مشخصات شهید

X

"(ضروری)" indicates required fields

شهید حسین تنگستانی

631
  • bale
  • eita
  • gap
  • soroush
  • telegram
  • whatsapp
نام حسين
نام خانوادگی تنگستانی
نام پدر عبدالحسين
تاریخ تولد 1328/02/03
محل تولد بوشهر - بوشهر
تاریخ شهادت 1363/11/24
محل شهادت آبادان
مسئولیت رزمنده
نوع عضویت بسيج
شغل -
تحصیلات دوره ابتدايی
مدفن درودگاه
  • زندگینامه
  • وصیت نامه
  • خاطرات
  • شهید حسین تنگستانی در سال 1328 در خانواده ای و از پدر و مادر مذهبی در روستای درودگاه چشم به جهان گشود و مشکلات و ناراحتی از همان کودکی او را زیر فشار قرار داد به نحوی که از تحصیل محروم و در نوجوانی به شغل انبیاء یعنی چوپانی پرداخت. سرشت پاک این نوجوان موحد ر این زمان بود که با صلابت آبدیده شد، دیری نپائید که در سن چهارده سالگی از داشتن نعمت مادر محروم گشت چون فرزند بزرگ خانواده بود هم کار بیرون از خانه را انجام می داد و هم برادران و خواهران یتیمش را مورد لطف و مهربلانی بجای مادر قرار می داد تا اینکه برای امرار معاش در سال 42 روی به غربت نهاد و ولی دستگیر و 6 ماه در زندان عراق با بدترین وضعی بسر برد بعد از آزاد شدن به وطن برگشت ولی راهی نبود می خواست زندگی کند باز در سال 45 از کاشانه و وطن خویش به سوی کویت رهسپار شد مدت 5 سال در گرما و غربت بر خلاف رفتار رایج آن زمان از انججام فرایض دینی کوتاهی نمی کرد با دهان روزه به کار می پرداخت و در بین همکارانش امین و مورد اعتماد کامل بود تا اینکه برگشت و تشکیل خانواده داد که ثمره ی آن دو پسر و سه دختر می باشد، در سال 51 به سربازی برده شد لطف خداوند شاملش شد که برای طاغوت خدمتی نکند چرا که با روحیه مردانگی او سازگاری نداشت بعد از یکماه آموزشی معاف شد ، برای سومین بار جهت کار و تلاش به غربت روی نهاد و اوائل 57 برگشت با تکه بر ضمیر پاکی که داشت و مقید به انجام واجبات و مستحبات دینی بود خیلی زود پس به ماهیت کثیف رژیم منحوس پهلوی برد و از هواداران مخلص امام امام و انقلاب اسلامی گردید همین موقع بود که این مجاهد شجاع دچار تحولی بزرگ شد به طوری که از مدافعان جان بر کف انقلاب و امام شد شهید والا حسین تنگستانی موقع مراجعت از کویت به وطنش علی رغم رواج فرهنگ طاغوت نوارهای روضه خوانی و مذهبی همراه خود می آورد رساله امام را در خانه داشت و هر کس از نزدیکان که سواد داشت به منزل او می رفت مسائل شرع را برایش از روی رساله می خواند.و وظایف دینی را هر روز بیش از روزهای قبل یاد می گرفت و عمل می نمود از اوایل تشکیل بسیج مردمی به فرمان امام ومرجع خود به ارتش بیست میلیونی پیوست بدون ریا کار می کرد و با گروههای ضد انقلاب به جدی مخالف و شدیدا برخورد داشت که به حق می توان گفت الگوی مبارزه با افراد معلوم الحال بود یکی از زحمتکشان برپائی مراسم شهداء و دعای کمیل و مجلس سخنرانی و روضه خوانی بود وزنه بسیار مهم و مهره ارزشمندی در نظم و آرامش بخشیدن بچه های بسیج و مدتها عضو شورای بسیج بود و زحمت های سنگین را متحمل گردید و در موقعیت های حساس با گذشت و ایثار زیاد در رفع مشکلات بسیجج می کوشید در ماه مبارک رضان افطار و سحری خود را برمی داشت و به پایگاه می آمد و تا صبح انجا بود و در مجلس قرائت قرآن از شرکت کنندگان پذیرائی می کرد تا مبادا لحظه ای بسیج یس سرپرست بماند یک بار در سمینار پایگاهای مقاومت سراسر کشور، در تهران به عنوان نماینده بسیج در سمینار شرکت نموده و پیام‌های مهم را به پایگاه ابلاغ نمود در طول زندگیش دلی مملو از عشق و ایمان به خدا داشت و احساس مسئولیت نسبت به سرنوشت همه انسانهای محروم و درمانده جامعه می نمود این شهید راه الله همواره در تلاش بود که علی وار زندگی کند و کوشش نماید، علی وار سخن بگوید و علی وار جهاد نماید، همین فکرهای زلال او بود که به جبهه پر کشید و در ائلین رز ورود به جبهه به فرمانده اش می گوید باید در خط مقدم جبهه باشم من تنگیریم و پدرم در برابر انگلیس جنگیده جای دیگر برایم کم است، بعد از دو ماه رزم بی امان از طرف فرمانده ده روز مرخصی برایش نوشته می شود ولی این مرد با تقوی و فداکار بیش از چهار روز مرخصی قبول نمی کند و با شوق زاید الوصفی به صحنه نبرد اسلام با کفر می شتابد با توجه به شناختی که بر روی این مرد با ایمان و عمل داشتند حساسترین ماموریت را به او می دهند و در خط مقدم در فاصله دویست متری دشمن در ریشه کن کردن خصم دلیرانه می رزمید در بین گردان و همرزمانش چنان دگرگونی واثری نیکو بخشیده بود که فرمانده ایشان در تشییع جسد مطهرش شرکت نمودند این شهید گرانقدر در جبهه همسنگرانش را از صحبت دنیا منع می کرد و نیمه های شب همرزمانش را برای انجام نماز شب بیدار می کرد این شهید الگو و نمونه مدتها قبل از رفتن به جبهه حالت روحانی خاص پیدا کرده بود و شفاهاً با اغلب هم‌فکرانش و دوستانش خداحتفظی کرده بود و به خانواده اش گفته بود منتظر من نباشید و خودتان زندگیم را اداره کنید. به حقیقت مصداق آیه قرآن مجید بهشت را با چشم خود می دیدو چشم از این دنیای فانی بسته بود تا اینکه در حبهه اروند رود در تارخ 63/11/24 به فیض عظیم شهادت نائل آمد.
    ادامه مطلب
    ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتاً بل احياء عند ربهم يرزقون .

