مشخصات شهید

X

"(ضروری)" indicates required fields

شهید غلامحسین رفیعی پور

409
  • bale
  • eita
  • gap
  • soroush
  • telegram
  • whatsapp
نام غلامحسين
نام خانوادگی رفيعي پور
نام پدر خداكرم
تاریخ تولد 1346/11/01
محل تولد بوشهر - بوشهر
تاریخ شهادت 1366/05/25
محل شهادت ميمك
مسئولیت رزمنده
نوع عضویت سرباززميني ارتش
شغل -
تحصیلات سوم راهنمايي
مدفن برازجان
  • زندگینامه
  • مصاحبه
  • خاطرات
  • زندیگنامه شهید

    بسم رب الشهداء

    شهيد غلامحسين رفيعي پور در تاريخ 17/11/1346 در خانواده اي چشم به جهان گشود كه احكام اسلام سرلوحه زندگيشان بود از دوران كودكي شهيد جز خلوص و مهرباني و صفا و صميمت چيز ديگري مشاهده ننموديم و در همان اوايل كودكي عشق به اسلام در چهره نورانيش متجلي بود غلامحسن دوران ابتدايي را در دبستان ابن سينا با چره اي موفق و ممتاز به پايان رساند و براي ادامه تحصيل در مرحله راهنمايي را در حالي سپري كرد كه هيچگاه از خجالت دانش آموزي پاك و ممتاز سقوط نكرد و در اين رابطه گواه معلمانش ارزش و كرامتش را معنويت مي بخشد شهيد رفيعي پور پس از اتمام دوران راهنمايي وارد صحنه كارو تلاش شد و هرگز از كار و تلاش دوري نجست و راه سستي نگزيد شهيد يكي از كساني بود كه بي ريا و در عين حال بطور فعالانه در امر به پيروزي رساندن انقلاب اسلامي شركت داشت و در تمامي حركتها عليه ظلم و ستم رژيم پهلوي حضوري چشمگير داشت و در تمامي حركتها عليه ظلم و ستم رژيم پهلوي حضوري چشمگير داشت پس از پيروزي پر شكوه انقلاب اسلامي هرگز از پاسداري از دستاوردهاي اين انقلاب عظيم و اين ميراث شهدا غفلت ننمود و ريخته شدن خون سرخش در جهت پاسداري از اين انقلاب چون مهري است بر اين ادعا غلامحسن همچون يكي از مريدان امام مظلوم امام حسن عليه السلام عاشق كمك كردن به خانواده هاي فقرا و تهيدستان بود و در اين راه هيچ وقت غفلت نكرد او حامي و هم درد مستضعفاني بود كه صميمانه دوستشان مي داشت يكي از بهترين سجاياي اخلاقي شهيد عزيز وارستگي و ساده زندگي كردنش بود و متواضع بودن وي نيز قابل تحسين است براي يكبار بخاطر نداريم كه اين شهيد از خود تعريف بي جا كرده باشد بخصوص با آن خدماتي كه كرده بود يكي از بزرگترين ويژگيهايي شهيد تشخيص دادن ارزشهاي انقلاب بود وخيلي سريع خوب را از بد تشخيص مي داد و بلافاصله در مقابل بديها موضع گرفته و با خوبيها مي نگريست هر كس بااولين برخوردي كه با او داشت صداقت و بي آلايش او را در مي يافت وي هچگونه غل وغشي در خويش ديده نمي شد همان بود كه در دل نيز كي پروارند .گويي در وجودش مرده بود اينگونه برخورد كردن با ديگران ناشي از شخصيت مطمئن و اعتماد به نفس او بود شهيد رفيعي پور براي حراست از انقلاب و كشور و اسلام در تاريخ 18/8/68 به خدمت مقدس سربازي عزيمت نمود و دوران آموزشي خود را در پادگان صفر – پنج كرمان با سربلندي به پايان رسانند و براي مبارزه و جدال با دشمن متجاوز به جبهه هاي نور عليه ظلمت رهسپار شد و در طول 10 ماه خدمتش در جبهه هاي غرب و جنوب حماسه ها آفريد و بالاخره در تاريخ 25/5/1366 در حالي كه مشغول فعاليت و  تلاش در سنگر ديده باني بود با تركش خمپاره دشمن بعثي در جبهه سومار روحش به پرواز درآمد خون پاك ومطهرش همواره فريادگر ادامه نبرد تا پيروزي بر تمامي يزيديان زمان است .

