زندیگنامه شهید

بسم رب الشهداء

وي در سال 1342 در روستاي چاه خاني استان بوشهر متولد شد تحصيلات ابتدايي را در همان روستا بپايان رساند وادامه تحصيلات را بهمراه خانواده به شهرستان برازجان آمده ودردبيرستان شهيد بهشتي وامام خميني وسالهاي آخر را درمجتمع آموزشي رزمندگان بپايان رساند.وي با آغاز جنگ تحميلي درصدد راه يابي به بسيج به پايگاههاي مقاومت ودر نهايت شركت شركت فعال داشت در جبهه ها ي نبرد وبهمين منظور نامه اي يه ستاد پشتياني جنگ نوشت ودر خواست شركت در جبهه را كرد. وي در سال 1361 در پايگاه مقاومت كربلا شهريتان دشتستان فعاليت خود را شروع كرد وبعداز دوسال در اين پايگاه مستقيم در جبهه هاي نبرد بعنوان فرمانده پايگاه ابا عبدالله الحسين انتخاب شد .در اين مدت نيز چند بار عازم ميادين نبرد شد وپس از اخذ ديپلم وشركت در كنكور سراسري مراكز تربيت معلم موفق به راه يابي به مراكز تربيت معلم شد ودر رشته پرورشي در مركز تربيت معلم شهيد رجايي شيراز به ادامه تحصيل شد ودر مدت تحصيل در مركز تربيت معلم علاوه بر شركت در جبهه ها به كارهاي وساختن تاتر ها در روند انقلاب اسلامي وجنگ تحميلي پرداخت وتاترهاي چون سلطه ها سال 58 نقش اول نبرد فلسطين سال 58 نقش اول آوراه سال 59 نقش اول نبرد فلسطيمن سال 58 نقش اول - حماسه شهادت سال 60 نقش اول وكارگرداني ايثار سال 63 كارگردان اختاپوس سال 61 سه نقش لولا - سال 64 نقش اول كارگردان بن بست سال 60 كارگردان تولدي در خون كارگردان را به نمايش گذاشت از ميان نه تاتر تنها يكي بنام لولا فيلمبرداري شده است و آنگاه كه در مركز تربيت معلم مشغول به تحصيل بود آن زمان براي همكلاسيها مشكلي پيش مي آمد ودر رفع آن دريغ نمي ورزيد .پس از فارغ التحصيل شدن از تربيت معلم در تاريخ 1/7/1365 از سوي اداره كل آموزشي وپروش استان بوشهر بعنوان آمزگار در رشته امور پرورشي در شهرستان ديلم در مدرسه راهنمايي هدايت مشغول بكار شد . اخلاق حسنه شهي برخورد متواضعانه وي با تمامي مردم حتي كودكان ودانش آموزان به گونه اي بود كه در اندك مدتي از سال تحصيلي با نفوذ در قلوب همكاران ودانش آموزان نقش يك مرشد و مصلح را براي كليه كادر آموزشگاه ودانش اموزان ايفا نمود با توجه به ديد وسيع شهيد تئاتر هاي اجرا شده را حتي المقدور در جبهه هاي نبرد كردستان وخوزستان بمعرض ديد برادران رزمنده گذاشت . او در ميان خانواده داراي فضائل اخلاقي وجاذبه روحاني عجيبي بود به بزرگترها وكوچكترها مهربان بود وي در كتابچه هاي كه از خود بجا گذاشته مواردي از اين قبيل دارد. شهيد غلامرضا كشتكار پس از اينكه يكسال مشغول به امر تعليم وتربيت در مدرسه راهنمايي هدايت بود وبعلت فعاليت چشمگيري كه در رشته ها يمختلف تعليم وتربيت فرهنگي وهنري داشت در تاريخ 1/2/1361 بعنوان مسئول امور تربيتي شهرستان ديلم با اولين گرد همآيي مربيان تربيتي در مورخه 21/2/1366 مشغول بكار شد.وي در اين مدت كوتاه نيز علاوه بر مسئوليت امور تربيتي دست از كارهاي هنري وتبليغي خود نكشيد گردهمايي آموزگارن وتشكيل انجمن اوليا موربيان وسفارشات لازمه در امر تعليم وتربيت واينكه ما در حجكومتي بسر مي بريم كه تعليم وتربيت را عبادت مي داند قسمتي از كتر شبانه روزي او را تشكيل مي داد. وي در زمينه ورزش نيز فعاليت چشمگيري داشت واز سال 1358 تاكنون عضو فوتبال باشگاه ورزشي دخانيات شهرستان دشتستان بود كه دراين راستا نيز دوستان زيادي پيدا كرد واز جمله ورزشكاران متعهد و متقي بود كه هيچگاه در ميدان ورزش نيز اخلاق نيكوي خود را از دست نداد وبهمراه تيم خود در سالهاي 62-63-64 به مفام قهرماني باشگاههاي شهرستان دشتستان رسيدند.وي براي آخرين بار در ماه مبارك رمضان سال 67 عزم جبهه هاي حق عليه باطل شد در تيپ 13 اميرالمومنين گروه تخريب مقر ماردمشغول ستيز با متجاوزين به خاك امت اسلامي شد وپس از يك مرخصي  چند روزه مجددا در تاريخ 23/3/1367 به مقر گردان برگشت كه در آخرين حملات دشمن به خاك كشور جمهوري اسلامي و دستيابي به جزيره مجنون در حالي كه در جاده اهواز - خرمشهر باديگر يارانش احمد اسدي محمد حسين كريمي وعلي خمش آيا عازم منطقه نبرد بودند مورد هدف موشك هواپيماي متجاوزين قرا گرفتند ودر تاريخ 4/4/1367 به درجه رفيع شهادت نائل آمدند.

روحش شاد وراهش پررهرو باد.