    گمان مبريد آنانكه در راه خدا كشته می‌شوند مرده‌اند بلكه زنده‌اند و در نزد پروردگار خويش روزی مي‌خورند.

    ( قرآن كريم )

    اكنون به ياری خداوند قادر متعال تصميم گرفته‌ام كه در راه مقدس اسلام عزيز و براي عزت و اعتلای كلمه توحيد به نبرد كفر جهانی به سركردگی آمريكای جهانخوار بروم و اكنون كه ديگر نمی‌توانم ساكت بنشينم و شاهد نامردی‌های اين مزدوران از خدا بي خبر باشم لازم مي دانم چند كلمه با برادران و خواهران وديگر برادران و خواهران عزيز و مسلمانم سفارشي بنمايم ابتدا برادران عزيز آگاه باشيد كه هيچ نيرويي مرا به اين راه نكشاند مگر عشق به الله و مكتب انسانساز و حيات بخش اسلام هنگاميكه مشاهده كردم يك مشت جنايت كار كفر پيشه قصد نابودی دين و شرف و انسانيت ما را دارند ديگر نتوانستم خود را آرام نمايم مگرنكه قدم در اين راه مقدس گذارده و با تمام وجودم دين خود را ياري نمايم مي روم تا به همه خناسان روبه صفت و ديو سيرت ثابت نمايم كه خون در رگ دارم از آرمانم كه همانا آئين مقدس محمدي است دفاع نمايم و به برادران بزرگوارم بايد بگويم كه بعد از رفتنم صبور باشيد و همچون مسلمانان صدر اسلام در برابر مصائب و مشكلات چون كوه استوار باشيد و خم به ابرو نياوريد خداوند صابران را دوست دارد و از شما برادران عزيزم حسن و عليكرم و محمود مي خواهم كه اگر خداوند به من سعادت شهادت را ارزاني فرمود كه اين منتهاي آرزوي من است براي من در سوگ ننشينيد بلكه با افتخار يادم نمائيد و سرتان را بلند بگيريد كه رهرو حسين شده ايد برادرتان را در راه خدا و اسلام بخشيده ايد و هرگاه خواستيد يادم نمائيد با جمله زيبا انا لله و انا اليه راجعون خودتان را تسكين دهيد اگر شهيد شدم بدانيد كه راه سرور شهيدان امام حسين (ع) را پيموده ام و كسيكه راه آن حضرت را پيمود تا ابد سعادتمند و جاويد خواهد بود پس جاي هيچ نگراني نيست در اين صورت لباس سياه نپوشيد كه بايد دشمنان اسلام و انسانيت تا ابد در غم سيه روزي خود سيه پوش باشند و دوستان خدا در عوض شاد و سرافراز باشند از حريم انسانيت دفاع نموده اند برادران عزيزم بياد خدا باشيد و مرا حلال كنيد و اما تو اي همسر عزيزم بايد پس از شهادتم زينب گونه صبر را پيشه كني و همواره با يادآوري مصيبتهاي خواهر امام حسين (ع) غم از دست دادن مرا فراموش نمايي از تو مي خواهم كه علاوه بر وظيفه مادري وظايف پدري را به نحو احسن انجام دهي كه در آن صورت تا ابد از تو سپاسگذارم همسر عزيزم در مرگ من ضجه مزن و خود را اذيت مكن كه روحم آزرده می‌گردد زيرا خداوند وعده داده است كه شهيدان به سعادت ابدی خواهند رسيد همسر عزيزم بدان كه آگاهانه براي ياری دين خدا قيام كرده‌ام و تو نيز بايد براي رضای خدا در برابر مصائب بردبار و شكيبا باشي فرزندانم را با دين خدا آشنا كن و سعي كن كه آنان را با سواد نمائي و قرآن را به آنها ياد دهي و همچنين فرايض ديني آشنا نمايي و اما سفارشم به ديگر برادران دينيم خصوصاً همسنگران بسيجيم . برادران عزيز از ياری اسلام كوتاهي ننمائيد و گوش به فرمان امام عزيز كبير باشيد و براي درهم كوبيدن كفر جهانی و بر پايی نظام الهی در تمام گيتی مصمم و استوار باشيد كه خداوند با حق پيشه‌گان است از همه شما می‌خواهم كه اين حقير را حلال نموده و اگر تقصيری از من سر زده از بزرگواری خويش از من بگذريد.

