ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احيا عندربهم برزقون .

آنهايي كه در راه خدا كشته مي شوند مرده نپنداريد بلكه زنده اند ونزد خداي خود روزي مي گيرند. با درود به يگانه منجي عالم بشريت مهدي موعود(عج) ونائب برحقش امام خميني وبا سلام به تمامي شهيدان از بدر تاكنون چهارده قرن است كه از دين مقدس اسلام مي گذرد وهمواره اين دين خطر وهجوم كافران بوده است وحتي پيامبر اسلام بطور مخفيانه  مردم را به اين دين مقدس و پاكي دعوت مي كرد اي كساني كه به ظاهر مسلمان وخود راشيعه علي (ع) مي دانيد پس چرا دين اسلام را ياري نمي كنيد ودر ميان مردم تفرقه ايجاد مي كنيد ومردم را به اين انقلاب بدبين مي كنيد باز هم خداوند شما را عفو مي كند تا فرصت هست بياييد توبه كنيد ودر جهاد شركت كنيد براستي كه خداوند توبه پذير است بياييد به نداي هل من ناصر ينصرني لبيك بگوييد وحسين زمانتان را ياري كنيد امت حزب الله وشهيد پرور شما چشم چراغ اين ملت هستيد شما هميشه در صحنه هستيد وخواهيد بود وتا آخرين نفس اسلام وامام را داشته باشيد چه ديني بهتر از اسلام وچه پيامبري باارزش تر از محمد بن عبدالله (ص) كه آخرين نبي خدا هستند شما با حضور داشتن در صحنه چهره منافقان را نابود مي سازيد اميدوارم كه خداوند انشاالله  اين امام عزيز را براي ما نگهداريد تا بتوانيم از اين نور الهي استفاده كنيم زمان امتحان فرا رسيد حساب كنيد زمان حسين بن علي  (ع) است ومي خواهيد حسين را ياري كنيد پس بياييد در اين امتحان شركت كنيد امتحان جنگ است و فارغ التحصيل شدن از آن شهادت اگر همه اين شرط را قبول داشته باشيد ديگر در نزد پل صراط پايتان نخواهيد لرزيدوعلي (ع) با شما همنشين خواهد بود وصيتي كه براي پدر ومادر م دارم اين است كه به جاي گريه خنده بر لبان شما نقش بندد وبه جاي لباس عزا لباس خوشحالي را برتن كنيد وبراي پيروزي رزمندگان اسلام دعا كنيد كه خداوند قرباني شما را بپذيرد. 6/5/65

مصاحبه با برادر شهيد مجيد جمالي :

رفتار واخلاق او در ميان اعضاي خانواده بسيار خوب وملايم بود وبا اين اخلاق و رفتار خود را آراسته و فردي با عزت و سربلند شده بود. هميشه به بزرگتر و حتي كوچكتر از خود احترام مي گذاشت پيش از همه سلام مي كرد و نماز را به موقع مي خواند پس از نماز قرآن تلاوت مي نمود و هميشه نام خدا رابر زبان مي آورد . با پدر و مادر به مهرباني رفتار مي كرد و هميشه به آنها احترام مي گذاشت به حرف آنها گوش فرا مي داد ودر بيشتر مواقع به آنها كمك مي كرد و پدر و مادر خويش را در مورد محبت خود قرار مي داد. اوبا ديگر اعضاي خانواده رفتاري بسيار مهربانانه داشت و يكي ديگر از خصوصيات او در اين زمينه خوش خلق و خوش رفتار بودن او نسبت به اعضاي خانواده بود .از جبهه و جنگ شهيد و شهادت مهر وفا و صميمتي كه در ميان بسيجيان و همرزمان بو سخن مي گفت وهمه را به خواندن قران و ذكر خدا و نماز به موقع دعوت مي كرد . او محبوبيت خاصي در ميان مردم داشت همه به او احترام مي گذاشتند و او را بعنوان فردي با ايمان پاك و صالح مي شناختند . تا آنجا كه مي توانستند نمي گذاشتند كه حقي از مسلماني ضايع شود هيچ گاه قرآن خواندن  را ترك نكرد .عقيده داشت كه كه همگي بايد در اين گونه نمازها شركت كنند او مي گفت ثواب نماز جماعت خيلي بيشتر از نماز فرادا است . او شناخت زيادي از اهل بيت (ع) و ائمه طاهرين (ع) داشت و سعي مي كرد كه رفتارها و كرداهاي خود مانند آنها انجام دهد هميشه اهل بيت و ائمه را الگوي خود قرار مي داد و از خوبي ها و مهرباني هاي آنها براي ديگران مثال مي زد . تنها خواسته و آرزوي او اين بود كه با دشمنان اسلام بجنگد و در اين راه به مقام بلند شهادت دست يابد .عاشق شهادت بود و دوست داشت به مقام بلند شهادت دست يابد او مي گفت بهترين راه براي از اين دنيا رفتن شهيد شدن است . قبل از شهادت وي يكي از همسايه ها خواب ديده بود كه برادرم سبز پوش وسوار بر اسبي سبز و بال دار آمده و در آسمان در حال پرواز است . او دوره دبستان خود را در دبستان ابن سينا با موفقيت گذارند و دوره راهنمايي خود را در مدرسه مصطفي خميني گذارند او فقط يك ماه از دبيرستان را رفت و قصد رفتن به جبهه را نمود .دراوقات فراغت خود به بسيج ابوذر وثامن الائمه مي رفت . اولين بار در سن 16 سالگي به جبهه بعنوان نيروي جهادگر عازم جبهه شد .و بسيار خوشحال بود كه مي تواند به جبهه برود و به نوعي به مردم خدمت كند . هروقت كه از جبهه بر مي گشت مثل اينكه پشيمان شده و مي گفت كاش به خانه بر نمي گشتم و در همان جا دشمنان را نابود مي كردم كاش مي ماندم و به كمك دوستانم مي شتافتم . يكبار خاطره اي براي ما تعريف مي كرد و مي گفت كه يك شب ساعت ده يك نارنجك را مي خواستيم منفجر كنيم ضامن را كشيديم نارنجك از دست ما افتاد و دوستان را دور كردم كه زخمي نشود نارنجك را پيدا كردم وپرتاب كردم به دور ولي منفجر نشد و خداوند به ما خيلي كمك كرد .از طريق پسرخاله ام كه در واقع يكي از همرزمان او نيز بودند از طريق تلفن ما را خبر دار كرد . از طرفي ناراحت بوديم كه برادر عزيزمان را از دست داده ايم و از طرفي خوشحال بوديم كه ايشان به مقام بلند شهادت دست و به تنها آرزويش رسيده است . و او را در بهشت سجاد برازجان به خاك سپرديم .