامي

     

     

    خاطراتي از دوست شهيد

    فرد بسيار مهربان و دوست داشتني بود همه بچه هاي گروهان به او احترام مي گذاشتند . كوچك نفس و با اخلاص بود در سلام كردن به دوستان و در رفع اختلافات آنان پيش قدم بود. هيچوقت نشد كسي از او ناراحت شود اسرار نگهدار بود و تودار به همين خاطربچه ها درد دلهايشان را به او مي گفتند او سعي مي كرد دوستان را با توصيه به صبر و استقامت دلداري دهد  علاقه عجيبي به نماز سر وقت داشت هنوز اذان نشده  وضو  گرفته آماده بود براي نماز . همه ما را هم توصيه به نماز و كارهاي نيك مي كرد . در پادگان آموزشي 05  كرمان بوديم . با همه بچه ها دوست بود اگر خدايي ناكرده يكي از بچه‌ها  مريض مي شد . او سعي مي كرد از آن مريض پرستاري كند غذا برايش بگيرد مي‌بردش دكتر  شب بيدار بماند تا دوستش بهبودي حاصل كند . خلاصه نمونه يك انسان عاقل و كامل بود . بعد از آموزشي از هم جدا شديم بعد از اينكه از سربازي مرخص شدم فهميدم محمد رضا شهيد شده خيلي ناراحت شدم رفتم زيارت قبرش . الآن ميروم و فاتحه برايش مي خوانم خدا او را بيامرزد و با شهداي كربلا  محشور كند .

    ناصر بازياري دوست شهيد

     

     

    سجاياي اخلاقي شهيد محمد رضاحسابي زاده

    شهيد محمد رضا حسابي زاده متولد روستاي سادني از توابع بخش مركزي اهرم تنگستان به دنيا آمد. روستايي بدور از هر گونه هياهوي شهري و تعارفات و رسوم زندگي شهر نشيني او در خانواده اي پاك و مذهبي و متدين به دنيا آمد خانه اي كه بوي گل معطرش در فصل زمستان به طهارت و پاكي خاك گواهي مي دهد او در محيط روستا با روحيه اي سلحشورانه رشد و نمو مي كند  در هفت سالگي پا به محيط مدرسه مي گذارد  دو سه سالي بيش در آن محيط نمي ماند و از همان اوان كودكي اش  با روحيه اي تلاشگر و تعاون در ياري رساندن به خانواده مستضعف خويش اقدام  مي كند چه در زراعت و باغداري و چه چوپاني و گله داري . همانا كه هر يك از انبياء و ائمه اطهار (ع) از امور پاك و بي ريا مي دانند او از نخل استقامت و پايداري سخاوت و بخشش فرا مي گيرد و از چوپاني صبر و حوصله و مسئوليت پذيري و مقاومت، ترسي از سرماي زمستان و گرماي طاقت فرساي تابستان ندارد باريدن باران  را رحمتي عظيم از جانب خداي خويش مي داند چرا كه سبز شدن زمين و سيراب شدن نخلها كار را بر او ساده مي كند از دسترنج خويش چه رطب فروشي و خرما فروشي و كار در مزارع در اختيار پدر و مادر زحمتكش خويش قرار مي داد . از مهمترين سجاياي اخلاقي اين شهيد گرانقدر عشق به پروردگار و عبادت و راز و نياز بود . نمازش هميشه به وقت و در كمال سختي روزه اش را به جا مي آورد او عرفان را در صحراآموخت و بندگي پروردگار خويش را در امور سخت و دشوار به جا مي آورد.گاهي نشد كه از دست  زندگي بنالد زيرا كساني كه شيفته دنيا و مادياتش هستند و بهره اي از معنويت را ره توشه خويش قرار نداده اند دل بسته اين عروس خوش خط و خال گشته اند چه خيال باطل محمدرضا قبل از اعزام به خدمت مقدس سربازي در بسيج ثبت نام و فرم اعزام به جبهه را دريافت مي كند و خانواده از او در خواست مي كنند كه اندكي تامل كند چون سربازي نزديك است  و رضايت  والدين را به هر طريق ممكن به دست مي آورد و اما با توجه به علاقه اي كه به ازدواج داشت آن را موكول به بعد از خدمت مقدس سربازي مي كند و با عروس شهادت آشتي و مجله گاه خويش را بهشت برين  برمي‌گزينند و تمامي ملائكه الله را در اين پيوند نا گسستني به رقص واميدارند . از نو عروس دنياي مادي رهايي مي يابد چه زيبا سرنوشتي كه تاريخ از اين مهم تقدير و تجليل مي نمايد خوشا به سعادت اين عزيز شهيد باشد كه خداوند تبارك تعالي ما را از پويندگان و جويندگان راه شهداي گرانقدر قرار دهد .

    رقص خون

    با شرف ممهور شد در كربلا پيمان ما                                                  مثل تاييد شهادت در دل قرآن ما

    روزگاري عشق بازي داشت در ميدان ما                                                   رقص خون مي كرد سر در ساحت جولان ما

    اهتزاز يال اسبان بود و شوق تاختن                                                      ارتفاعات شهادت اعتلاي جان ما

    نيزه داران در هراس و تيغ داران بيمناك                                              از نهيب مرگبار  تيغ  خون افشان ما

    در سحرگاهان كه مقصد خنجرستان بود و شب                                     در شفق ، خورشيد بود از جمله همراهان ما

    بي تمناي بهشت از خويشتن پر مي زديم                                             بال مي زد غيرت پروانه  در شيران ما

    باز مي آيد از آن سو از جوار نخل ها                                                بانگ رستاخيز ما از ناي آتش خوان ما

     
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    اطلاعات مزار
    محل مزاربهشت اکبر اهرم
    تصویر مزار
    موقعیت مکانی مزار
    در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید

    فایل ها را به اینجا بکشید
    Max. file size: 64 MB, Max. files: 10.
      your comments
      guest
      0 دیدگاه ها و دلنوشته ها
      بازخورد (Feedback) های اینلاین
      مشاهده همه دلنوشته ها
      0
      ما را از دلنوشته های خود محروم نکنید ...x