    حسين تنگستاني 63/11/20

     

     

    ::::::::::::::::::::------------::::::::::::::::::

    ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون

    بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و سلام و درود بی پایان به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران و سلام بر شهیدان گلگون کفن صدر اسلام بخصوص شهیدان گلگون ایران. وصیتنامه خود را شروع می کنم.

    وظیفه هر فرد مسلمان است که در دفاع از اسلام و میهن عزیز بکوشد و حتی باید جان خود را در سنگر فدا نماید و من فردی مسلمان که در قبال این همه گرفتاریهای بزرگ که برای این کشور عزیزمان و جمهوری اسلامی پیش آمده خود را مسئول می دانم و به ندای امام لبیک می گویم و امامی که به این ملت رزمنده پر شور افتخار می کند و می فرماید که من دست و بازوی شما رزمندگان که دست خدا بالای آن است می بوسم و بر این بوسه افتخار می کنم چرا ما بی تفاوت باشیم هرگز من تا آخرین قطره خون سرخ خود را در راه اسلام دریغ نخواهم کرد این اسلامی که با خون پیغمبر اکرم (ص) و امامان آبیاری شده تا به اینجا رسیده و ما هم وظفه داریم که این یادگار پیغمبر اکرم (ص) که همان اسلام است بطرف خود راهنمائی می کنیم و سپر محکمی می باشیم در جلوی اسلام و روبروی کفر جهانی و من برادرانم و دوستانم را نصیحت می کنم در راه اسلام کوشش کنند و منحرف نشوند و گوش به فرمان امام باشند و دنباله رو راه این شهیدان عزیز بخون خفته اسلام باشند و پشتیبان ولایت فقیه و روحانیون در خط امام باشند و امام عزیزمان این قلب تپنده امت داغ دیده را تنها نگذارند.

    والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    خاطراتي از شهيد حسين تنگستاني

    همسر شهيد حسين تنگستاني :

    ايشان در ماه مبارك رمضان مي خواستند براي نگهباني كه شبها همراه ديگر دوستانش مي رفت . از خانه خارج شود مي گفت : براي من غذاي سحري بيشتري تهيه كنيد ، شايد يكي از بچه ها با خود غذا كم و يا نياورده باشد و همينطور وقتي كه شب نوبت نگهباني ايشان بود و مهمان براي ما مي آمد به بسيج رفتن را به مهماني ترجيح مي دادند و همچنين نمازشان را هميشه سر وقت مي خواند . در لحضه ي آخر كه مي خواست از ما جدا شود دو يا سه بار رفت و برگشت و به من سفارش بجه ها را مي كرد و از حرف زدنش مشخص بود كه ديگر بر نمي گردد و بار دوم كه به جبهه اعزام شدند شهادتتشان را به ما خبر دادند .