     
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
     

    بسم رب الشهداء

    مصاحبه با زن برادر شهيد غلامحسن رفيعي پور:

    شهيد حدود سه يا چهار سال در آذربايجان غربي نزد ما زندگي نمود هنوز به سن خدمت سربازي نرسيده بود ولي مي خواست با سربازها به جبهه برود موافقت نمي كردند حتي سوار ماشين سربازان شد كه برود ولي او را پايي آوردند مي گفتند خدايا چقدر كم شانس هستم سربازي هم مرا نمي برند يادم وقتي شهيدي را تشييع مي كردند مي گفت خدايا مي شود من هم يك روز شهيد شوم هميشه مي گفت مي ترسم جنگ تمام شود . و من شهيد  نشوم هميشه آرزوي شهادت را داشت ماه رمضان سحر زودتر از من بلند مي شد دعا و قرآن مي خواهند و غذاي سحري را آماده مي كرد و بعد مرا صدا مي كرد چون شوهرم اغلب اوقات منطقه خرج زندگي دست او به او گفتم با پولي كه نزد تو است يك لباس براي خودت بخر ولي او حتي يك ساندويچ هم در مدرسه نمي خريد به ذهنم است يكروز به من گفت خواب ديده ام صاحب پسري شده اي اسمش را مجتبي را بگذار وقتي رفتم آزمايشگاه متوجه شدم صاحب پسري در شكم هستم يادم است برق نداشيم با سماور در آن زمستان خو دمان را گرم مي كرديم به او مي گفتم لااقل تو برو برازجان كه هوا گرمتر است تا اين همه نزد ما عذاب نكشي مي گفت نه بردارم نيست من تو را تنها نمي گذارم يك روز با هم از خيابان عبور مي كردم كه مقداري زياد پول پيدا كرديم .خواستيم آن را به صنودق صدقات بريزيم ولي صندوقي پيدا نكرديم وموفق هم نشديم كه به اهالي ترك زبان آن منطقه بگوييم مقداري پول پيدا نموده ايم لذا به هر زحمتي بود به صاحب خانه مان فهمانديم كه اين پول را پيدا كرده ايم پس به او تحويل داديم تا به صاحبش برگرداند يا به صندوق صدقات يا خرج جبهه نمايد .
    ادامه مطلب
    بسم رب الشهداء

    خاطره مادرشهيد غلامحسين رفيعي پور:

    وقتي او را در شكم داشتم حس مي كردم كه نوزاد فوق العاده اي خواهد شد و اسم وي را زن پدرش انتخاب كرد. خود ايشان بدون اينكه ما او را با خود به مسجد ببريم داوطلبانه مي رفت. و به پدرش علاقه خاصي داشت. در سن شش سالگي پا به عرصه دبستان گذاشت و علاقه بسيار شديدي به درس ومدرسه داشت.و هميشه كه از مدرسه مي رسيد تكاليف درسي اش را انجام مي داد. و رفتارش با ما خيلي خوب بود . او بيشتر با برادرش صميمي بود . از دوستان وي پسر عمويش ابراهيم رفيعي پور مي باشد.و در اوقات فراغت خود به مسجد مي رفت. يك روز مي خواست با دوستانش به بوشهر برود و از من سوال كرد مادر تو پولي نداري گفتم نه و رفت سراغ كتابهايش و يكي از آنها را برداشت وشروع به برگ زدن كرد و لاي آن كتاب يك اسكناس بيست توماني بود.و شهيد مي گفت كه اين پول از طرف خداآمده وقتي موضوع را براي پدرش گفتيم به خنده آفتاد. شخصي آرام ومتين بود و هميشه خنده به بسيج داشت .به دختر پدرش به علت اينكه فرزند كوچك خانواده بود بسيار علاقه داشت .و از طريق تلويزيون بافكارامام خميني آشنا شد . به بهشتي و حاج كافي خيلي علاقه داشت .و به سخن راني هاي انها گوش مي داد. در بسيج شركت فعالانه داشت و عضو نيروي دريايي سپاه بود و عاشق جبهه و جنگ بود . از خصوصيات بارز ايشان امانت داري و كمك به ديگران و خوش اخلاقي از خصوصيات بارز ايشان بود .و در جلسات انس با قرآن و دعاها كه در مسجد برگزار مي شد شركت ميكرد. و در بين دوستان و مردم محله محبوبيت زيادي داشت .يك روز قبل از شهادتش زن پدرش خواب ديد كه فرشي دارد كه گوشه اش سبز است و در امامزادهاي افتاده است. در جبهه ارپي جي زن و بي سيم چي بود خودرا داوطلبانه معرفي كرد و آموزش نظامي ديد و به منطقه عملياتي ميمه فرستاده شد. و دوست داشت در جبهه به شهادت برسد. در آن موقع 18 سالش بود .و هميشه مي گفت كه من به جبهه بروم .و در سربازي پسر عمه اش علي پارسا نيز با وي بود. و هميشه حضور او را در كنار خود احساس مي كنم . مسئولين به مردم برسند تا بدبين نشوند.
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    اطلاعات مزار
    محل مزاربرازجان
    تصویر مزار
    موقعیت مکانی مزار
    در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید

    فایل ها را به اینجا بکشید
    Max. file size: 64 MB, Max. files: 10.
      your comments
      guest
      0 دیدگاه ها و دلنوشته ها
      بازخورد (Feedback) های اینلاین
      مشاهده همه دلنوشته ها
      0
      ما را از دلنوشته های خود محروم نکنید ...x