نام كرامت الله
نام خانوادگی حسن پور
نام پدر جوهر
تاریخ تولد 1343/11/20
محل تولد بوشهر - بوشهر
تاریخ شهادت 1364/11/21
محل شهادت اروندرود
مسئولیت آرپي جي زن
نوع عضویت پاسدار
شغل پاسدار
تحصیلات ديپلم
مدفن بهر
زندیگنامه شهید
خوش به حالت خاك دلبندت نكرد
شهيد كرامتالله حسنپور در سال 1343 در روستاي بهر از توابع شهرستان دشتستان بخش شبانكاره و در يك خانواده ي مذهبي ديده به جهان گشود . وي در شش سالگي پا به مدرسه نهاد تا كلاس چهارم ابتدايي در همين روستا مشغول تحصيل بود . كلاس پنجم تا اخذ ديپلم را در شهر شبانكاره ، كه در شش كيلومتري زادگاهش بود مشغول تحصيل شد . شهيد كرامتالله حسنپور در تحصيلاتش از شاگردان ممتاز و نمره اول كلاس خود به شمار ميرفت . وي در سال 61 در حالي كه تحصيل در دوره دبيرستان خود را به پايان ميرساند عازم جبهههاي حقعليه باطل شد . ايشان به مدت دو ماه مشغول نبرد با دشمن كافر گشت . از ناحيه پا به ايشان صدمه وارد شد و چند روزي را در بيمارستان تبريز بستري بود . سپس به برازجان منتقل و مدتي در منزل بستري شد ، تا اينكه شفاي كامل يافت . بعد از اينكه خوب شد شروع به خواندن درسهاي عقبافتاده خود كرد و ديپلم گرفت . شهيد حسنپور در سال 63 به عضويت رسمي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي درآمد وبه دليل ناتواني در نداشتن پاي سالم كه قبلاً مجروح شده بود از آموزش معاف شد وي از شيراز حكم مأموريت گرفت و براي انجام وظائف محوله در تيپ المهدي يك سالي در كارگزيني تيپ مشغول خدمت شد پس از آن مدت شش ماه در امور مالي تيپ انجام وظيفه نمود . چندين بار سپاه پاسداران انقلاب اسلامي برازجان درخواست وي را از تيپ نمود كه بيايد و در برازجان انجام وظيفه نمايد كه عاقبت به ايشان مأموريت دو ماه داده شد كه در برازجان به خدمت خود ادامه دهد . ولي از آنجايي كه وي از خدمت دور از جبهه نگران بود يك ماه در حال مرخصي گذراند . دوباره عازم جبهه شد . از آنجا با كارواني كه مركب از پانصد نفر بود ، عازم مشهد مقدس شد . بعد از زيارت به جبهه برگشت و در منطقهاي واقع در 5 كيلومتري اهواز مستقر شدند . با وجود آنكه از مرخصيهاي گذشته استفاده نكرده بود ، به وي درخواست داده شد كه به مرخصي برود ولي ايشان موافقت نكرد . در همين ايام بود كه كاروان كربلا به طرف جبههها در حركت بودند . وي با ديگر عزيزان جزو خط شكنان عمليات والفجر 8 بود كه منجر به آزادسازي بندر استراتژيك فاو شد . شهيد حسنپور در اوايل عمليات در شب اول حمله به شهادت رسيد . از خصوصيات شهيد حسنپور هر چه بگويم كم است . ايشان هميشه حق را ميگفتند و از هيچ كس واهمه نداشت . طرفدار مظلوم بود ايشان خطاب به سرمايه داران و دنياپرستان ميگفت : تمام ثروتهاي شما و زندگي شما را با يك تار موي رهبرم عوض نميكنم . به وجود امام عشق ميورزيد . از گفته هاي هميشگي ايشان اين بود كه : من بايد هميشه و تا آخر جنگ در جبهه باشم تا به هدفم برسم . شهيد حسنپور زندگي كردن در منزل را براي خود يك زندان ميدانست و به همين خاطر در جبهههاي حق عليه باطل به سر ميبرد تا به آرزوي ديرينه خود نايل آمد .
