زندیگنامه شهید:

بسم رب الشهداء

 

برادر شهيد جاويد كازروني در سال 1340در يك خانواده مذهبي در برازجان چشم بهجهان گشود تحصيلات خود را در دبستان آفتاب هفتمئتير برازجان به اتمام رساند. پس از دوره ابتدايي به مدرسه راهنمايي ارشاد راه يافت سپس به دبيرستان دكتر شريعتي مشغول ادامه تحصيل شد وزماني كه بسوي معبود خود شتافت سال چهارم دبستان بود.بادر شهيد از همان دوران كودكي ونوجواني علاقه زيادي به فراگرفتن قران واحكام اسلام داشت بطوريكه كه در تمام نماز جماعت هاي مرحوم شهيد عبدالحسين اعتصامي شركت مي كرد پنجسالهع بود كه نماز واصول دين را فرا گرفت بعلت اينكه پدر جاويد با روحانيت اصيل ومبارز تماس مستقيم داشت وموقع تبليغ وتبعيد در منزل او سكونت ميافتنددشهيد جاويد علاقه زيادي به روحانيت داشت وي بطور جدي عليه شاه مبارزه ميكرد تا اينكه قبل از پيروزي انقلاب ودر يكي از تظاهرات ضد شاهي كه بعد از سخنراني برادر كياوش بودتوسط ساواك دستگير شد وشهرباني از عمليات جاويد حيرت زده شده بود زيرا بهمراه برادران انقلابي هر روز نقطه اي وهرشب موسسه اي را به آ تش آتش ميكشيدندوبيش از سه بار توسط مزدوران آمريكايي دستگير شد لكن كوچكترين مدركي عليه او نداشتنمد ودر دبيرستان مخفيانه عكس شاه معدوم را از كلاس پايين كشيد وبا همكاري عده اي از دوستان از جمله علي اصبغي شبها در پشت بام منزل كوكتل موتولف درست ميكردند وعليه رژيم بكار ميبردند ودر آن زمان لحظه اي آرام نداشت شبها اعلاميه كه از ق عليه رژيم شاه ميامد پخش ميكرد روزها در نار مساجد كتابهاي استاد مطهري وغيره را مفروخت وهرروز قاطع تر ومصمم تر ميشد وهيچ گونه ترسي به دلش راه نمي يافت تا اينكه شعله هاي انقلاب اسلامي به رهبري امام بزرگوار روزبروز برافروخته وگسترده تر شد وانقلاب اسلامي بثمر رسيد پس از پيروزي انقلاب اسلامي در شب 22 بهمن پدرش در برازجان كميته انقلاب اسلامي را تشكيل دادند وشهيد جاويد بعنوان نيرويي فعال با عزمي راسخ شب وروز نگهباني مي داد ودر سخترين روزهاي انقلاب با رشادت ودلاوريهاي بي نظير فداكاريهاي ميكرد شهيد جاويد فردي حزب اللهي ومخلص بود كه با تمام وجودش در مقابل گروهكها قد علم كرد واز كثرت آنها وتبليغاتشان هيچ نهراسيد هر روز در خيابانها وكوچه ها بازار ومدرسه يك تنه با آنها مبارزه ميكرد وبساط گروهكها را زير هر نامي كه بود چه نمايشگاه كتابفروشي چه نوار فروشي .هر آنچه رنگ غير اسلامي داشت بر عليه امام وانقلاب بود بهم ريخت واز زخم زبانهاي آنها هيچگاه درروحيه اش ضعفي حاصل نشد وكلماتي همچون چماقدار فالانژيست و مرتجع وكميته چي همچون باران بر سرش فرو مي آمد اما صابر ومقاوم (مابد لو تبديلا ) بود روزهاي گرم تابستان با پاي پياده همراه با همرزمانش در كوههاي دشتستان در تعقيب ضد انقلاب تفنگ برد وفي سبيل ا… بدون دريافت حقوق وپاداش ودر جنگ وگريز بود از خصوصيات اخلاقي وانساني جاويد يكي بسيار رئوف ومهربان ويار مستضعفان بود يكي اينكه  هميشه با دوستانش با اخلاقي نيكو خوشروئي كامل برخوردار بود ديگر علاقه بخصوص به امام داشت بطوريكه در وصيت نامه اش نوشته بود امام را تنها نگذاريد ونوشته بود نگذاريد تنگستان كردستان شود بردار شهيد جاويد در تمام ماموريتها شركت ميكرد تا اينكه در تريخ 22تيرماه 59 ضمن درگيري ضمن درگيري با عده اي از قاتلين وضد انقلاب وساواكيهاي فراري در كوه هاي منطقه خائيز تنگستان با شجاعتي بي نظير مقابله كرد وبي مهابا به آنان حمله ور شد . پس از درگيري سختس بر اثر اصابت تير يكي از ضد انقلاب بر ناحيه كتفش در خون غلطيد و ساعتي بعد به خيل شهيدان انقلاب اسلامي پيوست .شهيد جاويد اولين شهيدي بود كه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي در منطقه دشتستان به شهادت رسيدوروحش با ارواح شهداي محشور .يادش در قلوب عاشقان شهادت جاودان وراهش پررهرو باد .