    ::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

    آقاي خداكرم فخاري ( از همرزمان شهيد )

    در زماني كه در آبادان بوديم و ما را به صف كردند روحيه ي سلحشوري شهيد تنگستاني به حد زيادي بالا و ميل رويارويي با دشمن بعثي را داشت ، آقايي به نام مهندس زاد صالح مسئول مهندسي رزمي قرارگاه نوح بودند و براي درمندگان بر مسئوليت و وظيفه سنگين ما صحبت مي كرد كه در اين موقع شهيد حسين تنگستاني رو به كهندس كرده و گفت : من آماده ام كه با دشمن رو در رو شوم و انتقام بگيرم ، زيرا كه پدرم با رئيسعلي دلواري در جنگ با انگليس شركت داشتند و از متجاونزان چون پدرم متفنرم ، ولي مهندس گفت : كار شما به مراتب از بقيه سخت تر است زيرا در جلو دشمن بايد برويد و سنگر بسازيد ، سرانجام در جلو دشمن در حالي كه در ساختن سنگر جهت آماده كردن آن براي تهيه و تدارك عمليات شركت داشتند ، در حين انجام كار ، با تركش خمپاره به درجه رفيع شهادت رسيد و همه مردم ره به سوگ نشاند .

    ::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

    شهيد حسين تنگستاني ، تنگسيري دلاور

    دگر بار سراغ شهيدي مي رويم كه نامش هم نام سالار شهيدان و شهرتش خاطرات دلاوران سلحشور جنوب را براي زنده مي كند ، اين شخص بزرگوار كسي جز حسين تنگستاني نيست .

    برادر حسين تنگستاني در سال 1328 در خانواده اي مذهبي چشم به جهان گشود ، دوراني كه فقر بر جامعه سايه افكنده بود . مشكلات مالي باعث شد تا حسين نتواند به تحصيل بپردازد و در دوره ي نوجواني به شغل شريف چوپاني كه همانا شغل انبياء الهي بوده ، پرداخت . ايشان در سن 14 سالگي مادر خود را از دست دادند و چون فرزند بزرگ خانواده بود ، هم بايد كار مي كرد و هم بايد طوري رفتار مي كرد كه برادران و خواهرانش درد بي مادري را احساس نكنند ، روحيه ي او تفيف شده است ولي حسين همچون سدي استوار در برابر سختيها و مشكلات ، ايستادگي مي كرد . در سن هفئه سالگي برادر حسين تنگستاني با ترك خانه و خون خود رهسپار كشور كويت شد و بمدت 5 سال با انجام سخت ترين كارها سعي مي كرد تا نيازهاي خانواده خود را

    تأمين خود را تأمين كند . در مورد ايشان وقتي از دوستان نزديكش سؤال كرديم ، گفتند : حسين مردي با ايمان بود و اول وقت نمازش را مي خواند و نماز شبش ترك نمي شد و امانتدار خوبي بود .

    حسين تنگستاني بعد از سالها دوري از وطن و خانه ، به آغوش گرم خانواده بازگشت و در سن 23 سالگي تشكيل خانواده داد كه ثمر اين ازدواج ، دو پسر و سه دختر بوده ، بعد از مدتي ايشان براي انجام خدمتسربازي راهي كرمان شد و بعد از گذرانيدن يك ماه آموزشي معاف گرديد و اين خواست خدا بود تا ايشان هيچ گونه خدمتي به نظام ستمگر و ظالم شاهنشاهي نكند . برادر حسين تنگستاني بار ديگر بسوي ديار غربت حركت كرد . در همان سالها با شروع شدن مبارزات مردمي ، حسين به وطن بازگشت و در تظاهراتها حضوري فعال داشت و بعد از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي به فرمان اماتم (ره) ، عضو بسيج مردمي روستاي درودگاه گرديد .

    برادر حسين تنگستاني ، بسيجي زحمتكشي بود كه خود را واقف خدمت به اسلام و انقلاب مي نمود . ايشان در سفري كه به تهران داشتند به محضر امام (ره) شرفيات شدند و از نزديك امام (ره) را زيارت كردند و سخنان امام (ره) در روحيه ي ايشان تحولي عظيم بوجود آورد .