ادامه مطلب
خوش به حالت خاك دلبندت نكرد
شهيد كرامتالله حسنپور در سال 1343 در روستاي بهر از توابع شهرستان دشتستان بخش شبانكاره و در يك خانواده ي مذهبي ديده به جهان گشود . وي در شش سالگي پا به مدرسه نهاد تا كلاس چهارم ابتدايي در همين روستا مشغول تحصيل بود . كلاس پنجم تا اخذ ديپلم را در شهر شبانكاره ، كه در شش كيلومتري زادگاهش بود مشغول تحصيل شد . شهيد كرامتالله حسنپور در تحصيلاتش از شاگردان ممتاز و نمره اول كلاس خود به شمار ميرفت . وي در سال 61 در حالي كه تحصيل در دوره دبيرستان خود را به پايان ميرساند عازم جبهههاي حقعليه باطل شد . ايشان به مدت دو ماه مشغول نبرد با دشمن كافر گشت . از ناحيه پا به ايشان صدمه وارد شد و چند روزي را در بيمارستان تبريز بستري بود . سپس به برازجان منتقل و مدتي در منزل بستري شد ، تا اينكه شفاي كامل يافت . بعد از اينكه خوب شد شروع به خواندن درسهاي عقبافتاده خود كرد و ديپلم گرفت . شهيد حسنپور در سال 63 به عضويت رسمي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي درآمد وبه دليل ناتواني در نداشتن پاي سالم كه قبلاً مجروح شده بود از آموزش معاف شد وي از شيراز حكم مأموريت گرفت و براي انجام وظائف محوله در تيپ المهدي يك سالي در كارگزيني تيپ مشغول خدمت شد پس از آن مدت شش ماه در امور مالي تيپ انجام وظيفه نمود . چندين بار سپاه پاسداران انقلاب اسلامي برازجان درخواست وي را از تيپ نمود كه بيايد و در برازجان انجام وظيفه نمايد كه عاقبت به ايشان مأموريت دو ماه داده شد كه در برازجان به خدمت خود ادامه دهد . ولي از آنجايي كه وي از خدمت دور از جبهه نگران بود يك ماه در حال مرخصي گذراند . دوباره عازم جبهه شد . از آنجا با كارواني كه مركب از پانصد نفر بود ، عازم مشهد مقدس شد . بعد از زيارت به جبهه برگشت و در منطقهاي واقع در 5 كيلومتري اهواز مستقر شدند . با وجود آنكه از مرخصيهاي گذشته استفاده نكرده بود ، به وي درخواست داده شد كه به مرخصي برود ولي ايشان موافقت نكرد . در همين ايام بود كه كاروان كربلا به طرف جبههها در حركت بودند . وي با ديگر عزيزان جزو خط شكنان عمليات والفجر 8 بود كه منجر به آزادسازي بندر استراتژيك فاو شد . شهيد حسنپور در اوايل عمليات در شب اول حمله به شهادت رسيد . از خصوصيات شهيد حسنپور هر چه بگويم كم است . ايشان هميشه حق را ميگفتند و از هيچ كس واهمه نداشت . طرفدار مظلوم بود ايشان خطاب به سرمايه داران و دنياپرستان ميگفت : تمام ثروتهاي شما و زندگي شما را با يك تار موي رهبرم عوض نميكنم . به وجود امام عشق ميورزيد . از گفته هاي هميشگي ايشان اين بود كه : من بايد هميشه و تا آخر جنگ در جبهه باشم تا به هدفم برسم . شهيد حسنپور زندگي كردن در منزل را براي خود يك زندان ميدانست و به همين خاطر در جبهههاي حق عليه باطل به سر ميبرد تا به آرزوي ديرينه خود نايل آمد .
ولا تحسبن الذين قتلو في سبيلالله امواتاً بل احياء عندربهم يرزقون
خوشبختم كه در ميان رزمندگان اسلام براي فتح كربلا مسير انسانيت و معنويت به لقاءالله را پيش گرفتهام . ( الها ما به خدائيت قسم ميخوريم كه هميشه ياور و پشتيبان انقلاب باشيم چون ياري تو ياري اسلام و مسلمين است چون راه تو راه حسين (ع) و راه همه شهيدان به حق اسلام ميباشد .
اما ما به خون بهشتي تو قسم ميخوريم كه تا خون در بدن داريم از پاي ننشينيم . تا اينكه صداميان را از خاك اسلامي و اسلاميان بيرون برانيم . اماما به گلهاي پرپرت رجائي و باهنر سوگند ميخورم كه تا دشمن را به زانو در نياوريم ازپاي ننشينيم و تا نداي الله و اكبر را در تمام جهان طنين نيندازم با تمام هستيم با كفار و طاغوتيان ميستيزيم و از امت مسلمان و مبارز ميخواهم كه هميشه يار و پشتيبان امام باشد . اي مسلمانان بكوشيد كه خط سرخ حسين (ع) را برگزينيد يا زينبوار يزيديان را رسوا سازيد . به راستي كه زندگي فقط عقيده و جهاد در راه آن است و كساني كه در گذران عمر از اين دو بيبهرهاند زندگي ندارند .
اما نه نوع زندگي انساني آن بلكه در يك نوع زندگي حيواني به سر ميبرند و حال اينكه انقلاب اسلامي دارد به جاهاي ديگر صادر ميگردد و كفار به مقابله با آن برخاستهاند و هر مسلماني بايد سعي در آن داشته باشد كه براي تداوم انقلاب اسلامي يا خون بدهد يا پيام و من چون خود را در دادن پيام موفق نميبينم ليكن اين راه يعني رفتن به جبهه را انتخاب كردم . حال با تمام وجود آمدهام كه تا آخرين قطره خونم را براي كمك به اين انقلاب اهداء بكنم . ديگر تحمل اين زندگي بياثر را ندارم و اميدوارم كه خداوند توفيق كشتهشدن در راهش را نصيبم بگرداند . بنابراين حقانيت انقلابم ، و به دستور امام پا در اين راه گذاشتم و كسي برايم اجباري نياورد . دين خود را ادا كردن به اسلام عزيز و به پيروزي نهايي رسانيدن انقلاب اسلامي به رهبري امام وظيفهاي است شرعي براي يكايك ما ، من بطور يقين درك كردهام كه شهادت تصادفي نيست بلكه لياقت و سعادتي است بزرگ . بدانيد و مطمئن باشيد كه امروز گام در راه جاودانهاي نهادم كه انتهاي آن انشاءالله حكومت مستضعفين بر جهان است . اي خداي عزيز ، معبود دلها ، اي ياور بيپناهان ، مرا درياب و از اين زندگي فاني دنيا نجات بده كه جز معصيت و گناه چيزي نيست ، همانطور كه خودت در قرآنت فرمودهاي : (( و ما الحيواه الدنيا الا لعب )) و دلهره دنيا جز بازيچه كودكان و هوسراني بيخردان هيچ نيست . اي مردم ايران ، شما خيلي خوب به جنگ اسلام عليه كفر كمك ميكنيد . بدانيد كه در حال دادن امتحان خداوندي هستيد . و اكنون شما اي درياي خروشان ملتها ، امروز چشم دشمنان خارجي و داخلي به شماست . شياطين تمام امكانات را براي برانداختن اين انقلاب به كار گرفتهاند . امروز چشم انقلابيون جهان از اريتره تا فلسطين تا فليپين ، افغانستان ،
ليبي و الجزاير ، مصر و عراق ، عربستان ، آفريقاي جنوبي و حتي رنگينپوستان آمريكا و مسلمانان ايرلندي به شماست و شما مردم اگر از دشمنان اسلام نيستيد از دوستان احمق نباشيد از دستهبازيها و گروهبازيها بپرهيزيد . خدايا هنگامي اين نوشته را به عنوان وصيت مينويسم كه بارسنگيني گناه بر قلبم سنگيني ميكند . ميدانم كه من شايسته شهادت يعني راه سرخ مردان پاك و مجاهدان جانباز نيستم اما ، به لطف و عظمت بيكرانت و بخشايش بياندازهات اميدوارم . خدايا من ميدانم كه نميدانم . اما لااقل اين را ميدانم كه فضاي رختخواب برايم تنگ و مردن در آن بسي ننگآور خواهد بود . اي اجتماع ها ميدانم كه من بعد از چند ماه از خاطره ها خواهم رفت . كه من خيلي مهم نيستم اما اسلام و راه آن آييني را كه ما براي آن به شهادت رسيدهايم فراموش نكنيد و بدانيد كه ما راه سهل را در پيش گرفتهايم و دشواري راه براي شما مانده است . هرگز خود را محور نكنيم زيرا در اين صورت احتياجي به ولايت نميبينيم به كفر و عصيان ميرسيم . و خسر الدنيا و الاخره ميشويم در جهت اسلام بوده و باشيد و هيچ مسئله و روشي شما را از راهتان باز ندارد و سعي كنيد در كارتها نيت ها را خالص كنيد و از هر شرك و ريا پاك نمائيد تا هم اجر ببينيد و هم بتوانيد مسئوليتتان را انجام داده باشيد . اين را هرگز فراموش نكنيد كه تا خود را نسازيم و تغيير ندهيم جامعهاي ساخته نميشود . ( كان الله لا يغير و اما بقوم حتي يغيرو اما بانفسهم ) و من از تمام مردم مسلماني كه در تشييع جنازهام شركت ميكنند انتظار دارم همان طوري كه در تشييع ديگر شهداء مرثيهسرايي و نوحهخواني كردند در تشييع جنازه من هم نوحهخواني و مرثيهسرايي بكنند و ياد عاشوراي حسيني را زنده نگه دارند و اين خونها فقط و فقط به خاطر اسلام و حاكميت اسلام ريخته ميشود و از كليه دوستان و آشنايان ـ برادران و خواهران ميخواهم كه به جاي تأسفخوردن راه شهيدان را دنبال كنند و در شناساندن اين راه به ديگران باز نايستند .
والسلام
تاريخ 3 /11/64 ساعت 11 ، يازده روز پنجشنبه
كرامت الله حسن پور
اطلاعات مزار
محل مزاربهر
تصویر مزار
موقعیت مکانی مزار
در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید
0 دیدگاه ها و دلنوشته ها