    با آغاز جنگ تحميلي ايشان به جبهه رفتند و در اولين روز ورود به جبهه به فرمانده اش چنين مي گويد : بايد در خط مقدم جبهه باشم ، ما تنگسيريم و پدرم در برابر انگليسيها جنگيد جاي ديگر براي من كم است به درخواست فرمانده ده روز مرخصي برايش نوشته مي شود ولي حسين تنگستاني چهار روز مرخصي بيشتر قبول نمي كند ، ايشان در جبهه حساسترين مأموريت را بر عهده داشت ايمان و عمل ايشان همه را متحير كرده بود ايشان نيمه هاي شب همسنگرانش را براي نماز شب بيدار مي كرد ، اخلاق و رفتار ايشان نمونه بود ، ايشان در حالي كه در فاصله 200 متري در خط مقدم در برابر دشمنان اسلام نبرد مي كرد . در تاريخ 24/11/63 بعد از آمدن از مرخصي بر اثر اصابت خمپاره به سنگرشان به فيض شهادت نائل آمدند . روحش شاد و يادش گرامي باد

    ::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

    اسم پدر : عبدالحسين تنگستاني

    اسم مادر : خاور عباسي

    محل تولد : درودگاه

    محل شهادت : اروند رود

    داراي 5 خواهر و 3 برادر .

    تاريخ عقد : 6/7/51

    شرح احوال پدر : پدرش مانند بيشتر اهالي روستا زندگي ساده اي داشت و با داشتن نزديك به 200 اصل نخل و چند گوسفند زندگي خود را اداره مي كرد ، كه شهيد حسين تنگستاني و برادرش حسن در نوجواني در باغ و همچنين در نگهداري گوسفندان ( چوپان ) به پدرش كمك مي كردند پدر اين شهيد بزرگوار مهارت خاصي در تيراندازي و شكار كردن داشت . و به دليل همين مهارت و شجاعت خاصي كه داشت به كمك رئيس علي دلواري « پرچمدار مبارزه با استعمارگران » مي نشاند و با انگليسيها به مبارزه بر مي خيزد پدر اين بزرگوار در همه حال حامي مردم ساده و مومن روستا بود و از جان و دل براي آنها مايه مي گذاشت و آدمي باگذشت و مومن بود بالاخره اين بزرگوار يك سال قبل از شهادت فرزندش دار فاني را وداع مي گويد . روحش شاد

    مادر اين شهيد بزرگوار و عزيز : زني با محبت و مومن بود با اخلاق خوبي كه داشت تمامي همسايه ها اعم از كوچك و بزرگ از او راضي بودند و علاقه خيلي زيادي به بچه هاي خردسال نيز داشت و هيچ وقت آنها را از نظر خود دور نمي گذاشت . مادر اين شهيد بزرگوار در موقعي كه فرزندش حسين ايام نوجواني را پشت سر مي گذاشت به رحمت خدا مي رود .

    خود شهيد بزرگوار هم داراي سجاياي اخلاقي بارزي بود كه يكي از مهمترين آنها حفظ اسرار ، بخصوص اسرار نظامي بود به طوري كه كاري را كه در جبهه به او محول كرده بودند به هيچ كس حتي به همسرش هم نمي گويد و علت را هم امانت داري و حفظ اسرار مهم و حياتي بود روزي كه پيكر اين شهيد را براي به خاك سپردن به آرامگاه آورده بودند فرمانده سابق اين شهيد هم آمده بود و وقتي كه از خانواده سئوال مي كند كه آيا آقاي تنگستاني چيزي هم در مورد كارش به شما چيزي گفته بود و وقتي كه جواب نه آنها را مي شنود تعجب مي كند  و او را تحسين مي كند و مي گويد اين شهيد يكي از شهيدان بزرگ و والا مقام است و از اين افراد كمتر پيدا مي شود .
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    ادامه مطلب
    اطلاعات مزار
    محل مزاردرودگاه
    تصویر مزار
    موقعیت مکانی مزار
    گالری تصاویر   
    مشاهده سایر تصاویر
    اسناد و مدارک   
    مشاهده سایر اسناد
    در صورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید

    فایل ها را به اینجا بکشید
    Max. file size: 64 MB, Max. files: 10.
      your comments
      guest
      0 دیدگاه ها و دلنوشته ها
      بازخورد (Feedback) های اینلاین
      مشاهده همه دلنوشته ها
      0
      ما را از دلنوشته های خود محروم نکنید ...x